فرضیه جذب در پی نهادینه کردن چه اموری در اذهان عمومی است؟
1. آمال پروری به جای اقدام محوری
برنامه ريزى، مديريت و حرکت و تلاش، لازمه روندی فعّال و پويا در جهت رسيدن به كامروايى است. كسب روزى، تحصيل، كار و فعاليت اجتماعى، ازدواج و زناشويى، روابط اجتماعى، صله رحم، اجرای وظايف اجتماعى و مسئوليتهاى فردى و گروهى، امورى هستند كه هر كس موظف است با برنامه ريزى دقيق، براى موفقيت در آنها به تلاش و کوشش بپردازد. شاه کليدِ فرضيه جذب، تمرکز و تجسّم مطلوب است، نه مشورت و برنامه ريزی و اقدام عملی. انرژیها نه در ميدان عمل و تلاش که در کنج خلوت و انزوا به کار گرفته میشود. خيال پردازی، جايگزين ارتباط منطقی با دنيای خارج شده و عملياتی کردن طرح ها و ايدهها، جای خود را فقط به تمرکزِ محض بر آمال و آرزوها و اهداف میدهد و نوعی رضايتِ خاطرِ وهمی ايجاد کرده و از انگيزه حرکت و تلاش میکاهد. امام على (ع) در اين باره میفرمايند: «آرزوهايتان را دروغگو بدانيد و عمرتان را براى پرداختن به بهترين كارهايتان، غنيمت بشماريد و چُونان صاحبان تشخيص و خِرد [به عملْ] مبادرت كنيد.»[1] و نيز ميفرمايد: «کسی که از رؤياها و تخيّلات کمک بگيرد، بيچاره میشود.»[2]
2. تبليغ غيرمستقيم ظلم پذيری
طرفداران فرضيه جذب مدعی هستند زندگی بايد با تفكرات مثبت اداره شود، نه تفكرات منفی. به همين جهت توصيه ميکنند: «به جای اينكه عليه تروريسم و جنگ اعلام انزجار كنيد، طرفداران صلح باشيد... اگر شما عليه چيزی باشيد و با آن دشمنی نماييد، نفاق و اختلاف در ضمير شما نقش خواهد بست... مقابل هرچه بايستيد، همان چيز مقابل شما خواهد ايستاد.»[3] شعارِ مذکور، خواسته يا ناخواسته در خدمت آمال و نقشههای متجاوزان و جنگطلبان و نظام سلطه جهانی است و بيش از همه، ايشان از آن سود خواهند برد و به خوبی انسانهای معنويتگرا را ظلم پذير نموده و بسترساز تداوم بیعدالتی موجود خواهد بود. اين ايده كه «بر ضد هيچ چيز جبهه گيری نكنيد»[4] دست تبهكاران را در چپاول و ظلم بازتر نموده و زمينه سلطه جهانی استکبار را فراهم مینمايد.
3. نظام سُست اخلاقی
نظام معرفتی که مروّجين فرضيه جذب معرفی ميکنند، انسان را محور هستی دانسته و لذت و اميال او را اصيلترين اصل ميداند.[5] بنابراين، طبيعی است که در اين تئوری، نظام ارزشيابی فراتر از ميل و طلب انسان تصوير نشود. زيرا زماني که آرزوها تمام فکر و قلب انسان را فرا ميگيرد، از تمام امور ديگر، مهمتر و ارزشمندتر میشود و انسان برای دستيابی به آن، هر کاری را انجام میدهد. به همين دليل است که اميرالمؤمنين علی (ع) ميفرمايد: «کسی که آرزوهايش دور و دراز شود، عملش بد و ناشايست ميگردد.»[6] مُبلغّانِ فرضیه جذب، خدامحوری را مانع سودجويی نظام سُست معرفتی خود دانسته و مدعی میشوند بايد محبت به انسان و عدالت را جانشين خدا نموده و سخن از خدا را کنار گذاشت.[7]
4. فقدان پشتوانه علمی
فرضيه جذب دارای پشتوانه علمی و تجربی نبوده و ملاک سنجش معتبری برای صدق و کذب ادعاها در آن وجود ندارد.[8] در اين فرضيه، علت ناکامي پس از عمل به فرضيه را، با عدم کافی بودن قدرت تجسّم يا احساس مثبت توجيه کرده و هر کس موفق نشود، بدون دليل و برهان به او ميگويند: قدرت تجسّم يا احساس مثبت تو کافی نبوده است؛ غافل از اينکه در بسياری موارد تمركز ذهنی مطرح در فرضيه جذب، برای رسيدن به اهداف آن منجر به مشغوليت ذهنی، ناکامی در وصول به مطلوب و صدمه روحی به جوانان شده و برخی از مُروِّجان آن را مجبور به اعتراف به ناکارآمدی اين فرضيه کرده است.
5. بصيرت زدايی
غرق شدن در آرزوها و رؤياها - به نوعی که در مطالب و مثالهای مبلغانِ فرضيه جذب مطرح ميشود ـ انسان را در دنيايی موهوم و دلپذير فرو میبرد که مانع از درک جهان واقعی و رويدادهای آن میشود.[9] در اين شرايط، شخص مظاهر زندگی دنيوی را بر افکار و احساسات خود حاکم کرده و دنيامداران را در اوج شايستگی و ارزشمندی دانسته و بدين ترتيب، ظلمها و پليدیهای آنها را ناديده گرفته و چه بسا قدرت و ثروت را نشانه لياقت آنها به شمار آورد.
پینوشت:
[1]. دانشنامه ميزان الحكمه، محمد محمدي ريشهري، ج 5، ص395.
[2]. غررالحکم، حکمت 9208.
[3]. عرفان، وين داير، ص228.
[4]. همان، ص233.
[5]. در اين فرضيه، نهفقط نظام تشريع، بلکه نظام تکوين هم در خدمت آمال و آرزوهاي انسان و خواستههاي اوست. عبارت «فرمانبردارم» و «سرورم»، بهعنوان زبان حال کائنات، بارها در اين تئوري تکرار ميشود و بهعنوان «قانون هستي» و «قويترين قانون کائنات» از آن ياد ميشود.
[6]. نهجالبلاغه، حکمت 36 و همچنين در کتاب خصال، ص15 از امام صادق% و در تحف العقول از امام کاظم% اين جمله نقلشده است.
[7]. فلسفه آفرينش، عبدالله نصري، ص358 به نقل از اِريک فِروم يکي از مبلغان فرضيه جذب.
[8]. درحاليکه آراستگي علمي هر نظريهاي، به سنجش پذيري آن است، در فيلم راز، به صراحت چنين عنوان ميشود: «هيچ قانون ثابت و مستندي در اين زمينه وجود ندارد كه رسيدن به مطلوب چقدر طول ميکشد.» بهراستي چرا هيچ راهي براي اثبات قطعي و دائمي اين فرضيه وجود ندارد؟
[9]. اميرالمؤمنين ميفرمايد: «آرزوها، چشم انسان را کور ميکند.» نهجالبلاغه، حکمت 275.