اصول و مبانی که دالای لاما در شبه معنویت خود به دنبال آن است چیست؟ و بر اساس چه مبانی تفکرات خود را پایه ریزی کرده است؟
1. پلوراليسم دينی
از تعاليم دالايی لاما برمیآيد که او در زمينه معنويت و دينداری، قائل به تنوّع، تکثّر و به اصطلاح پلوراليسم است. وی انتخاب يک دين را مانند انتخاب يک غذا دانسته و رسيدن به حقيقت را منحصر به هيچ دينی نکرده و تمامی راههای قرارگرفته در پيش روی انسان را مسير درست و مناسب میداند و ميگويد: «پنج ميليارد انسان روی کره زمين زندگی میکنند و من معتقدم به پنج ميليارد دين نياز داريم.»[1] در حاليکه بايد گفت که دين حق در هر زمانی، يکی بيش نيست؛ زيرا آموزههای اديان موجود گاهی متناقض و متعارض اند و معلوم است که نمیشود دو کار متناقض انسان را به يک نتيجه - که سعادت دنيا و آخرت باشد - برساند. قرآن مجيد هم پلوراليسم را مردود دانسته و میفرمايد: «هر کس غير از اسلام دينی را بجويد، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت از زيانکاران خواهد بود.»[2]
2. هدف زندگی
انسان بالفطره موجودی کمال طلب بوده که در مسير رسيدن به کمال؛ دارای اهدافی مقدماتی و نهایی در فرايند زندگی خود میباشد. اسلام، کمال و هدف نهايی و آخرين پله نردبان ترقی انسان را، قرب به خدا معرفی ميکند كه همه كمالات جسمی و روحی، مقدمه رسيدن به آن بوده و بالاترين، نابترين، گستردهترين و پايدارترين لذت، از وصول به مقام قرب حاصل میشود. دالايی لاما در اظهارنظرهای دور از فطرت و عقلانيت در جواب به پرسشهايی از قبيل به کجا آمدهام و به كجا میروم و کمال نهايی چيست؟ رسيدن به شادی را بالاترين هدف دانسته و ميگويد: «به اعتقاد من مهمترين هدف زندگی ما رسيدن به شادی است.»[3] وی سعی ميکند شعار فريبنده شادی را تکرار و در سخنرانیها و نوشتههای خود بر آن پای فشارد. توجه دالايی لاما به شادی به صورتی است که يک کتاب مستقل در مورد ديدگاههای او در باب شادی به نگارش درآمده است. دالايی لاما در کتابهای خود مقصود از شادمانی را، شادمانی دنيوی و حسی معرفی کرده و هر چيزی که به نوعی شادی ايجاد کند از استعمال مواد مخدر گرفته تا سرقت و همجنسبازی را مجاز ميشمارد. وقتی از وی ميپرسند بزرگترين آرزويت چيست؟ در پاسخ ميگويد: «خوراكی خوب و خوابی خوش.»[4] از اين جمله هدف و کمال دالايی لاما مشخص میشود.
3. تناسخ
به عقيده معتقدين به تناسخ، آنگاه که انسان میميرد؛ روح او به اين جهان بر میگردد و در اين بازگشت، برای خود بدنی لازم دارد كه با آن به زندگی مادی ادامه دهد و اين بدن جديد، گاهی نبات است و گاهی حيوان است و گاه انسان. عقيده به انتقال روح از يک فرد به بدن ديگر، نقش مؤثری براى استعمارگران ايفا ميکند، چرا که اقوام محروم و استثمارشده را به استقبال از انواع ناملايمات و محروميتها به عنوان يک وسيله تکامل، دعوت و آنها را به پذيرش زندگى ملالتبار، تشويق ميکند. دالايی لاما قائل به تناسخ بوده و ميگويد: «اگر آدم به تناسخ معتقد باشد، فکر ميکنم راهی برای کاهش درد و رنج هست.»[5]
4. رنج
يکی از آموزههای مهم در عرفانهای نوپديد، مسئله رنج در زندگانی و راههای برونرفت از اين مسئله با ترویج تناسخ میباشد. در اين ميان، آيين بودا اين مسئله را پررنگتر از ديگر آيينها مطرح کرده است. دالايی لاما نيز که به رهبر بودائيان جهان شهرت يافته، با پيروی از اصل رنج در بوديسم، با نگاهی مأيوسانه و بدبينانه به رنج میگويد: «معمولاً به هنگام تولد هر فردی ميگويند تولدت مبارک؛ درحاليکه روز تولد شما در حقيقت روز تولد درد و رنج بوده است؛ اما هيچکس نمیگويد روز درد و رنجت مبارک...».[6]
پینوشت:
[1]. هنر شادمانگي، دالايي لاما، حميد رفيعي ص294.
[2].«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ» آل عمران/85.
[3]. هنر شاد زيستن، دالايي لاما، انوشيرواني، ص21.
[4]. akhlagh.porsemani.ir.
[5]. هنر شادمانگي، دالايي لاما، ترجمه حميد رفيعي، ص142.
[6]. هنر شاد زيستن، دالايي لاما، ترجمه انوشيرواني، ص152.