جواز اطعام در منابع اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در پاسخ به فتوایی که مفتی و کارشناس شبکه وهابی وصال مطرح کرده است، که اطعام درعزاداری و یا یک روز خاص را از بدعتها شمرده، و حتی برخی فتوا به حرمت آن دادهاند و شیعه را بهخاطر اطعام در عزای فرزند رسول خدا تکفیر میکنند، باید گفت که اطعام کردن و غذا دادن به برادران دینی، از کارهایی است که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته و برای آن، اجر و پاداش فراوانی قرار داده شده است، که در این زمینه، روایات مختلفی در منابع روایی معتبر اهل سنت وجود دارد.
روایات دال برجواز:
اطعام مردم در عزای عمر بن خطاب:
ازجمله این روایات، روایتی است که میگوید وقتی عمر بن خطاب از دنیا رفت، مردم را به صورت عمومی دعوت به اطعام کردند؛ هیثمی در این زمینه، در مجمع الزواید مینویسد: «از احنف بن قیس روایت شده است که گفت: وقتی مردم از تشییع جنازه عمر بن خطاب بازگشتند، گرسنه بودند. پس برای آنها غذا گذاشتند، ولی مردم از شدت غصهای که داشتند چیزی نمیخوردند؛ عباس بن عبدالمطلب آمد و گفت: ای مردم! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از دنیا رفت و بعد از ایشان، ما هم خوردیم وهم نوشیدیم؛ ابوبکر نیز از دنیا رفت و ما هم خوردیم و هم نوشیدیم. ای مردم! از این غذا بخورید، پس دست خود را به سمت غذا دراز کرد و مردم نیز این چنین کردند واز غذا خوردند.» وی میگوید: در سند روایت علی بن زید است و حدیث او نیکو است، و باقی راویان این روایت نیز از روات صحاح هستند.[1]
یکی دیگر از ادله جواز اطعام در عزاداری، این روایت است، که خطیب تبریزی آن را در مشکات المصابیح نقل کرده است: «ازعاصم بن کلیب، از پدرش که یکی از انصار است، روایت شده است که گفت: با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به تشییع جنازه یکی از انصار رفتیم؛ وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از دفن بازگشتند، شخصی از طرف زن او، حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) را دعوت کردند؛ حضرت نیز اجابت کردند و ما نیز به همراه ایشان بودیم؛ غذا را آوردند و ایشان دست به غذا بردند و دیگران نیز چنین کردند، این روایت را ابوداود و بیهقی در دلائل النبوة آوردهاند.[2]
طحاوی درباره این روایت مینویسد: نهی از اطعام، با روایتی در تعارض است که امام احمد و ابوداود با سند صحیح، آن را ازعاصم بن کلیب نقل کردهاند و آن روایت این است: عاصم بن کلیب، گفت: با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به تشییع جنازه یکی از انصار رفتیم ... .[3]
نکته: عینی شارح کتاب صحیح بخاری در این زمینه، روایتی را در جواز غذا دادن در عزای خالد بن ولید بیان کرده است، که هیچکدام از صحابه، از این فعل نهی نکردند.[4]
همچنین شبیه به این مضمون را ابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق آورده است و این روایت نیز صراحت در جواز اطعام عزاداران دارد و هیچکدام از صحابه نیز آنها را از این کار نهی نکردهاند.[5]
اطعام در وفات زید بن ثابت از جانب خارجه پسر زید بن ثابت:
ذهبی در شرح حال زید مینویسد: پسر زید بن ثابت میگوید که وقتی زنان برای زید بن ثابت (پدرش) عزاداری کردند، هنگامیکه مروان متوجه عزاداری زنها برای زید بن ثابت شد، چند شتر برای آنها فرستاد، و آن شترها را قربانی کردند و به عزاداران دادند.[6]
شبیه همین روایت، در کتاب تاریخ دمشق، از ابن عساکر به صورت کاملتر نقل شده است.[7]
بنابراین، طبق مبنای اهل سنت، این روایات سیره عمومی صحابه را ثابت کرده و برای اهل سنت، حجت است.
پینوشت:
[1]. هیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد، ج5، ص195. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. خطیب تبریزی، محمد بن عبدالله، مشکاة المصابیح، ج3، ص1672. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. طحاوی، أحمد بن محمد، حاشیة الطحاوی علی مراقی الفلاح، ج1، ص410. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. عینی، بدر الدین محمود بن أحمد، عمدة القاری، ج8، ص83. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الامائل، ج16، ص277. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. ذهبی، محمد بن أحمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج2، ص440. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الامائل، ج9، ص336. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید