استمرار فیض دلیل نبوت پیامبر نمای بهایی

  • 1392/04/09 - 13:09
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بابیت و بهاییت فرقه ای که در قرن اتم با ادعای بابیت امام زمان علیه السلام توسط علیمحمد باب شروع شد و مدعیات متفاوتی داشت از باییت و مهدویت و رسالت و نبوت و در نهایت مدعی خدایی شد و جانشین او حسینعلی نوری هم با مدعیاتی همچون نبوت و رسالت و الوهیت به عرصه آمد و برای اینکه بتواند جایگاه خود را در میان بابیان به عنوان پیامبرنمای بعدی ثابت کند به استدلال تراشی برای نبوت و تغییر و تحریف آیات و روایات دست زد
بهاءالله

يکي از بزرگ ترين و مهم ترين ويژگي هاي حضرت محمد مصطفي صلی الله علیه و آله و سلم آن بود که خداوند او را خاتم پيامبران خويش قرار داد. خاتميت رسول اکرم اصل مسلمي است که مورد اتفاق همه ي فرقه هاي اسلامي است. توجه داشته باشيد، اصالت و حتميت خاتميت چنان روشن و قطعي و مسلم است که مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند نه از آن رو که چون مسلمانان به خاتميت آن حضرت معتقدند.

پس او خاتم انبياء است. يعني علت خاتميت، عقيده ي مسلمانان به خاتميت نيست. بلکه خاتميت چون خود يک اصل مسلم است، مورد پذيرش تمامي مسلمانان است.

بهاییت فرقه ای که در قرن اتم با ادعای بابیت امام زمان علیه السلام توسط علیمحمد باب شروع شد و مدعیات متفاوتی داشت از باییت و مهدویت و رسالت و نبوت و در نهایت مدعی خدایی شد و جانشین او هم به تبع او همین مراحل را به مرحله اجرا در آورد و با مدعیاتی همچون نبوت و رسالت و الوهیت به عرصه آمد و برای اینکه بتواند جایگاه خود را در میان بابیان به عنوان پیامبرنمای بعدی ثابت کند به استدلال تراشی برای نبوت و تغییر و تحریف آیات و روایات دست زد

یکی از استدلالات و دلایلی که برای اثبات خود استفاده میکند استمرار فیض می‌نامد و تقرير دليلش را چنین بیان میکند :
ديانت الهي  بايستي مبتني بر اصل مقتضيات زمان  باشد، اقتضاي هر زماني، ايجاب مي کند که خداوند مردمان را از فيض خود و متناسب با مقتضيات زمان بهره مند سازد ،  بنا بر اين  چون مقتضيات زمانه مدام در حال تغيير و تبديل است ، ختم رسالت و نبوت، منافي تداوم هميشگي فيض الهي است. [1]

رد  ادعای بهاء (بررسی خاتمیت پیامبر اسلام)
مسلمانان بنا به دلایلی که برخی از آنها ذیلاً بیان میشود معتقد هستند که حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم پيغمبر اسلام خاتم رسولان و انبياء است و اسلام آخرين دين و جامع ترين آئيني است که خداوند به بشر ارزاني داشته است که به تمام نیازهای بشر در جنبه های مختلف پاسخ داده است فلذا دیگر نیازی به تجدید دين نخواهد بود :

اولاً) آيات متعدد قرآن کريم شاهد بر اين مدعا است که روشنترین مورد آن آيه 40سوره احزاب است  
محمد پدر هيچ يک از مردان شما نيست همانا او فرستاده و(خاتم النبيين) پايان دهنده پيامبران است

در این آیه به صراحت با واژه خاتم از مقام خاتمیت شخص رسول الله سخن به میان آمده است این واژه  به معني چيزي است که بوسيله آن به چيزي پايان دهند در گذشته افراد پس از بسته شدن نامه مهري بر روي آن ميزدند که به معني پايان نامه بشمار مي آمد و از آنجا که اين مهر بصورت انگشتر ساخته ميشد رفته رفته کلمه خاتم براي هر نوع از انگشتر بکار رفت در قرآن نيز ماده ختم به معني پايان يا بستن مي باشد اليوم نختم علي افواههم و تکلمنا ايديهم وتشهد ارجلهم بما کانوا يکسبون امروز (روز حساب) بر دهان آنها مهر مي زنيم و دست هايشان با ما سخن ميگويند و پاهايشان بر آنچه بدست آورده اند گواهي ميدهند [2]
اگر خاتِم النبيين بخوانيم، معنايش واضح و ساده است خاتم، اسم فاعل است كه ختم كنندگى معنا مى‏دهد. خاتِم النبيين؛ يعنى پايان دهنده پيغمبران ، خاتَم نیز همين معنى و مفهوم را مى‏بخشد به علاوه مفهوم اضافه‏ اى كه آن مفهوم اضافه، تشبيه نبوت است به نامه ‏اى كه پايان مى‏يابد و نويسنده آن نامه، مهر خود را در پايان آن نقش مى‏زند. پس باز هم مفهوم آن، پايان دادن است [3]

ثانياً) روايات مورد قبول و اتفاق فرق مختلف اسلامي ادعاي فوق را اثبات مي کند ، نظير احاديثي که در شأن و منزلت امير المؤمنين (عليه السلام) آمده است مانند :
يا علي انت مني به منزله هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي [4]

ايها الناس، انه لا نبى بعدى و لا امة بعدكم [5]
اى مردم همانا نه پيامبرى بعد از من است و نه امتى بعد از شما .

ايها الناس انه لا نبى بعدى و لا سنة بعد سنتى [6]

 

 

 

پی نوشت :

1.به سوی حقیقت علیرضا روزبهانی بروجردی ص 146
2.علاقمندان براي درک عميق تر و بينش شيعه نسبت به خاتميت پيامبر عظيم الشأن شيعه به کتاب خاتميت اثر ارزشمند آيت الله العظمي حاج شيخ جعفر سبحاني مراجعه فرمايند بخش عمده اين کتاب پاسخگوئي به شبهات ميرزا ابوالفضل گلپايگاني مبلغ مشهور بهائي در کتاب فرائد است.
3.استاد شهيد مرتضى مطهرى ،  خاتميت، انتشارات صدرا ، 1366قم ، صص17و 8 1
4.بحارالانوار، ج 37، صص 254 - 289
5.وسائل الشيعه، ج 1، ص 15
6.وسائل الشيعه، ج 1، ص 15

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.