جايگاه اصل مدارا در حكومت اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ افراد هر جامعه دارای اندیشهها، تفکرات و تمایلات متفاوتی هستند. در ارتباط بین افراد جامعه با حکومت، گروههای موافق و مخالفی وجود دارند که با برخوردهای متفاوت حکومت روبهرو میشوند. صرفنظر از انگیزه مخالفتها و چرایی آنها، نحوه برخورد حکومت با گروههای مخالف در جوامع قابل بررسی است و از برخوردهای ساده و همراه با ملایمت تا برخورد خشن، ضرب و جرح و به دار کشیدن مخالفان را در طول تاریخ شاهد بودهایم. سؤالی که مطرح است اینکه مخالفان در نظام سیاسی اسلام، از چه جایگاهی برخوردارند؟ و برخورد حاکمان با مخالفان چگونه باید باشد؟
مدارا با مخالف
اسلام مدارا با توده مردم، اعم از مخالف و موافق، را ضروری دانسته، احکام و سیاست اسلامی را بدون تبعیض بین آنان اجرا میکند. تاریخ اسلام هم از صدر و نیز در دوران ۲۵۰ ساله عصر امامت، گواه رحمت و ملایمت اوصیای پيامبر (عليهم السلام)، حتی نسبت به دشمنان و بدخواهان آنان است. پیامبر اكرم (صلی الله عليه و آله) بهعنوان سرسلسله این الگو، در مدیریت خود، همواره بر این اصل تأکید میورزید؛ [۱] همچنانکه میفرماید: «اَعقلُ الناسِ اَشَدُّهم مداراهً لِلناسِ، وَ اَذلُّ الناسِ مَن اَهانَ النَّاسَ. [۲] عاقلترین مردم کسی است که بیشتر با دیگران مدارا کند، و خوارترین مردم کسی است که آنان را مورد تحقیر و توهین قرار دهد.»
بهکارگیری این شیوه موفقیت بیشتری به همراه خواهد داشت، به خصوص برای حاکمان و مدیران جامعه. بدینروی، پیامبر در راستای تحقق اهداف اصلی خود در امر هدایت جامعه، این شیوه را برگزید و اصل رحمت و محبت اساس دعوت ایشان بود و راز موفقیت او در تألیف قلبها، محبت و ملایمت او که از صد لشکر قویتر بود، [۳] تا جایی که سیرهنویسان در توصیف آن حضرت نگاشتهاند: «پيامبر (صلی الله عليه و آله) دارای قلبی رقیق بود و نسبت به همه مسلمانان مهربان بود.» [۴]
با تکیه بر روایات متعدد از پیامبر، میتوان گفت که از جمله اصول مهم دین اسلام، اصل سمحه و سهله بودن دین اسلام و مخالفت با هرگونه سختگیریهای بیمورد است؛ همچنانکه از پیامبر نقل شده که فرمود: «من با دین یکتاگرای با گذشت -یا آسان- مبعوث شدهام و هرکس با سنّت من مخالفت ورزد، از من نیست.» [۵]
اگرچه در محدوده سمحه و سهله بودن دین، بحثهای فراوانی مطرح است، که آیا این به معنای گذشتن از اصول دین و کوتاه آمدن در مقابل اقدامات مخالفان است یا نه؟ در پاسخ میتوان گفت: هیچگاه منظور از مدارا نسبت به مخالفان زیر پا گذاشتن اصول دین و تعالیم ضروری آن نیست، بلکه آسانگیری اولاً، در اصل پذیرش دین است که هیچگونه اجبار و اکراهی در آن نیست؛ ثانیاً، در عمل به احکام دین، تا جایی که اصول آن حفظ شود.
برتراند راسل در مورد تساهل در میان مسلمانان، اظهار میدارد: «بعضی از صفات برگزیده که امروز بر حسب عادت، آنها را جزو عادات حسنه به خصوص عیسویان میشماریم، پیش از این، در مشرق زمین بیشتر مستحسن شمرده میشدند و به آنها عمل میکردند تا در مغرب زمین. تساهل و تسامح در اوایل ظهور اسلام، بهویژه حکومت اسلامی در مدینه و برخورد مسلمانان با مسیحیان که کافر و مرتد تلقّی میشدند، بسیار جوانمردانهتر از رفتار امپراطوران بیزانس نسبت به عیسویان بود؛ زیرا پیامبر اسلام نه تشکیلات انگیزاسیون (تفتیش عقاید) اروپا را به وجود آوردند و نه سیاهچالههای آن را که در قرون وسطا رایج بودند». [۶]
اقلیت در اسلام
اقلیتها یکی از مهمترین عناصر سازندهی امت اسلامی به شمار میروند. در کشورهای اسلامی نسبت به اقلیتهای دینی هیچگونه فشاری مبنی بر دست کشیدن از عقاید خود اعمال نمیشود و این گروهها در معرض فشار و یا اقداماتی که منجر به دست کشیدن از فرهنگشان باشد نیستند. [۷]
امام خمینی (ره) در سال ۵۷ طی مصاحبهای که با مجلهای آلمانی داشتند فرمودند: «دین اسلام بیش از هر دین و مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است. آنان باید در کشورهای اسلامی از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همهی انسانها قرار داده است بهرهمند شوند. تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیهی فرائض مذهب خود آزادانه عمل کنند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان محافظت نماید. [۸]
از آنجا که حضور غیرمسلمانان در جامعهی اسلامی مانند حضور هر اقلیت دیگری در جامعهای، چنانچه بدون توافق حکومت و یا اکثریت مردم صورت گیرد باعث تنش منفی میشود و ممکن است درگیری و ناامنی به وجود آورد. اسلام حضور آنها را در جامعه به صورتهای موفق و دائمی پذیرفته است و قراردادهایی پیشبینی کرده است که مبنای حقوق و وظایف طرفین است. به امید روزی که جوامع مسلمانان و غیرمسلمانان به خود آمده و خصمانه نگریستن به هم را با کنار نهادن خودپرستی و تعصبات به دور افکنده و با تکیه بر خداپرستی برای وصول به تعالی انسانی گام بردارند.» [۹]
حقوق مدنی اقلیتهای مذهبی
۱- حق حیات: از بدیهیترین حقوق طبیعی هر انسانی حق حیات و زندگی است.
۲- حق تابعیت: حقوقدانها تابعیت را نوعی ارتباط سیاسی و معنوی که فردی را به کشوری مربوط میکند میدانند.
۳- رفت و آمد به اماکن مقدسهی مسلمانان: اعتقاد فقیهان این است که ورود غیر مسلمانان به اماکن مقدسه ممنوع میباشد.
۴- حق تساوی در برابر قانون: مساوات در برابر قانون، از اساسیترین اصول بنیادین اسلام است.
۵- حق آزادی فکر، عقیده و بیان: آزادی فکر نیز از جمله حقوق اساسی و اولیهی بشر و مادر برخی از حقوق به شمار میرود و از نظر اسلام هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود.
۶- حق ابراز عقیده بر اساس دین خود: حضور علنی و آزاد اقلیتها در بین مسلمانان، دلیلی بر آزادی ابراز عقیدهی آنان است و رسمیت بخشیدن به این حضور توسط اسلام، جرأت ابراز عقیدهی شخص را افزایش داده است.
۷- آزادیهای سیاسی: یکی از مهمترین بخشهای حقوق و آزادیهای انسانی، حقوق سیاسی وی است. این بخش آن قسمت از حقوق فرد است که با حاکمیت سیاسی و نقش او در نظام سیاسی ارتباط دارد. حقوقدانان حقوق سیاسی را بخشی از حقوق انسان میدانند که شخص دارندهی آن بتواند در زندگی سیاسی و اجتماعی خود از راه انتخاب مقامات سیاسی شرکت کند و آزادانه عقاید خود را مطرح نماید. [۱۰]
تذكر: در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اقلیتهای مذهبی به مذاهب چهارگانه اهلسنّت و شیعیان زیدی، و اقلیتهای دینیِ شناخته شده به زردشتی، کلیمی و مسیحی (ارمنی و آشوری) محدود شدند. [11] اما در مورد فرقهی بهائيت از آنجا كه بهائیت جزء ادیان الهی نیست و به عنوان یک حزب سياسی و اپوزيسيون مخالف نظام اسلامی كه در حال حاضر نيز مقرّ آنها در اسرائیل است به فعاليت سياسی عليه جمهوری اسلامی ايران و بر ضد اسلام و شيعه مشغول هستند، لذا نظام جمهوری اسلامی ایران به خاطر این عوامل و عوامل دیگر آنها را به رسمیت نمیشناسد. [12]
موارد عدم تساهل در اسلام
۱. انعطافناپذیری در برنامههای دینی
برنامهها و تعالیم دینی انبیا، اعم از عقاید، احکام و اخلاق، که با ادلّه قطعی جزو دین شمرده میشوند، به هیچوجه قابل مسامحه نیستند و به این بهانه که مورد پذیرش مردم نمیباشند، دردسرساز و مشکلآفرین هستند نمیتوان آنها را مورد مسامحه قرار داد. نهضت انبیا با قاطعیت تمام، درصدد به اجرا درآوردن و تثبیت حقایق دین به جای عقاید باطل گذشته بوده است، اگرچه مشرکان با این عقاید به مخالفت برخاستهاند و حتی مبارزاتی نیز داشتهاند، اما تأثیری در روند حرکت انبیا نداشته و هر اقدامی در مقابل این حرکت انبیا بیپاسخ نمانده است، به خصوص آنکه پس از استقرار حکومت اسلامی در مدینه، برخوردهای پیامبر شدت بیشتری یافته است. [13]
۲. عدم تساهل در حدود الهی
مهمترین وظیفه حکومت اسلامی و فلسفه تأسیس آن اجرای احکام و حدود الهی است. از اینرو، برخورد قاطع پیامبر بهعنوان حاکم اسلامی در صدر اسلام با متخلّفان را شاهدیم و در آیات قرآن نیز بر اجرای احکام و حدود الهی تأکید شده است؛ مانند اجرای حد زن و مرد زناکار، شارب خمر و سارق. [14]
۳. عدم تسامح در عدالت اجتماعی و حقوق مردم
هدف کلی ادیان الهی برقراری موازین عدالت اجتماعی است تا زمینه تکامل اخلاقی و معنوی همه افراد پدید آید. در مواردی که حقوق شخصی مطرح هستند، میتوان تسامح نمود، اما جایی که عدالت اجتماعی و حقوق افراد دیگر مطرح است، تسامح در کار نیست و باید با قاطعیت برخورد نمود. نمونههای متخلّفان اجتماعی که در صدر اسلام از سوی پیامبر و دوران ائمّه اطهار، برخوردهایی با آنان شده عبارتاند از:
۱) غارتگران اموال بیتالمال، که بهشدت با آنان برخورد میشد، به خصوص دستورها و توبیخهای فراوانی از دوران حکومت امام علی (عليه السلام) نسبت به والیان متخلّف رسیده است. [15]
۲) اخلالگران امنیت اجتماعی، که در این زمینه، هم بعد مادی امنیت اجتماعی را شامل میشود، مانند سرقت و هم بعد معنوی و فکری امنیت جامعه را فرا میگیرد که ارتداد و بدعت نمونههای اخلال امنیت فکری جامعهاند. [16]
پینوشتها:
[۱]. غلامرضا نوعی، مدارا با مخالفان در قرآن و سنّت، رشت، کتاب مبین، ۱۳۷۹، ص ۹۸.
[۲]. همان، ص ۹۸ به نقل از: شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج ۱۰، ص ۴۴۱.
[۳]. مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۱۳۷۳، ج ۳، ص ۶۹.
[۴]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۹۴ / دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۱۵.
[۵]. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مصر، مکتبة الخانجی، ج ۷، ص ۲۰۹.
[6]. غلامرضا نوعي، پيشين، ص83.
[۷]. تسخیری، محمدعلی؛ اقلیتهای مسلمانان و راهکارها، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۲۴.
[۸]. از بیانات و اعلامیههای امام خمینی از سال ۴۱ تا ۶۱، در جستجوی راه از حکام امام (آزادی – اقلیتهای مذهبی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳، ص ۳۸۱).
[۹]. اقلیتهای مذهبی ایران/ نویسنده: داود مهرابی رزوه.
[۱۰]. جعفری لنگرودی، محمدجعفر؛ ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش، ۱۳۸۸، چاپ ۲۲، ص ۲۳۶.
[۱۱]. حقوق اقليتها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، دكتر حسين مهرپور، روزنامه اطلاعات 18/9/78.
[۱۲]. اقلیتهای مذهبی ایران/نویسنده: داود مهرابی رزوه.
[13]. حسین عبدالمحمدی، تساهل و تسامح از دیدگاه قرآن و عترت، قم، ظفر، ۱۳۸۱، ص ۴۷.
[14]. حسین عبدالمحمدی، پیشین، ص ۸۰.
[15]. همان، ص ۱۱۳.
[16]. مدارا با مخالف و مبارزه با معاند در سیره نبوی، رزاقی موسوی، سید قاسم؛ فصلنامه معرفت، شماره ۸۶.
افزودن نظر جدید