نقد مثنوی مولوی/ توبه نصوح
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانی خدا به سوی اطاعت اوست که ناشی از پشیمانی و ندامت فرد نسبت به اعمال گذشته میباشد. شخص با توبه به جایگاه والایی دست خواهد یافت؛ بهگونهای که طبق آیات الهی محبوب خداوند خواهد شد؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید: «انَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»؛ [1] «خداوند توبهکاران و پاکیزگان را دوست میدارد».
توبه دارای درجات و ویژگیهایی بوده؛ یکی از آدابی که قرآن برای آن بیان میکند این است که توبه باید «توبه نصوح» باشد؛ خداوند فرموده: «یَا أَیّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا»؛[2] «ای کسانی که ایمان آوردهاید، به درگاه خدا توبهای راستین کنید» جلالالدین محمد بلخی (مولوی) در مثنوی، داستانی را به عنوان شأن نزول این آیه شریفه ذکر کرده و همین داستان بین مردم و جامعه شیعه ایران مشهور شده، مولوی در مثنوی میسراید:
«بود مردی پیش از این نامش نصوح بد ز دلاکی زن او را فتوح
بود روی او چو رخسار زنان مردی خود را همی کرد او نهان» [3]
استاد سید جعفر شهیدی در کتاب شرح مثنوی [4] به دلیل اینکه منبع معتبری برای این داستان نیافته، این داستان را از کتابهای غیرمعتبر و دسته اولی همچون مقالات شمس، احیاءالعلوم غزالی و أنیسالتائبین نقل کرده است. باید دانست که این کتابها جزء منابع معتبر و متقدم نیستند؛ به این خاطر نمیتوان این کتابها را منبع معتبر برای این داستان دانست.
در هیچکدام از منابع متقدم تفسیری شیعه و اهلسنت، این داستان ذکر نشده؛ که نشان دهنده غیرمعتبر بودن این داستان است. فقط بعضی از مفسران متأخر[5] در ذیل آیه 8 سوره تحریم، داستان شخصی به نام نصوح را به نقل از کتاب مثنوی معنوی مطرح کردهاند.
تفاسیر و کتابهای حدیثی شیعه، فقط معنای توبه نصوح را از معصومین علیهمالسلام نقل کردهاند، مثلاً تفسیر قمّی در باره تفسیر این آیه نقل کرده: «قَالَ ع: یَتُوبُ الْعَبْدُ ثُمَّ لَا یَرْجِعُ فِیه»؛[6] «[امام] علیهالسلام گفت: عبد توبه میکند سپس به آن گناه برنمی گردد».
همچنین در کتاب کافی احادیثی از ابوبصیر و ابوالصباح کِنانی نقل شده که امام صادق علیهالسلام در مورد معنای توبه نصوح مورد پرسش واقع شده و ایشان در پاسخ فرمودند: «هُوَ الذَّنْبُ الَّذِی لَایَعُودُ فِیهِ أَبَداً»؛[7] «آن [توبه نصوح] گناهی است که هرگز به آن برنگردد». در واقع معنای کلمه نصوح در کتابهای حدیثی شیعه نقل شده ولی اینچنین داستانی نقل نشده است.
بیشتر داستانهای مولوی تخیلی بوده وبه این خاطر نمی توان انتظار داشت که داستانهای کتاب «مثنوی» در کتابهای معتبر تاریخی یا حدیثی نقل شده باشند؛ همانگونه که دیدگاه استاد مطهری رحمةاللهعلیه این بوده که بیشتر داستانهای مولوی در «مثنوی»، افسانه و غیرواقعی هستند و در این رابطه مینویسند: «مولوی در داستان ابراهیم ادهم - که البته افسانه است- در این مورد اشارهای دارد. او افسانهها را ذکر میکند به اعتبار اینکه میخواهد مطلب خودش را بگوید. هدف او نقل تاریخ نیست»؛[8] مثنوی پر است از داستانهای افسانهای در مورد اشخاص واقعی و این به نوعی جعل وقایع تاریخی است. پس به صرف وجود داستانی در کتاب مثنوی، نمیتوان آن را پذیرفت و واقعی دانست. در نتیجه این داستانی که مولوی در مثنوی پیرامون توبه نصوح ذکر کرده، در منابع معتبر و متقدم شیعه و اهل سنت نیامده و فقط کتابهایی که گرایش صوفیانه داشتهاند، این داستان را ذکر کردند.
پینوشت:
[1]. بقره/۲۲۲.
[2]. تحریم/ ۸.
[3]. مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی)، مثنوی معنوی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، اول، ۱۳۷۳، ص ۷۳۰.
[4]. شهیدی، جعفر، شرح مثنوی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1373ش، ج ۹، ص ۳۳۲.
[5]. حقی، بروسوی اسماعیل، تفسیر روح البیان، دارالفکر، بیروت، بی تا، ج ۱۰، ص ۶۳.
[6]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتاب، قم، سوم، 1404ق، ج ۲؛ ص ۳۷۷.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالحدیث، قم، اول، ق ۱۴۲۹، ج ۴؛ ص ۲۲۸.
[8]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج ۴؛ ص ۷۱۹.
افزودن نظر جدید