ترک ازدواج در میان صوفیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از صوفیه در زمان قدیم از ازدواج کردن سر باز زده و تن به ازدواج نمیدادند و بدینوسیله از حلال الهی سر باز میزدند که نتیجه آن بیبندوباری و عدم تقید به مسائل شرعی در میان این گروه و رواج فساد اجتماعی بود.
با وجود اینکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام با جریانهایی که به زهد افراطی و رهبانیت روی میآوردند، شدیداً مخالفت میکردند و مخالفت ایشان از رهبانیت در جریان عثمان بن مظعون از اصحاب برجستهٔ رسول خدا (صلی الله علیه و اله) کاملاً مشهود است. اما جریان نهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از زهد افراطی عثمان بدین شرح است: «روزی همسر عثمان بن مظعون نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و بهعنوان شکایت از شوهر عرض کرد: عثمان روزها روزه میگیرد و شبها را به عبادت به سر میبرد. رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) درحالیکه آثار خشم در چهرهاش دیده میشد نزد عثمان رفت و او را در حال نماز دید، به او فرمود: «یا عثمان لم یُرسِلُنی اللّه بِالرُّهبانِیّة و لکن بَعَثنی بالحَنِیفیِّة السَّمحَة، اَصُوم و اُصلّی و اَلمِس اَهلی...[1] ای عثمان! خداوند مرا بر آیین رهبانیت نفرستاده بلکه مرا برای ترویج یکتاپرستی آسان (و طبیعی) فرستاده است. روزه میگیرم، نماز میخوانم، با همسرم آمیزش میکنم. پس کسی که روش مرا دوست دارد حتماً چنین روشی را پیروی میکند.»
بسیارند کسانی که در تاریخ اسلام بهعنوان پیمودن راه زهد، از دنیا و سیاست و امور مادی چشم پوشیده و راه رهبانیت را برگزیدهاند و با تحریف مفهوم واقعی زهد اسلامی، به راهی رفتهاند که مورد نهی و توبیخ پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرارگرفته است.
در حدیث دیگری از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میخوانیم: که برادرش «علی بن جعفر» از محضرش پرسید: «آیا برای مرد مسلمان سزاوار است دست به سیاحت بزند، یا رهبانیت اختیار کند و در خانهای بنشیند و از آن خارج نگردد؟ امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: نه».[2]
با اینکه میدانیم رهبانیت در اسلام منع شده و بیشتر عباداتی که دین اسلام به آنها سفارش کرده است، عبادات اجتماعی است، ولی برخی از صوفیه دست به ریاضتهای خاص زده و دست از ازدواج شسته و به رهبانیتی که در اسلام از آن نهی شده است، روی آوردهاند.
کیوان قزوینی در کتاب استوار رازدار دراینباره میگوید: «معنی مفترض الطاعه در امور دینیه است و معنی لازم الخدمت در امور دنیویه و کارهای شخصی قطب است که هر مریدی باید خود را خادم مجانی قطب داند و کار او را بر کارهای خودش مدم شمارد. یعنی نگوید چون کار دارم مجال خدمت تو ندارم و نگوید که من گرسنهام امر معاشم از کجا بگذرد که تو را خدمت مجانی کنم، بلکه تا جان دارد باید خادم قطب باشد از او حق خدمت نخواهد. تکلیف قطب هم عندالله آن است که یا خودش قوت لایموت به او بدهد یا اجازه گدایی به او دهد که او روزی دو ساعتی گشت و گدایی کند و بانگ شیئی لله زند و لقمه سد جوع (رفع گرسنگی) به دست آرد و باقی روز حاضر خدمت باشد. و ترک اولاد و عیال کند، یا از اول زن نگیرد و اگر هم داشت، رها کند و اولاد را سر راه اندازد تا مسلمین کفالت نمایند.»[3]
ترک دنیایی که افرادی مانند ابراهیم ادهم و بایزید بسطامی پیمودهاند، زهد اسلامی نیست، زهد اسلامی را با تمام ابعادش باید در سیمای امیرمؤمنان علی (علیه السلام) یافت که در عین آنکه زاهدترین افراد بود، در صحنهٔ اجتماع و سیاست، حضور داشت و یک کشاورز ورزیده و کامل بهحساب میآمد، پارسای شب و شیر روز بود. او دنیا را وسیلهٔ آخرت قرار داد، و زهد را چنین معنی میکرد: «الزّهد کلّه بین کلمتین من القرآن، قال اللّه سبحانه: لِکیلا تأسَوا علی ما فاتَکم و لا تَفرَحوا بِما آتاکم [4] تمام زهد در دو جمله از قرآن آمده است، خداوند میفرماید: بر آنچه ازدستدادهاید تأسف نخورید و نسبت به آنچه به شما دادهشده شاد و دلبند نباشید!» آن حضرت با نشان دادن این ضابطه به ما آموخت که مرزها را بشناسیم و بین دلبستگی به دنیا که خلاف زهد است با دنیاداری صحیح که هیچگونه تضادی با زهد ندارد فرق بگذاریم.
پینوشت:
[1]. محدث عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، 1409 ق، ج 14، ص 74
[2]. مجلسی محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ناشر اسلامیه، تهران، ج 70، ص 119، ح 10
[3]. کیوان قزوینی عباسعلی، استوار رازدار، راه نیکان، 1387، تهران، صص 167 و 168
[4]. سید رضی، نهجالبلاغه، هجرت، قم، 1414 ق، حکمت 439.
افزودن نظر جدید