کابالا رازآلودترین آیین !
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ کابالا یا قبالا تصوف یهودی، آیینی است که به نوع خاصی از ریاضتهای شیطانی یهودیت دلالت دارد. طبق نظر کارشناسان ملل و نحل، این فرقه تحت تأثیر عرفان و تصوف اسلامی و بر اثر همنشینی مسلمانان اندلس با برخی یهودیان تشکیل شده است. کابالا، بخشی رمزآلود و بسیار سری یهودی در 500 سال اخیر به شمار میآید و عمدهی تحولات جهان از سوی کابالیستها دنبال میشود. کابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسما آن را مقدس میداند و این عمدهترین نقطهی اشتراک شیطانپرستی در گذشته و حال است.
هماکنون اصطلاح کابالا، وصف کننده تمرین آیین و دانش محرمانهی یهود است. مهمترین منابع و کتابهای کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایهی اصلی آیین کابالا در آمدند، شامل مجموعه کتابهای عبری «بهیری» (به معنای کتاب روشنایی) و «هیچالوت» (به معنای کاخها) میشوند که به قرن اول میلادی باز میگردند و نهایتا در قرن سیزده میلادی کتاب «زوهر» نوشته شد که تفکر و شکل کنونی آیین کابالا را تشکیل داد.
دکتر عبدالله شهبازی نویسندهی مجموعه کتابهای زرسالاران یهودی و پارسی، دربارهی تعریف کابالا مینویسد: «کابالا نامی است که بر تصوف یهود کهن اطلاق میشود و تلفظ اروپایی «کباله» عبری است به معنی قدیمی و کهن.
این واژه به شکل «قباله» برای ما آشناست. پیروان آیین کابالا یا کابالیستها این مکتب را «دانش سری و پنهان» خاخامهای یهودی میخوانند و برای آن پیشینهای کهن قائلاند. برای نمونه، مادام بلاواتسکی، رهبر فرقه تئوسوفی مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران، آدم، نوح، ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنیاسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی نه تنها پیامبران، بلکه همهی شخصیتهای مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ چون افلاطون، ارسطو، اسکندر و...، دانش خود را از این کتاب گرفتهاند! مادام بلاواتسکی برخی از متفکران غربی چون اسپینواز، بیکن و نیوتون را از پیروان آیین کابالا میداند. شهبازی در رد این ادعا میگوید: «این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه برای تصوف یهودی به عنوان یک مکتب مستقل فکری پیشینهی جدی نمیتواند یافت». دیرینهی مکتب کابالا را به اوایل سدهی سیزدهم میلادی محدود کرده و ماقبل آن را گرته برداری یهودیان از مکتب فیلون اسکندرانی در فرهنگ هلنی و فلسفهی یونانی و کپیبرداری از آموزههای عرفانی مکتب اسلام میداند.
شهبازی دربارهی نمونهی تأثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود مینویسد: «بسیاری از مفاهیم آن «کابالا» شکل عبری مفاهیم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است. در واقع اندیشه پردازان مکتب کابالا به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تأویلهای خود به اروح و صبغهی یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخههای متنوع علوم و دانش انجام دادند. برای نمونه باید به مفاهیم هوخمه (حکمت)، کدش (قدس)، نفس (نفس)، نفس مدبرت (نفس مدبره)، نقش سیخلت (نفس عاقله)، نفس حی(نفس حیات بخش)، روح و... در کابالا اشاره کرد.
مکتب کابالا نیز به دو بخش حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم میشود. در تصوف کابالا، بحثهای مفصلی دربارهی خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است؛ به ویژه در تأکید فراوان آن بر مفهوم نور و مراحل تجلی آن». این استاد تاریخ در انتهای بحث خود میافزاید: «آنچه از زاویهی تحلیل سیاسی حایز اهمیت است، «شیطان شناسی» و «پیام مسیحایی» این مکتب است و دقیقا این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، معنادار میکند.»[1]
هارون یحیی مینویسد: «بنی اسرائیل زمانی که موسی (علیه السلام) هنوز در قید حیات بود، به ساخت بتهایی از آنچه در مصر دیده بودند، پرداختند و به عبادت آنها مشغول شدند! پس از مرگ موسی (علیه السلام) دیگر ترسی از برگشتن از دین و انحرافات نداشتند، این موضوع را نمیتوان به همهی یهودیان تعمیم داد، به همین سبب، بعضی از آنان بتپرستی مصر باستان را پذیرا شدند. در واقع آنان عقاید «کاهنان مصر» یا همان «جادوگران فرعون» را (که بنیاد عقاید اجتماعی آن را تشکیل میداد) ادامه دادند و ایمان خود را کنار گذاشتند. عقایدی که یهود از مصر باستان با آن آشنا شد، بعدها ذیل نام «کابالا» ادامه یافت. ساختار کابالا دربارهی آفرینش، با آنچه در تورات است، کاملا متفاوت میباشد و تفسیری مادهگرا و مبتنی بر عقاید مصر باستان بوده و به وجود ابدی ماده عقیده دارد.[2]
پینوشت:
[1]. نحوهی شکلگیری، شیطانپرستی در ایران، آفاق، شماره 86، ص 17.
[2]. همان، ص19.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: قبیله حیله، محمد مهدی کافی، نشر علیون، 1390، ص 118.
افزودن نظر جدید