نوشتن کتابی درباره سیزده امام توسط نوه نایب دوم امام زمان (عج)

  • 1401/04/09 - 17:18
در شبکه ماهواره ای وهابیت، شبهه کردند که تعداد امامان در شیعه از قبل مشخص نبوده بلکه شیعه در تعداد امامان اختلاف داشتند؛ مثلاً نجاشی نقل کرده هبة الله نوه نایب دوم امام زمان با توجه به حدیثی از کتاب سلیم کتابی در مورد سیزده امام نوشته است؛ در پاسخ می‌توان گفت که کلام نجاشی درست بیان نشده، علت نوشتن کتاب، خوش‌آیند استاد زیدی است و این روایت در کتاب سلیم وجود ندارد.
نوشتن کتابی درباره سیزده امام توسط نوه نایب دوم امام زمان (عج)

در کتاب سلیم بن قیس نیامده که امامان از فرزندان امیرالمؤمنین (ع) دوازده نفر هستند، بلکه در آن آمده امامان از فرزندان اسماعیل سیزده نفر هستند و آن رسول الله (ص) و دوازده امام (ع) هستند و انگار بر برخی این مسئله مشتبه شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در شبکه ماهواره ای وهابیت، شخصی را به عنوان رهیافته با سابقه تشیع نشان دادند و از زبان او شبهاتی نقل کردند که اثبات کنند امامت در شیعه الهی نیست و امامان از قبل مشخص نبودند؛ وی ادّعا می‌کند اعتقاد به دوازده امام تا نیمه قرن چهارم نزد امامیه ثابت نبود و برای اثبات ادعای خود، مدّعی شده در کتاب سلیم بن قیس روایتی وجود دارد که می‌گوید: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: تو و دوازده تن از فرزندانت امامان حق هستید» و این روایت باعث شد که هبة الله بن احمد بن محمد کاتب، نوه محمد بن عثمان عمری نایب دوم امام زمان (علیه‌السلام) کتابی در بحث امامت نوشت و در آن کتاب می‌گوید: امامان سیزده نفر هستند و زید بن علی را به باقی امامان مشهور اضافه کرده است؛ نجاشی هم در کتاب رجال خود آورده است.

در پاسخ به این شبهه می گوییم، شبهه کننده، کلام نجاشی در مورد هبة الله را به گونه‌ای نقل کرده که اشکالش را اثبات کند، ولی متن کتاب نجاشی بدین صورت است: «ابونصر هبة الله بن احمد بن محمد کاتب معروف به ابن برنیه، می گفت مادرش أم کلثوم دختر ابوجعفر محمد بن عثمان عمری (نایب دوم امام زمان علیه‌السلام) است. حدیث زیادی شنیده و در کلام، مطلب می‌نوشت؛ در جلسه ابن شبیه علوی زیدی مذهب شرکت می‌کرد؛ کتابی برای او تهیه کرد و در آن بیان کرد که امامان، سیزده تن هستند با زید بن علی بن حسین و به حدیثی از کتاب سلیم بن قیس هلالی دلیل آورد که امامان دوازده نفر از فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستند. کتابی در امامت و کتابی نیز در شرح حال دو نایب امام زمان (علیه‌السلام) دارد. ابوالعباس بن نوح در نقل حکایت، در کتاب اخبار وکلا به آن اعتماد کرده است. وی بارها به زیارت می‌رفت و آخرین زیارتی که با ما شرکت داشت، روز غدیر سال چهارصد در حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود.»(1)

از این کلام مشخص می شود نظر نجاشی در مورد انگیزه نوشته شدن کتابی که در آن نام سیزده امام آمده، حضور هبة الله در مجلس استاد زیدی مذهب است و اینکه نام زید بن علی را به عنوان امامی غیر از دوازده امام آورده، به جهت این است که استاد زیدی مذهب خوشش آید.
بنابراین، بر خلاف ادعای مهمان برنامه شبکه وهابی، نجاشی معتقد نیست که این روایت باعث نوشته شدن آن کتاب شد، بلکه معتقد است آن کتاب از این حدیث استفاده کرده است. نجاشی این مطلب را به عنوان عدم وثاقت هبة الله مطرح کرده و از اعتماد ابن نوح به وی تعجب می کند.

این نکته را علامه بحرالعلوم نیز در شرح حال هبة الله چنین آورده است: «از این مرد با آنکه از طبقۀ متقدّم است و ابن نوح به او اعتماد کرده، نام و یادی در سند اصلها و کتابها نیافتم و این مجهول بودن به جهت ضعف او به دلیل مرتکب شدنش به نوشتن کتاب مذکور است؛ بنابراین از اعتماد ابن نوح بر او تعجب می‌شود و از همۀ این مطالب، نهایت پرهیز نجاشی و دوری او از ضعیفان و متهمان استفاده می‌شود.»(2)

نکته دیگری که در کلام نجاشی آمده است این است که مشغول بودن هبة الله به کلام با عبارت «کان یتعاطی الکلام» آمده است. در قرآن اقدام کسی که ناقۀ صالح پیامبر را به تجاوز و ظلم کشت، با «تعاطی» یاد شده است: «فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطی فَعَقَرَ (قمر/29) پس رفیقشان را صدا کردند و (او) شمشیر کشید و (شتر را) پی کرد.»
در لسان العرب نیز در مورد «تعاطی» آورده است: «لغت (عطا، ... معاطاة)، مَثَل زده می‌شود برای کسی که علمی را ادّعا می‌کند، اما توان آن را ندارد ... و تعاطی یعنی دست بردن به آنچه حق و اجازه دست زدن به آن را ندارد. گفته می‌شود: فلانی به ظلم بر تو دست زد... (فلانٌ یَعْطُو فی الحَمْضِ) دست زد به آنچه سهمی در آن نداشت.»(3) لذا این جمله به معنی این است که هبة الله توانایی و صلاحیت نداشته که در علم کلام دست داشته باشد، اما به ستم و تجاوز از حد، این کار را می‌کرد.

محقق کتاب منهج المقال می گوید: «ظاهر این است که (هبة الله بن أحمد) بر این حدیث اعتماد نکرده است، بلکه آن را وسیله ای برای جلب توجه و مهر آن علوی (استاد زیدی خود) قرار داده است.»(4)
شوشتری نیز می گوید: «ظاهر این است که این مرد، شیعه امامیه بی پروایی است. خواسته با وارد کردن زید در میان امامان (علیهم‌السلام) دل ابن شبیه زیدی را به دست آورد، نه اینکه او زیدی مذهب باشد. چگونه می‌تواند زیدی باشد در حالیکه زیدی‌ها به امامت امام سجاد (علیه‌السلام) و امامان بعد از ایشان قائل نیستند؛ زیرا آنها خروج با شمشیر را از شرایط امامت می‌دانند.»(5)
شوشتری این احتمال که هبة الله فرد بی تقوایی نبوده، بلکه با زیدیه گفت وگو کرده و مذهب آنان را درست یافته و از این رو، به مذهب آنان درآمده و کتابی در آن مورد نوشته است را نمی‌پذیرد؛ بلکه معتقد است وی زیدی نشده تا از روی عقیده چنین کتابی بنویسد؛ زیرا زیدیه سیزده امامی نیستند و به امامت امام سجاد (علیه‌السلام) و امامان بعد از ایشان اعتقادی ندارند. پس وی این کار را تنها برای خوش آمدن آن زیدی انجام داده که در مجلسش شرکت می‌کرد.

قرائن دیگری نیز می‌توان آورد که بنا بر آنها هبة الله این کار را از سر تحقیق و عقیده انجام نداده است؛ یکی اینکه اگر کسی در پی حقیقت باشد، ممکن نیست ده‌ها روایت صریح از کتاب سلیم یا دیگر کتابها را درباره دوازده امام که به نام امامان اشاره کرده‌اند، رها کند و به روایتی استناد کند که لازمه آن (نه تصریح آن) سیزده امام است و به سیزده امام معتقد شود؛ اعتقادی که هیچ پیروی ندارد و هیچ فرقه‌ای گزارش نشده که چنین عقیده‌ای داشته باشد.
قرینه دیگر گنجاندن زید در فهرست نام امامان (علیهم‌السلام) است؛ اگر سیزده امامی بودن را بپذیریم، از کجا فهمیده می‌شود که آن امام، زید بوده است؟ آیا نام زید نیز مانند دوازده امام که نام آنها در روایات آمده، در روایتی به عنوان امام ذکر شده است؟ چرا هیچ روایتی درباره امامت زید بیان نشده است. با توجه به این قرائن معلوم می‌شود که هبة الله در پی کشف حقیقت نبوده، بلکه قصد داشت سخنی بگوید که جایی برای خود نزد استاد زیدی باز کند.

پس علت نوشتن کتاب، مجالست با استاد زیدی بود، اما مستشکل با فریب کاری نه تنها به این علت و حتی حضور هبة الله در مجلس زیدی هیچ اشاره‌ای نکرد، بلکه علت را عوض کرد و گفت: روایتی در کتاب سلیم باعث شد وی کتابی در امامت بنویسد (او نگفته است که این کتاب را برای چه کسی نوشته است) همچنین برای موجه جلوه دادن این شخصیت، به نسب او اشاره کرده که نوه نایب دوم امام زمان (علیه‌السلام) است. چرا شبهه کننده کلام نجاشی را تحریف کرد و علت تألیف کتاب را از مجالست با زیدیه، به وجود روایتی در کتاب سلیم تغییر داد؟

همچنین وجود چنین حدیثی در کتاب سلیم از اساس جای تردید دارد و این مسئله را مجری شبکه وهابی گوشزد می‌کند، ولی مهمان برنامه بدون دلیل می‌گوید در کتاب سلیم هست و من دیده‌ام؛ مرحوم تفرشی در این مورد می‌نویسد: «در کتاب سلیم بن قیس نیامده که امامان از فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دوازده نفر هستند، بلکه در آن آمده امامان از فرزندان اسماعیل سیزده نفر هستند و آن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دوازده امام (علیهم‌السلام) هستند و انگار بر نجاشی و دیگران این مسئله مشتبه شده است.»(6) بنابراین احتمال دارد هبة الله روایتی را تحریف کرده و برای خوش آیند آن زیدی به این شکل درآورده باشد.(7)
پس دلیل تألیف کتاب هبة الله، روایت سلیم نیست و نیز چنین روایتی در کتاب سلیم وجود ندارد. بنابراین اختلافی در بین امامیه بر سر دوازده یا سیزده امام وجود نداشته و این تهمتی آشکار به شیعیان است.

پی‌نوشت:
1. نجاشی، ابوالعباس، رجال نجاشی، مؤسسة النشر الإسلامی، ص440، ش1185.
2. سید بن طاوس، سید محمد مهدی، الفوائد الرجالیه، منشورات مكتبة الصادق، ج2، ص96.
3. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، 1414 ق، ج15، ص69.
4. استرآبادی، محمد علی، منهج المقال، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث‌، ج6، ص50.
5. شوشتری، قاموس الرجال، دفتر انتشارات اسلامی، 1422 ق، ج10، پاورقی ص499.
6. تفرشی، نقد الرجال، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ج5، پاورقی ص46.
7. مامقانی، تنقیح المقال، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ج32، ص417.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.