حسینعلی نوری آلت دست بهائیان امروز
امروزه در پاره اي از كشورها، با تبليغات و اصرار فراوان جريانهايي خاص عنوان بهائيگري تبليغ و ترويج مي شود. در باب اين نوع تبليغات و وجود فرقه اي به نام بهائيت مسائلي چند قابل توجه است:
1- آنچه امروزه در گوشه و كنار به نام بهائيگري يافت مي شود، عنواني بدون بار معناي تاريخي و گذشته آن به حساب مي آيد. يعني در حقيقت، طرفداري از اين عنوان، طرفداري از جوان 32 ساله اي كه دو قرن قبل در ايران ياوه هايي گفته است و در پي آن خشم ملتي را برافروخته مطرح نيست بلكه سبب اصلي كه عده اي را به سمت و سوي اين عنوان كشيده است، توجيه نوعي لا اباليگري و بي قيد و بندي نسبت به مواضع و بيان فقهي و شرعي دين است. ممكن است اين سوال به ذهن بيايد كه لااباليگري نسبت به دين، نياز به عنواني ندارد كه افراد در زير پرچم آن از اين خط مشي هواداري كنند، بلكه مي توانند بدون هيچ عنواني، بي قيد و بند باشند اين پرسش بدون در نظر گرفتن عوامل ديگري كه باعث رواج بهائيت شده است، پرسش به جائي است ولي اگر مقاصر اساسي و تشكيلاتي چاره اي جز داشتن عنوان نيست عنوان دين است كه به گروهي در هر كشوري، حقوقي را عطا مي كند كه به صورت فردي هيچ گاه قابل دسترسي نيست. از اين رو، بر اساس تمهيداتي كه سران بهائيت داشته اند، دست به كار اختراع نمازهاي سه گانه در روز نوزده روزه به جاي سي روز در آخر سال شمسي كه به بيست ويكم مارس (عيد نوروز) ختم مي شود و برخي ديگر از احكام ديني اختراعي متمسك شده اند.
امروزه در جهان افراد بسياري هستند كه نسبت به دين و به ويژه اسلام، تعهد و قيد و بندي ندارند ولي از آنجا كه منافع و سياست هاي پنهاني تشكيلاتي نمي گنجد بي اعتنا هم نيستند. اما اگر مي بينيم همين روش را با پاره اي از اصلاحات تحت عنوان بهائيگري ترويج مي كنند بايد به ديده شك نگريست.
2- اصرار بهائيها بر باب و ميرزا حسينعلي بهاء، صرفا جنبه تبليغاتي دارد و به منظور ايجاد پشتوانه تاريخي براي اين نوع طرز تفكر به حساب مي آيد. كوششهاي فراواني در ايران در دوره محمدرضا شاه با انگيزه هاي متفاوتي در جهت رسميت بخشيدن به اين فرقه انجام شد ولي همه آنها بي حاصل ماند. اين عده بيشتر به دليل اسطوره سازي و پردازش شخصيت هاي افسانه اي علاقمند هستند كه با احساسات خاصي نام باب و بهاء را بر زبان جاري كنند و چه داستانها و قصه هاي افسانه اي كه در اين جهت گفته شده است تا احساسات مردم را برانگيزند.
3- بسيار شده است كه در ابتداي تبليغ بهائيگري، آنها خود را مسلمان مي دانند و پس از اعتقاد كامل طرف به آئين بهاء آن را به عنوان دين جديدي مطرح مي كنند. اما همان طور كه در بخش گزارش عقايد اين گروه ديديم، ادعاي اصلي اين گروه با سوء استفاده از اعتقاد محبان اهل بيت (ع) به ائمه چهارده معصوم و به ويژه حضرت مهدي (ع) كه به اعتقاد شيعيان زنده و در پس پرده غيب است، شكل مي گيرد. اين منشا شكل گيري باعث شده است كه گروه هاي رقيب شيعه و احيانا متخاصم با شيعه براي بد جلوه دادن اعتقادات شيعي، بهائيت را از فرقه هاي شيعه محسوب كنند و با ذكر اعتقادات بهائيان، مسلمانان جهان را نسبت به شيعيان بدبين مي كنند. به نظر ما يكي از عوامل ترويج بهائيت از سوي تشكيلات پنهاني آن و به ويژه حمايت فراماسيونري از آن، بدنام كردن شيعه و نسبت بي قيد و بندي دادن به آنان است.
بنابراين وجود فرقه اي به نام بهائيت براي گروه هايي از مسلمانان از اين جهت كه مي توانند با استناد به بهائيگري بر ضد شيعه تبليغ كنند نافع است. بهائيت از اين ديدگاه، به ابزار تبليغي و سياسي تبديل مي شود كه صرفا براي مقاصد غير ديني به كار گرفته مي شود. به اعتقاد شيعيان، بهائيت از اساس خروج از دين است و به هيچ وجه ربط و نسبتي با شيعه ندارد، همان طور كه بر اساس مصوبه كنفرانس فقهي كليه كشورهاي مسلمان در جده، همه مسلمانان بهائيان را كافر مي دانند.
4- حمايت صهيونيست ها و فراماسونري از گروه بهائيت چيزي نيست كه ما مدعي آن باشيم بلكه بلندگوهاي تبليغاتي جهان و بويژه اسرائيل خود معترف به چنين حمايتي هستند. ريشه هاي پيوند اين دو گروه ناميمون براي سركوبي مسلمانان به بحث جداگانه اي نياز دارد همين قدر بايد دانست كه علت مخالفت ايران با طرح فرقه ديني به نام بهائيت همين پيوند شوم است. در ايران كسي به دليل بي اعتقادي مجرم سياسي دانسته نمي شود و بسيارند كساني كه نسبت به دين تعهد ندارند و زندگي روز مره خويش را مي گذرانند. بهائيت امروز يك گروه شبه سياسي تشكيلاتي است كه از يك طرف ابزار تبليغي بر ضد شيعه به حساب مي آيد و در مواقع لازم از آن به عنوان تابلوي بدبيني نسبت به شيعه استفاده مي شود و از طرف ديگر پوششي است براي زندگي بي قيد و بند نسبت به دين البته با حفظ نام مسلماني، ايرانيان و مسلمانان حاميان و هواداران چنين تفكري نادانسته و بدون دليل موجهي وارد يك تشكيلات سياسي مخوف شده اند. تلاشهايي كه در سالهاي اخير براي نهادينه كردن اين گروه در كشورهاي مختلف با حمايت فراماسيونري انجام مي شود، دليل بر مدعاي ماست.
5- هواداران اين گروه آنها كه در پي ارضاي خودخواهي و دين طلبي خويش هستند، بهتر است در عصر اطلاعات و دانش از سردمداران آنها مطالبه ادله عقل پسند و كافي بنمايند. اگر واقعا بهائيان و بابيان به اعتقادات باب و بهاء وفا دارند، كتابهاي آنها را تجديد چاپ كنند تا محل نقد و بررسي و تامل بيشتر قرار گيرد. اگر در تبليغات بهائيگري اين گونه كتابها و جزوات به صورت مكشوف در دست اهل مطالعه قرار نمي گيرد خود سندي است براي سياسي بودن اين فرقه. دين اسلام و پيامبر گرامي آن همه ما را به سوي حق با بصيرت و اعتماد به نيروي خدادادي عقل و انديشه دعوت مي كند. كوتاهي عمر و گذر زمان به ما اجازه نمي دهد كه در اين رودخانه دو بار شنا كنيم. پس بهتر آنكه بدانيم از كجا وارد آب مي شويم تا سر از ساحل نجات درآوريم و فردا براي اين كار دير است.
افزودن نظر جدید