شبه قاره هند در مقابل سلفی گری

  • 1395/06/23 - 13:17
عالمان بیدار در اقصی نقاط جهان اسلام در هرجایی که احساس کنند خطری در کمین عزت و عظمت امت نبوی (صلی‌ الله علیه و آله و سلم) است با همتی وصف‌نشدنی به مبارزه با این انحراف می‌پردازند. هرچند ما از تلاش‌های ایشان باخبر نباشیم، اما هرکدام به‌مانند کوهی منطقه‌ای از جهان سلام را در مقابل خطرات انحرافت فکری مراقبت می‌کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عالمان بیدار در اقصی نقاط جهان اسلام، در هر جایی که احساس کنند، خطری در کمین عزت و عظمت امت نبوی (صلی الله علیه و آله) است، با همتی وصف‌نشدنی به مبارزه با این انحراف می‌پردازند. هرچند ما از تلاش‌های ایشان باخبر نباشیم، اما هرکدام به‌مانند کوهی، منطقه‌ای از جهان اسلام را در مقابل خطرات و انحرافات فکری مراقبت می‌کنند. یکی از این مناطق، شبه‌قاره هند است. اندیشمندان این دیار با ضمیری روشن که به انحرافات ابن تیمیه و پیروان وهابی وی، پی برده، در برابر ایشان ایستاده‌اند. به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

1. شیخ محمد عبدالرحمان سلهتی هندی حنفی[1]
او با بررسی افکار ابن تیمیه و اشتباهات وی و فهم انحرافات وی، ابن تیمیه را نه شیخ‌الاسلام، بلکه شیخ بدعت و گمراهی و پیروان وهابی وی را پیروانی در ضلالت می‌داند و می‌گوید: «ابن تیمیه، بزرگ وهابیان است و او شیخ‌الاسلام نیست، بلکه شیخ بدعت و گناهان است. او اولین کسی است که تمام عقاید فاسد وهابیت را بیان کرد و در حقیقت او ایجادکننده این فرقه گمراه است. پس عقاید او بین مردم تا سال 746 از میلاد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بین مردم رواج داشت. پس از آن سال، در عصر سلطان محمود خان دوم در سرزمین‌های عرب مردی به نام محمد بن عبدالوهاب، از اهل یمن ظهور، کرد و عقاید فاسدی را که مرده بود و با مرگ ابن تیمیه (در حالت زندانی و غل و زنجیر در قلعه‌ی دمشق) فراموش شده بوده، ظاهر کرد و شرع جدید پدید آورد... وهابیت را به اسم بزرگشان محمد بن عبدالوهاب نامیدند. ابن سعود، از بزرگان وهابی، شخصی ملحد بود، که نفسش او را فریب داد و بر حجاج راه می‌بست و بندگان خدا را آزار و اذیت می‌نمود و به راهزنی می‌پرداخت... (بعد از حمله محمدعلی پاشا) جمعیت آنان متفرق و اجتماعشان پراکنده شد و در شهرها پخش شدند. آنان خود را اهل حدیث نامیدند؛ درحالی‌که لایق به این اسم نبودند، بلکه آنان اهل بدعت و گمراهی‌اند و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از این فرقه‌ی گمراه خبر داده بود، آنجا که فرمود: از میان شما قومی پدید می‌آیند که نماز خود را در مقایسه با نماز آن‌ها و روزه خود را در مقایسه با روزه آن‌ها و اعمال خود را در مقایسه با اعمال آن‌ها خوار می‌شمارید.»[2]

2. رسول قادری هندی حنفی
وی نیز که از اندیشمندان حنفی در هند است، درباره ابن تیمیه می‌گوید:
«ابن تیمیه شقی کسی است که علمای عصرش بر گمراهی و حبسش اجماع نمودند و ندا داده شد که هر کس بر عقیده ابن تیمیه است، مال و خونش حلال است.»[3]

3. احمدعلی محدّث سهارنفوری حنفی
او نیز از عالمان هند بوده است و چندی نزد احمدخان بریلوی تحصیل‌کرده است، وی درباره روش ابن تیمیه در مراسمات مذهبی برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‎گوید: «همانا ذکر ولادت شریف آقای ما رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همراه با روایات صحیح، در اوقاتی که خالی از وظایف عبادات واجب و با روشی که مخالف روش صحابه و اهل سه قرن اول که شهادت به خیر آن‌ها داده شده و همراه با اعتقاداتی که موهم شرک و بدعت نباشد و نیز آدابی که مخالف با سیره صحابه که مصداق گفتار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که فرمود: (آن‌چه من و اصحابم بر آن است) و نیز در مجالسی که خالی از منکرات شرعی است، این عمل موجب خیر و برکت هست.»[4]

4. احمدرضا بریلوی حنفی
احمدرضا بریلوی از افراد تأثیرگذار در هند بوده است و فرقه بریولیه از وی پیروی می‌کنند، او می‌گوید: «انّ ابن تیمیه کان یهذی جزافاً.[5] همانا ابن تیمیه بی‌مهابا هذیان می‌گوید.» او هم‌چنین می‌گوید: «ابن تیمیه کان فاسد المذهب.[6] ابن تیمیه دارای مذهبی فاسد بوده است.»
این چند نمونه کوچک از برخورد عالمان حنفی، نشان از فضای آگاهانه هند درباره فتنه سلفی‌گری است.

پی‌نوشت:

[1]. از عالمان حنفی دیار هند که با ابن تیمه و افکارش مبارزه کرده است.
[2]. سیف الأبرار المسلول علی الفجار، ص11، انتشارات دهلی، نسخه خطی، بی‌تا.
[3]. «الشقی ابن تیمیه، اجمع علماء عصره علی ضلاله وحبسه، ونودی من کان علی عقیده ابن تیمیه حلّ ماله ودمه. تطهیر الفؤاد من دنس الاعتقاد» صص 10- 11.
[4]. «انّ ذکر الولاده الشریفه لسیّدنا رسول الله (ص) بروایات صحیحه فی أوقات خالیه عن وظائف العبادات الواجبات وبکیفیات لم تکن مخالفه عن طریقه الصحابه وأهل القرون الثلاثه المشهود لها بالخیر وبالإعتقادات التی لم تکن موهمه بالشرک والبدعه وبالآداب التی لم تکن مخالفه عن سیره الصحابه التی هی مصداق قوله (ص): (ما أنا علیه و اصحابی) وفی مجالس خالیه عن المنکرات الشرعیه، موجب للخیر والبرکه »عقائد اهل السنه و الجماعه،نوشته  خلیل احمد سهانپوری ترجمه مولوی احمد سربازی،ص 125-126، بی‌تا، 
[5]. الفتاوی الرضویه، احمد رضا بریلوی، ص 198 و 199، بی‌تا،بی‎نا.
[6]. همان، ص198.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.