عقل گریزی در عرفانهای نوظهور
بسیاری از عرفانهای نوظهور با این شعار که سلوک معنوی کار دل است و فعالیت ذهن کار قوای عقلانی و محاسبهگر انسان است، عقل را منشأ تشویشهای ذهنی و پراکندگی حواس معرفی کرده و قبل از آنکه مددکار و یاور ببینند، با دیدهی مانع و مزاحم به آن مینگرند تا از این طریق بدعتهای به وجود آمده در سلوک پوشالی خود را توجیه کنند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از ادعاهای عرفانهای نوظهوری که در ایران فعالیت دارند مطابقت سلوک پوشالی آنها با مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) است. سرکرده این عرفانها برای جذب مریدان خود از عشق و علاقه شیعیان به اهلبیت (علیهمالسلام) عصمت و طهارت سوء استفاده میکنند تا از این طریق به مقاصد شوم خود دست پیدا کنند.
این افراد با تشویق پیروان به اطاعت بیچون و چرا از تعالیم و سلوک به اصطاح عرفانی خود تمام سعی خود را برای عدم استفاده مریدان از تفکر و اندیشه بکار میبرند تا مریدان به آموزههای انحرافی آنها پی نبرند. این موضوع در حالی است که هرکس اندکی در منابع اسلامی به ویژه سخنان گهربار خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) مطالعه و تحقیق کند به راحتی به این مطلب اعتراف مینماید که «دین مقدس اسلام دینی است که هم به تفکر و اندیشه و خردورزی بسیار اهمیت میدهد و هم به تطهیر دل و جان که سبب سلوک الی اللّه است»[1] ولی مدعیان دروغین در عرفانهای نوظهور به هر نحوی تمام تلاش خود را انجام میدهند تا این مسئله صورت نگیرد و موجب بیداری اعضای فرقه نشود.
با توجه به اینکه آموزههای انحرافی عرفانهای نوظهور برخاسته از مکاتب شرق و غرب و فلسفه یونان باستان است و باعث به وجود آمدن بدعتهای فراوانی در مراحل به اصطلاح سلوکی مدعیان دروغین شده است، بسیاری از اصول این آموزها مخالف با عقل و وجدان است؛ هرچند که طرفداران آن، آن علوم را برخاسته از عقل معرفی کنند ولی تطابق این آموزهها با منابع اسلامی خلاف این ادعا را ثابت میکند زیرا هرکس که دین را از عقلانیت تهی گرداند، دین اسلام را تحریف نموده و بدعتهای فراوانی به وجود آوردهاند.
پیامبر رحمت (صَلَّی الله عَلیه و آلِهِ) میفرمایند: «ِاذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللّه. [2] هر گاه بدعت در امتم ظاهر شود، عالم باید علم خودش را آشکار سازد -و با براهین به مقابله با انحرافات برخیزد- پس هرکس چنین نکند لعنت خدا بر او باد.» و در جای دیگر امام باقر (عَلَیهِ السَّلام) میفرماید: «سَیَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لاَ یَعْرِفُونَ اللّه مَا هُوَ وَ التَّوْحِید. [3] به زودی دورانی بر مردم فرا خواهد رسید که عقاید فاسد را به اسم توحید به مسلمین عرضه میکنند، آنان نه خدا را میشناسند و نه معنای توحید را میدانند.»
در عرفان حلقه که یکی از عرفانهای نوظهور به شمار میآید پیروان خود را به این نحو از تفکر و اندیشه باز میدارد: «عقل پیوسته با کارهایی که منافع ملموس و مادی نداشته باشد، مخالفت میکند و هر جا که انسان بخواهد کار دل را دنبال کند، مخالفت سرسختانه نشان میدهد. برای نمونه وقتی که شخصی بخواهد تجربهای ماورایی و غیر متعارف پیدا کند، عقل به شدت واکنش نشان داده و چنین دنیایی را منکر میشود.»[4]
اشکال کار در عرفانهای نوظهور، بیاعتنایی به قوّهی عاقلهی انسان است. بسیاری از این مکاتب با این شعار که سلوک معنوی کار دل است و فعالیت ذهن کار قوای عقلانی و محاسبهگر انسان است، عقل را منشأ تشویشهای ذهنی و پراکندگی حواس معرفی کرده و قبل از آنکه مددکار و یاور ببینند، با دیدهی مانع و مزاحم به آن مینگرند تا از این طریق بدعتهای به وجود آمده در سلوک پوشالی خود را توجیه کنند.
پینوشت:
[1]. چه کسانی نمیفهمند، گویا و رسا در نقد عرفان التقاطی و تفکرات یونانی، طیب نیا سیدمحسن، قم، انتشارات رسالت، سال1393، ص185.
[2]. کافی، ثقةالاسلام کلینی، مصطفوی جواد، انتشارات ولی عصر، تهران، سال 1395، باب عقل، ج1، ص54.
[3]. بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، انتشارات اسلامیه، تهران، سال 1379، ج14، ص348.
[4]. انسان از منظر، محمد علی طاهری، انتشارات بیتا، ص74.
افزودن نظر جدید