شعائر الهی از منافع تا آسیب‌ها

  • 1393/09/08 - 01:54
این روزها واژه «شعائر»، با ترکیب‌های مختلفی چون شعائر الهی، دینی، اسلامی، حسینی و... بسیار شنیده می‌شود؛ اما به‌راستی، شعائر، در فرهنگ دینی ما به چه اموری اطلاق می‌شود؟ ویژگی و کارکرد آن‌ها چیست؟ جایگاه آن‌ها در میان آموزه‌های دینی کجاست؟ و گستره مصلحت آن‌ها در چه محدوده‌ای تعریف می‌شود؟ چه آسیب‌هایی ممکن است بر این مسئله وارد شود؟...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ این روزها واژه «شعائر»، با ترکیب‌های مختلفی چون شعائر الهی، دینی، اسلامی، حسینی و... بسیار شنیده می‌شود؛ اما به‌راستی، شعائر، در فرهنگ دینی ما به چه اموری اطلاق می‌شود؟ ویژگی و کارکرد آن‌ها چیست؟ جایگاه آن‌ها در میان آموزه‌های دینی کجاست؟ و گستره مصلحت آن‌ها در چه محدوده‌ای تعریف می‌شود؟

شعائر جمع «شعیره» و شعیره، «علامت» را گویند. شعائر الهی، علامت‌هایی هستند که خداوند آن‌ها را به‌عنوان نشانه و نمادی برای اطاعت خود قرار داده است. در قرآن کریم و روایات به برخی مکان‌ها، اشیاء و افعال، «شعائر الله» اطلاق شده است. مسلمانان صدر اسلام، سعی میان صفا و مروه را کاری ساخته دست مشرکان می‌دانستند. تا این‌که رسول مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) در موسم حج، به مقتضای آیه‌ای که بر ایشان نازل شده بود، صفا و مروه را از شعائر الهی برشمرد.[۱] «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ [بقره/۱۵۸] صفا و مروه از شعایر خداست» نیز، شتری که در حج قربانی می‌شود، از شعائر الهی دانسته شده است: «وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ [الحج/۳۶] و (قربانی کردن) شترها را برای شما از شعائر الهی قرار دادیم».

ویژگی اولیه و برجسته شعائر الهی، جنبه نمادین آن‌هاست؛ یعنی شعائر الهی، نشانه‌ها و نمادهایی هستند برای ظهور حقایقی متعالی. «شعائر اسلامی جنبه‌ی نمادین دارد. خودش هم یک حرکت است؛ اما بیشترین تأثیر که مورد توجه است، آن تأثیر نمادین است. مثلاً صفا و مروه در حج. بیشتر اعمال حج از این قبیل است. این‌ها اعمال نمادین است».[۲] البته جنبه نمادین شعائر، بدین معنا نیست که خود این امور، از هیچ حقیقتی برخوردار نباشد و صرفاً سمبلی برای نمایاندن حقیقتی دیگر باشند. «کارهای نمادین هیچ منافات با این ندارد که در واقعیت خود هم، یک حرکتی در آن وجود داشته باشد؛ اما بیشترین تکیه روی نمادین است؛ مثل شعائر اسلامی. شعائر این طوری است».[۳] ویژگی دیگر شعائر الهی این است که ماهیتاً طلب بروز و ظهور دارند. پس اگر نماد یا فعلی، جنبه شعائری داشته باشد، باید به‌وضوح در صحن عمومی جامعه، بروز و ظهور یابد تا بتواند کارکرد ویژه خود را داشته باشد: «اصلاً بنای شعائر بر تظاهر و بر نشان دادن و بر مطرح کردن و جلو چشم نگه‌داشتن است. شعائر را مطلقاً نباید تضعیف کرد. بعضی‌ها به اسم این‌که ما اهل ریا نیستیم و نمی‌خواهیم تظاهر کنیم، شعائر اسلامی، علامت‌های اسلامی، سیمای اسلامی و وجهه‌ی اسلامی و رفتار اسلامی و پرچم‌های اسلامی را از زندگی خودشان و زندگی مردم جمع می‌کنند؛ نه خیر، بنده مطلقاً این را توصیه نمی‌کنم».[۴]

مرحوم شهید مطهری نیز به‌خوبی به این نکته اشاره کرده‌اند ایشان بسم الله گفتن را در اول کارها را به شعار اسلامی معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: «ما بسم الله را به‌عنوان یک شعار باید حفظ کنیم و شعار مانند هم باید حفظ کنیم، من در دلم آرام بگویم "بسم الله الرحمن الرحیم" کسی نفهمد شعار نیست، بلند بگوییم، بلند گفتن است که اثر دارد».[۵] نکته‌ای که باید گفته شود این است که از سیاق آیات و روایات، چنین برمی‌آید، مواردی که برای شعائر الهی نام برده شده است، از باب مثال است. شعائر الهی محدود به عناوین محدود نیست و در گذر زمان، امور متعددی به‌عنوان شعائر، وارد فرهنگ دینی ما شده است. نکته دیگر این‌که برخی عبادات، متضمن رابطه‌ای فردی و خصوصی بین بنده و خداست و در تشریع آن‌ها، حرکت جمعی و عمومی لحاظ نشده است؛ اما برخی دیگر از عبادات، باید به‌صورت جمعی امتثال شوند و به‌صورت فردی یا بی‌معنی و یا فاقد مصلحت اصلی آن عبادت هستند مثل نماز جمعه و عزای حسینی که وقتی در مجالس عزا و دسته‌های عزا اقامه شود از مهم‌ترین شعائر دینی است ولی وقتی‌که فرد در کنج خانه خود به ذکر مصیبت و بکاء می‌پردازد، این عمل از شعائر دینی محسوب نمی‌شود. لزوم تمسک به شعائر الهی، ضرورتی تردیدناپذیر است اما به نظر می‌رسد تأکید نامتوازن بر این بخش از دین و تمسک نامتعادل بر برخی مصادیق آن، امروز آسیب‌هایی را دامن‌گیر امت اسلامی کرده است.

آسیب‌ها:

الف) اصالت نماد: نماد در نسبت با امری که بدان اشاره می‌کند، اصالتی ندارد و فلسفه وجودی آن، ارجاع به حقیقتی دیگر است؛ اما گاهی آن‌قدر بر این نماد تمرکز و تأکید می‌شود که گویا خود آن فعل، موضوعیت دارد و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد، اگرچه که به هر دلیل، آن نماد نتواند به مقتضی وجودی خود عمل کند و یا مستلزم آفاتی باشد که مصلحت وجودی خود را نقض کند. مثال بارز این آسیب جمود بر قمه‌زنی به‌عنوان شعائری است که گویا تعطیل‌بردار نیست. چراکه این عمل، چنان اصالت یافته که حتی اگر زمینهٔ روی‌گردانی مردم از مذهب حق را فراهم آورد، باز هم نمی‌توان از آن دست شست، گویا نفس این عمل، به‌واسطه این‌که از شعائر حسینی است مصلحتی نهفته است که هیچ مصلحت دیگری نمی‌تواند با آن برابری کند.

ب) واگرایی و تفرقه: ازآنجاکه مهم‌ترین کارکرد شعائر دینی، وحدت‌آفرینی و ایجاد انسجام اجتماعی می‌باشد، اما ظرفیت بالای شعائر برای انسجام‌بخشی، اگر توأم با بصیرت و توجه به اهداف و غایات نباشد، جامعه را به سمت واگرایی حول محورهای متشتّت می‌برد. در واقع، امری که اساساً برای ایجاد وحدت و تشکل امت وضع شده، خود، عامل تفرقه و تشتت می‌گردد و خودش را نقض می‌کند. امام راحل در این رابطه می‌فرمایند: «لازم است با وحدت کلمه و اعتصام به حبل الله، به شعائر مذهبی اهمیت بیشتری بدهید».

ج) شعائر سازی بی‌ضابطه: مسئله‌ای که امروز با آن مواجهیم، تکثیر انبوه و بی‌ضابطه شعائر است. در زمانه ما، هر رسم و روش که می‌خواهد رسمیت و مشروعیت یابد، خود را از خیل بی‌شمار شعائر الهی و دینی به حساب می‌آورد و راه هرگونه اشکال و پرسش را بر خود می‌بندد. صرف نظر از وجاهت شرعی هریک از این موارد نفس تکثر شعائر در جامعه، باعث تشتت و واگرایی می‌شود و که برخی از این گونه مناسک اساساً از شعائر الهی نیستند و اصول و ضوابط شرعی، آن‌ها را پشتیبانی نمی‌کنند و غالباً ریشهٔ عوامی دارد.

د) دین‌شناسی شعائر محور: آسیب کلان دیگری که ممکن است در مواجهه نادرست در شعائر الهی پیش آید، این است که شعائر، جایگاه بیش از حد خود را پیدا کنند و به رویکرد کلان در دین‌شناسی و دین ورزی تبدیل شوند. اگر این رویکرد در صحنه علم و عمل اجتماعی امت اسلام غلبه نماید، با دین‌داری قشری‌گرا مواجهه خواهیم بود که دین را به مجموعه از شعائر و مناسک تنزل می‌دهند و تعصب و تجمد بر آن‌ها دعوت می‌کنند. دعوتشان به دین‌داری صرفاً دعوت به اقامه شعائر است و تنها راهبردشان برای دینی شدن جامعه تمحض و تأکید بر اقامه شعائر دینشان، شعاری و نمایشی است و حفظ شعائر را به هر قیمتی واجب می‌پندارند و هیچ مصلحتی را بر آن ترجیح نمی‌دهند. برای سنجش دین‌داری دیگران نیز ملاکی و محکی جزء میزان پایبندی به شعائر نمی‌شناسند. مرز کفر و دین را ایمان به شعائر برساخته در فرقه خویش می‌داند و مخالفان خویش را اگرچه عالم شیعه باشد، شایسته لعن و تکفیر می‌داند.

پی‌نوشت:

[۱]. الکافی، کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۴۰۷ ه.ف، ج ۴، ص ۲۴۵.
[۲]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نخبگان جوان، ۲۵/۶/۸۵.
[۳]. همان.
[۴]. بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۸۴.
[۵]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم، ج ۲۵، ص ۳۶۵.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.