پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه های منحرف برای ادامه ی حیات خود باید یک برنامه منسجمی در عضو گیری و تبلیغ داشته باشند والا بخاطر پوچ بودن و عدم محتوای قوی در سیر گذر زمان مزمحل خواهند شد. سردمداران تصوف نیز از این قاعده ی کلی مستثنی نبوده و برای خود روش هایی را دارند تا ضمن جذب اعضا و بدام انداختن عوام از فروپاشی فرقه ی خود جلوگیری کرده باشند.

این روش ها بسته به موقعیت، شخصیت و مشکلات افراد متفاوت و گوناگون است. برای مثال در برابر دست تنگی افراد ساده، ایشان را با کمک مالی که مورد نیازشان است، به فرقه دعوت می کنند. بنابر این باید به هوش بود تا شخص کمک کننده در برابر بذل و بخشش خود، چه چیزی را طلب می کند و چه می خواهد. اسلام عزیز نیز از مصارف زکات بخشی را به کسانی می دهد تا قلوب ایشان را به اسلام متمایل سازد،إِنَّمَا الصَّدَقاتُ ... الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ [1] اما در فرقه، آنچه از شخص کمک شده درخواست می شود در واقع دین و مذهب و اعتقاد اوست!

فرقه ی صوفیه برای جذب جوانان از اقداماتی همچون جذابیت امیال جنسی استفاده می کند. کاری که پیش از ایشان گروهک شیطان صفت منافقین برای پیش برد اهداف خود در رژیم منحوس پهلوی به کار می گرفت! ایشان با جذب جوانان و تشکیل خانه های تیمی، با هدف براندازی رژیم به اختلاط دختر و پسر و مرد و زن بها می دادند و بر این عقیده بودند که هدف وسیله را توجیه می کند!

اسناد انقلاب اسلامی پرده از جنایاتی که در این خانه های تیمی صورت گرفته برداشته و نشان می دهد که چه اقدامات خلاف شرع و هتک حرمت ها و خیانت هایی صورت گرفته است. حال، تصوف به بهانه ی عناوینی چون رقص سماع، یا روابط نامشروعی چون ارتباط طریقتی و آداب تشرف به این فرقه ی منحرف، همان اقدام منافقین را در قالبی دیگر بر جوانان تحمیل می کند و علاوه بر قبح شکنی با شستشوی مغزی که به طالبین داده می شود، سوء استفاده هایی هم از ایشان می گردد که بعضاً بنگاه های خبر پراکنی و سایت های خبرگزاری از آن خبر می دهند.

فرقه ی صوفیه در راه و هدف جذب به فرقه، از بحث و مناظره و منطق و استدلال به شدت گریزان است و با برخورد های محبت آمیز و حساب شده، افراد را وام دار محبت های خود می کند تا با رودربایستی در برابر انحرافات فرقه سکوت کند و حرفی نزند این محبت خدشه دار شود. اگر مطالعه ی اندکی در گذشته ی صوفیه و اقطاب آن و ... شده باشد به خوبی روشن است که ادعای ایشان در بسیاری از زمینه ها باطل است.[2] و این خوش برخوردی پوششی است برای اینکه به گذشته و سابقه ی ایشان رجوع نشود. والا در جواب این آیه ی قرآن که می فرماید: قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[3] بگو: «اگر راست مى‏گوييد، دليل خود را بياوريد.» هیچ استدلالی ندارند جز اینکه می گویند، کار ما، کار دل است و یا می گویند ما اجازه ی بحث کردن نداریم و ...

فرقه های منحرف و از جمله تصوف، منطق و استدلالی برای ایده ها و مسلک خود ندارند و با انحرافات و بدعت ها در دین مبین اسلام، سعی در جمع کرده عده ای به دور خود هستند تا چند روز زندگی دنیا را به نحوی سپری کنند!

منابع:

1- سوره ی توبه آیه 60
2- ر.ک اثنی عشریه شیخ حر عاملی ص34
3- سوره ی بقره آیه 111