معنا وهدف از واژهی آزادی در تصوف!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هر مکتبی برای خود از اصولی پیروی میکند و از شروع حرکت خود، به دنبال اهدافی است که برای جذب افراد به مکتب باید دارای ویژگیهایی باشند. اهداف مطرح شده باید روشن، دقیق و شفاف بوده و قابل دسترسی باشند و همچنین در یک مشخصهی زمانی، افراد به آن اهداف برسند.
مسلک تصوف نیز مانند هر گروه و فرقهی دیگری از این قاعده مستثنی نیست و برای راه خود آمال و اهدافی را مشخص کرده و ادعا دارد سالک را به شرط سرسپردگی بی قید و شرط![1] به آن اهداف خواهد رساند.
اهداف تصوف کدامند و آیا این اهداف همانگونه که توسط سردمداران و اقطاب و مشایخ صوفی ادعا میشود، مریدان این فرقه را به سرانجام خواهد رساند؟ آیا این اهداف کامل و بدون نقص هستند؟ و آیا بزرگان تصوف از ابیان این موارد اهداف واقعی را دنبال میکنند و یا صرفاً پروژهای تبلیغاتی را اداره مینمایند؟
با بررسی نوشتههای تئوریهپردازان این فرقه به نظر میرسد مسئلهای چون آزادى در این مسلک مطرح باشد[2] و صوفیه آزادی را به عنوان یکی از اهداف در مسیر حرکت خود مورد توجه ویژه قرار داده است.
واژهی آزادی همواره در بین همه نحلهها از جایگاه خاصی برخوردار است. انسان موجودی مختار است و همیشه در بین دوراهیها و چندراهیها حق انتخاب دارد و بسته به دیدگاه و بینشی که به موضوع دارد، حرکت و کنشی را انجام میدهد و مسیر را طی میکند. این حق انتخاب و اختیار بهانهای شده تا همهی کسانی که میخواهند حرکتی در خیر یا شر ایجاد کنند، از آزادی دم بزنند و با استفاده از این واژه در مسیر حرکت مردم راهی جدید قرار دهند. باید دید منظور از آزادی در قاموس تصوف که از دل جامعهی اسلامی برخواسته و میخواهد در چهارچوب قواعد اسلام، آزادی را برای مریدان و پیروانش به ارمغان بیاورد، چیست؟
واژهی آزادی وقتی به کار میرود که قیود و قوانینی در بین باشد و تا مفهوم ایستادن و سکون نباشد، حرکت معنا پیدا نمیکند. اعمال صوفیان از ابتدای تاسیس خانقاه در قرن دوم[3] بیانگر معنی و مفهوم آزادی مطرح شده در تصوف است. با نگاهی به روش سلوکی ایشان میبینیم بسیاری از قیود و قوانینی که اسلام، به عنوان دین پایانی الهی مطرح کرده، به نام آزادی در بین صوفیان نقض و شکسته شده است. از جمله میتوان به بحث شریعتگریزی[4] در قالب ترک واجباتی مثل نماز و انجام محرماتی چون رقص و آواز اشاره کرده که در ذیل آن آسیب های اخلاقی و انحرافات جنسی بسیاری نیز گریبانگیر متصوفه و بزرگان ایشان گردیده است.[5]
صوفیان با سوء استفاده از مفهوم آزادی، مروج زهد خشنی در جامعه شدند که مسائل دنیوی را به کلی ترک میکرد و همین امر سبب به وجود آمدن مشکلاتی در جامعه میشد. تارکان دنیا از اصحاب خانقاه به خاطر عدم تلاش برای امرار معاش به تکدیگری و پرسه و گدایی روی میآوردند و به جای اینکه باری از جامعهی مسلمین بردارند و مسیر حرکت جامعه را به سمت پیشرفت و تکامل سوق دهند، خود باری بر دوش مسلمین شدند و به بهانهی زهد، خود را از قید تلاش و کوشش آزاد کردند.
مفهوم آزادی در تصوف که از اهداف این فرقه است، هیچ سنخیتی با روش سلوکی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و اولیای حقیقی دین نداشته و بلکه مورد مذمت ایشان نیز بوده است. بنابر این مشاهده میکنیم که صوفیه از اهداف ارائه شده برای فرقهی خود تنها استفادهی تبلیغاتی کرده و این اهداف موجب نقص در انسانیت و راه کمال او خواهد شد.
پینوشت:
[1]. اوراد الاحباب، یحیی باخرزی، چاپ انشگاه تهران، ص 74
[2]. روش نقد، صفائی حائری، انتشارات لیله القدر، ج3 ص 70
[3]. نفخات الانس، عبدالرحمن جامی، چاپ مهدی توحیدیپور، ج۱، صص۳۱ـ۳۲
[4]. مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، محمدلاهیجی، ترجمه برزگر، ص229
[5]. شاهد بازی در ادبیات فارسی، سیروس شمیسا، انتشارات فردوس، ص 100
افزودن نظر جدید