عرفانهای کاذب
دعا و درخواست بندگان ازآنجاییکه با وعده اجابت از جانب خداوند متعال مورد تأکید قرار گرفته و میتواند در روند حوادث و وقایع عالم خلقت تأثیرگذار باشد، در عرفان اسلامی عرفای مسلمان سرّ اجابت دعا را در مرتبه حیث اسما و صفات خداوند دانسته و البته باید گفت، مسئله اجابت دعا از مسئله تحقق خواسته بنده متمایز بوده و دارای تفاوتهایی است.
صوفیان همانند برخی مدعیان عرفانهای کاذب شریعتگریزی یا گزینش بخشهایی از شریعت را در دستور کار خود قرار داده و با بهانه قرار دادن اصطلاحاتی همچون شریعت، طریقت و حقیقت، برای خود مقامی متصور هستند که شریعت را پشت سر گذاشته، از این رو نیازی به آن نمیبینند.
به نظر توئيچل: خدا به خواب میرود و هنگامی که از خواب برميخيزد، دنيايش را ويران میبيند و آنگاه تصميم به عذاب مخلوقات میگيرد. او دوباره در خواب میشود و آنگاه که از خواب برون میشود، هوس خلقتی ديگر نمود.
نظام معرفتی که مروّجين فرضيه جذب معرفی ميکنند، انسان را محور هستی دانسته و لذت و اميال او را اصيلترين اصل ميداند.[5] بنابراين، طبيعی است که در اين تئوری، نظام ارزشيابی فراتر از ميل و طلب انسان تصوير نشود.
در تعريف غلوّ آميزی فرضيه جذب اين گونه مطرح میشود: «افکار ما به اجسام تبديل میشوند. هر چيزی در فکرت بگذرد، به زودی آن را در مُشت خواهی گرفت. حُکمرانان و بزرگان، اين راز را میدانستند و تلاش کردند مردم آن را نفهمند؛ چون در آن صورت، همه ميخواستند از آن استفاده کنند. بزرگان اين راز را مخفی داشتند.
دالايی لاما که به رهبر بودائيان جهان شهرت يافته، با پيروی از اصل رنج در بوديسم، با نگاهی مأيوسانه و بدبينانه به رنج میگويد: «معمولاً به هنگام تولد هر فردی ميگويند تولدت مبارک؛ درحاليکه روز تولد شما در حقيقت روز تولد درد و رنج بوده است؛ اما هيچکس نمیگويد روز درد و رنجت مبارک...»
اشو سعی میکرد هرگونه محدوديتی را بردارد تا جايی که ازدواج و خانواده را بَد دانسته و معتقد بود که در باب مسائل زناشويی همه انسانها بايد مانند حيوانات زندگی کرده و محدوديتی در روابط جنسی نداشته باشند.
هميشه انجام کارهاي خارق العاده، دليلي بر حقانيّت اعتقادات يک فرد نبوده و هيچ ملازمه اي ميان اظهارِ کشف و کرامات و حقانيت ظاهر کننده آنها وجود ندارد؛ چون رسيدن به اين مقامات هم از طريق سير و سلوک شرعي و انجام رياضت هاي الهي و هم از طريق غيرشرعي و انجام رياضت هاي شيطاني امکانپذير است.
نيروهاي طبيعت: نيروهايي است که منبع صدور آنها، خواصّ و آثار مواد و پديده هاي موجود در طبيعت است. استفاده گسترده عرفانهاي کاذب همچون عرفان سرخپوستي از مواد گياهي با خواص روانگردان در جهت به خَلسه بردن مريدان، استفاده از خواص برخي سنگها و کريستالهاي موجود در طبيعت و حتي در مواردي استفاده از قرصهاي شيمياييِ روانگردان، نمونه هاي بارزي از استفاده از اين نوع نيروهاست.