سلام خواهش می کنم به من کمک کنید. من یک دختر مسلمان در یک خانواده مذهبی و هیاتی و مسجدی می باشم. چند ماه پیش برای نذری دادن در دام یکی از گروههای به اصطلاح خیریه افتادم. اولش همه چیز خوب بود و انها پول و نذری های من را می گرفتند و خرج اهداف کثیف خودشان می کردند. من با دو فرد بهایی اشنا شده بودم و حتی روحم هم از این مشکل باخبر نبود. من ابتدا با دختری به نام زهره آشنا شدم و او با کلمات زیبایش من را اغفال کرد و گفت که با او به کمک بچه های کارتن خواب و معتاد بروم. بعد من متوجه شدم زهره با پسری به نام نیما روحانی شیشوان با شماره موبایل [...] ارتباطات نامشروع دارد. بعد متوجه شدم که نیما یک فرد بهایی زاده است. انها به زن و مردهای معتاد و زنان خودفروش سر می زنند و با سوءاستفاده از فقرشان آنها را بهایی و ضد انقلاب می کنند. ان پسر متاسفانه سر زهره را هم کلاه گذاشته است و او را حامله کرده و بعد مجبورش کرده است که بچه را سقط کند. گناه اندر گناه اندر گناه. من خیلی سعی کردم به زهره کمک کنم . زهره دلش نمی خواهد بهایی بشود ولی از طرفی از نیما و خانواده او خیلی می ترسد. زهره برای سقط بچه اش پول نزول کرده است و به من گفته بود که به او پول قرض بدهم که نزولش راپس بدهدو قرار شد که ماهیانه پولم را به من پس بدهد ولی اکنون با پررویی هر چه تمام تر دو ماه است که پول من را به من نمی دهد و می گوید برو از نیما بگیر. شما رابه عزت ابروی بی بی دو عالم درد و دل من را چاپ کنید . من با زبان چرب و نرم این بهایی های گول خورده ام. پول و آبرویم را برده اند. باز هم هر چه می خواهم به زهره کمک کنم و او را از این منجلاب نجات بدهم او قبول نمی کند و بازهم طرفداری بهاییهای نجس را می نماید. زهره در چاپ کتابها به نیما کمک میکند و خودش را می اندازد جلو و برای راه اندازی همایشهایی که تبلیغ بهاییها را بکنند مجوز و سالن می گیرد. شما را به عزت فاطمه زهرا قسم می دهم ما که هر چه به مسولین شهر قدس گزارش می دهیم هیچ کاری نمی کنند و این دو فرد باز هم از فقر مردم گرسنه و گداها سوءاستفاده می کنند و به آنها یک لقمه ناچیز می دهند و به انها یاد می دهند که تبلیغات ضدانقلابی و ضد اسلامی بکنند. چند سال است که انها به زنهای تن فروش کمک می کنند ولی حتی یک نفرشان را هم از منجلاب نجات نداده اند. تازه آنها را بیشتر تشویق هم می کنند. شما را به خدا این نامه را چاپ کنید. من یک دخترم و نمی توانم به آن بهایی نجس بگویم پول و ابرویم را پس بدهد. پدر نیما یکی از افراد با نفوذ بهاییت است. من از آنها و حقه هایشان می ترسم. زهره صیادی هم مثل کسانی شده است که اسلام را فراموش کرده اند. بنده یک سوال دارم چرا اصلا قانون جلوی فعالیت و تبلیغات این افراد را نمی گیرد تا افراد ساده لوحی مثل من به دامشان نیوفتیم. با تشکر والسلام