طاهری و اعتقاد به تناسخ در قالب واژه «کالبد ذهنی»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عقیده به تناسخ از هندوستان و چین و اغلب ممالک آسیائی ظهور کرده و کمکم به پارهای از ممالک شرق و غرب هم رسیده است[1]، لذا تناسخ زیربنای عقدیه آئینهایی مانند: بودائی و برهمائی (برهمنی) را تشکیل میدهد. این گروه در عین اعتقاد به موضوع پاداش و کیفر، منکر معاد شدهاند. از دیدگاه آنها، انسان نتیجه اعمال تلخ و شیرین خود را در همین جهان میچشد، زیرا اگر نیکوکار باشد، روح او به بدن انسان سعادتمند و خوشبختی که غرق در عزت و نعمت است و یا بدن حیوان مفید و سودمندی مانند: گوسفند و گاو، متعلق میگردد.[2] اما اگر شرور و بدکار باشد، روح او به بدن انسان بدبخت مانند افراد معلول و بیمار و تنگدست و یا حیوان پست و موذی مانند خوک و موش تعلق میگیرد، و پاداش و کیفر خود را در این جهان میبیند. از نظر این گروه، جهان توالی نفس است، یعنی روحها پیوسته از بدنی جدا شده، و از طریق زاد و ولد به بدنهای دیگری، خواه انسان و خواه حیوان، تعلق میگیرد.[3]
تناسخ از جمله واژههایی است که علیرغم عاریتی بودن، در (عرفان موسوم به حلقه) تفسیر جدیدی یافته است به گونهای که مفهوم تناسخ در قالب یک مفهوم تازه و جذابی به نام «کالبد ذهنی» پی گیری میشود، در عرفان حلقه دنیای بعد از مرگ به صورتی تصویر میشود که مخاطب احساس کند راه مصون ماندن از عذابهای بعد از مرگ، پناه آوردن به آموزههای عرفان حلقه است.
در آموزههای عرفان حلقه، پس از مرگ انسان، در زندگی دنیا، تمام کالبدهای او اعم از «کالبد روان»، «کالبد جسم» و «کالبد اختری» میمیرند و تنها «کالبد ذهنی» به حیات خود ادامه میدهد، اما بین هر مرگ تا تولد در زندگی بعدی فاصلهای هست که به آن برزخ می گویند. برزخ هر زندگی درون همان زندگیست، پس برزخ هر زندگی در همان زندگی است و طبعاً برزخ دنیا هم در دنیا است. به محض مرگ، نام ما کالبد ذهن است و در این حال ما لامکان شدهایم اما هنوز در عالم مکان هستیم.[4]
اگر از عقیدهی طاهری در باب برزخ که ناسازگاری روشنی با ادله نقلی دارد، چشم پوشی کنیم، (که قائل به بودن برزخ در همین دنیا شدهاند)؛ آنچه از جملات بالا که مورد اذعان نویسنده بوده و تبادر به ذهن میشود، باور به این است که حقیقت انسانها در هنگام مرگ، همان «کالبد ذهنی» است، عبارت پیش گفته که «به محض مرگ، نام ما کالبد ذهنی است» بیان گر این باور در کلام نویسنده است.
همچنین طاهری ابراز میدارد:
در هنگام مرگِ قطعی و به محض این که «کالبد ذهنی» میخواهد جدا شود، در کسری از ثانیه همهی اطلاعات زندگی با جزئیات آن مرور میشود و تمام وابستگیهای فرد خودنمایی میکند. کالبدهای ذهنی زیادی هستند که تا مدتها مرگ خود را باور نمیکنند و حتی به خود تجسم میبخشند.[5]
میگویند: بعضی از مردم عمل نادرستِ احضار روح، یعنی احضار «کالبد ذهنی» را انجام میدهند که در بررسی آن به نکات قابل توجهی میتوان دست یافت، از جمله این که پاسخ مثبت یک «کالبد ذهنی» به اِحضار نشان میدهد به حیات زمینی وابستگی دارد و اگر کسی او را احضار کرد، فوراً حاضر میشود. کالبدهای ذهنی که در اثر وابستگی خود به تجربهی زندگی پس از این برزخ تن نمیدهند، هر جا امکانی برای اعلام حضور بیابند، اقدام و در فرد مورد نظر خود نفوذ میکنند.[6]
باید گفت: هرچند در متون آموزشی عرفان حلقه، این نوع از تسخیر عنوان «تناسخ» را با خود ندارد، اما نوعی از «حلول» و برگشت فرد به عالم دنیاست که از تناسخ عادی که در آیینهای شرقی ادعا میشود، پیچیدهتر و عمیقتر است؛ بر خلاف تناسخ عادی که هر روح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است، برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران و حلول آن در جسم دیگران چه از نظر تعداد کالبدی که به تسخیر درآمده و چه از نظر نوع کالبد تسخیر شده، محدودیتی ندارد.
در عرفان حلقه تصریح شده است: یک کالبد ذهنی به دلیل لامکان بودن میتواند همزمان چندین نفر را تسخیر کند و محدودیتی برای تعداد نفراتی که تسخیر میشوند وجود ندارد. اما وقتی با تشعشع دفاعی از بدن یک نفر خارج میشود، از دیگران نیز خارج شده است. وقتی کالبد ذهنی کسی را تسخیر میکند علائق قدیمی خود را برای فرد تسخیرشده بازسازی کند، فرد تسخیر شده ممکن است کارها و حرفها و رفتارهای همان مرحوم را پیدا کند، حتی در مواردی دیده شده که بیماریهای فرد مرحوم در زمان حیات برای فرد تسخیر شده ایجاد شده و انواع مشکلات ذهنی که قبلاً توضیح داده شد، میتواند ایجاد گردد.[7]
در نتیجه باید گفت: «عرفان حلقه»، شعار برائت از تناسخ را سر میدهد و میگوید: ما نه فقط تناسخ را قبول نداریم بلکه با روش علمی آن را رد میکنیم،[8] اما فراموش کرده است که مراد از تناسخ فقط این نیست که کسی قائل به عالم آخرت نباشد و به این دلیل مجبور شود به حلول روح در کالبدهای دیگر در این عالم تن دهد.
بنابر این آنچه در عرفان حلقه ادعا شده، وجودِ نوعی از حیات است که از طریق کالبد ذهنی در همین عالم قابل تداوم است و اتفاقاً این کالبد ذهنی توانایی حلول در دیگر کالبدها را هم دارد. اگر تناسخ باطل است، با همهی اقسامش باطل است و معنا ندارد که کسی عالم آخرت را بپذیرد و به حلول کالبد ذهنی در کالبد دیگران معتقد باشد.
«کالبد ذهنی» چیزی است که نه از نظر علمی و تجربی قابل اثبات است و نه در متون دینی تأییدی بر آن یافت میشود؛ بازگشت ارواح به قالبهای مادی که در «عرفان حلقه» مورد قبول است چیزی غیر از «تناسخ» نیست و از نظر متون اسلامی ارواح انسانها بعد از مرگ ارتباطشان با عالم دنیا قطع شده و جز در موارد نادر توان بازگشت به این عالم را ندارند چه برسد به این که بخواهند با اختیار به این عالم برگردند و یا بخواهند در کالبدی دیگر حلول کنند.
پینوشت:
[1]. حقیقت روح، احمد زمردیان، چاپ سوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 437.
[2]. معاد انسان و جهان، استاد جعفر سبحانی، انتشارات مکتب اسلام، چاپ دوم، ص 184.
[3]. همان.
[4]. تشعشع دفاعی، گروه آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه 4، ص 7.
[5]. طاهری، محمد علی، موجودات غیر ارگانیک، نشر ارمنستان: گریگور تاتواتسی، ص 40.
[6]. همان ص 41 و 42.
[7]. تشعشع دفاعی، متن آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه 4 ص 7.
[8]. طاهری، محمد علی، چند مقاله، ص 195.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب حلقه اسارت، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.
دیدگاهها
سمیه کریمی
1395/10/03 - 05:59
لینک ثابت
من فکر می کنم این عقیده تناسخ
مرشدی
1401/11/25 - 15:52
لینک ثابت
با سلام و احترام
مهدی احمدی
1398/09/25 - 01:37
لینک ثابت
سلام به همگی ، ما که از روح
علی
1398/10/10 - 01:46
لینک ثابت
علم
تناسخ در عرفان ...
1401/04/24 - 18:39
لینک ثابت
نویسنده اینجا اشتباه نوشته و
مرشدی
1401/11/25 - 16:01
لینک ثابت
لطفا به مکتوبات و دیدگاه های
زراره
1401/10/29 - 13:32
لینک ثابت
ما انسان ها با کلیه ابعاد
افزودن نظر جدید