رد تناسخ با عقل با استفاده از منظومه اهلحق
پایگاه جامع، فرق، ادیان و مذاهب_ همانطوری که میدانیم یکی از معتقدات اهلحق تناسخ است. و میدانیم که تناسخ در اسلام رد شده است. اما در این میان با مراجعه به منظومه اهل حق که به زبان کردی است، این مسأله را از دید ایشان رد کرده و به طریقی به اهالی این فرقه طعنه زده و ایشان را در قبول تناسخ مورد مذمت قرار داده است.
اگر تناسخ یه حرف راسه؟
ژرای کاسه، نیه نیم کاسه؟
دنده عقب گر و ای عالمه
هابیل و قابیل حوا و آدمه
طبق تناسخ وقت مردنان
لچوار بدن، روحنان بردنان
بعد آژ آو چوار، باز هم چواره
لدقت به خون، یا نه دوواره
روح منو تو لکوره هاتی
مجبورین بوشین، خداون داتی
نفری یک روح، حرف قرآنه
تناسخ چه جور، جواو دای یانه
یعضی وتنه سیر تکامل
اسمی جدیده، هوار ای عاقل
ولیکن اصلی، یعنی تناسخ
سیدل ترسن، بحث رخ لرخ
مزه کلشیر، رون خومانی
سری چوار شاهی، دس ماچکانی
تناسخ رد کن، یا نه لدس چود
لدین الحق، سزی تار و پود
قانون جدید، تبعات دری
لای دلیله، تناسخ گری
توان بوشن که، سید علیه
قانونی جدید، مصلحت دیه
شاید بزانن، رموز جادو
جور مرتاض و عین یه سادو
اهل حق نوسان، در اعلامیه
کتاو جادو، هسه لا ائمه
خدا شاهد بو، روژ قیامت
هر کس الحقه، لنوای امت
به ای تا یح یکیم لتلویزیون
صد اهل حق بارن، یک روحانیون
اگر نیم کاسه، نیه ژر کاس
ارای ترسینان، لحرفل رأس
پناه بردنه و سر مگو
تا که آشکار ناو حرفل درو
درهم ناخرن میوه بازار
دینت درهمه، هوار ای هوار
زرتشت و نصیر، هندو گردو
و جوانتان، به ریه یه دوو
قرائتی که حرفلی راسه
شکان و الحق کوزه و کاسه
سید کرند که فلانی بو
متوسی بی و یه نوع جادو.[1]
اشعار بالا ترجمه بند 16 از اشعار رد تناسخ منظومه اهلحق بود که خلاصه ترجمه آن چنین است: «هرگاه تناسخ راست باشد، آدم و حوا و دو فرزندش دارای چهار روح بودند. پس از مرگ آنها بنا بر اصل تناسخ باید روحشان به چهار بدن دیگر برود و همچنین بعد از مرگ آنها به چهار بدن دیگر... در این صورت جمعیت جهان همیشه چهار نفر ثابت میماند. ولی طبق حرف قرآن، خداوند برای هرکسی یک روح جداگانه خلق کرده است. سران اهل حق اگر تناسخ را رد کنند، تار و پود دینشان میسوزد. زیرا در این صورت نمیتوانند قانون باب میل خود را وضع کنند. (باوجودی که پیامبر خدا فرمود حلال محمد و حرام وی تا قیامت حلال یا حرام خواهد بود.) اهلحقها در اطلاعیه ای (اطلاعیه سیاوش نخبه زعیم) نوشتند که کتاب جادو در اختیار دارند. اهل حقها از مناظره میترسند (باوجودی که حضرت علی (علیهالسلام) مرد مناظره بود.) میوه بازار را در هم نمیخرند ولی دین درهم را انتخاب کردهاند. عقاید زرتشتی و نصیری و هند در اهل حق مخلوط گشته است. دوغ (نان) جوانان اهل حق را بریده است. آقای قرائتی در تلویزیون گفته بود نماز واجب است. رهبر اهلحقهای توت شامی و کرند گفته بود اگر قرائتی راست میگوید، بیاید با هم توی آتش برویم. اولاً این ادعا یا یک نوع جادو و شعبدهبازی میباشد. اگر او داخل کوره ذوبآهن هم شود، نمیتواند جوابگو باشد. زیرا پیامبر اسلام هزاران معجزه داشته است، درعینحال نماز را واجب کرده است. با شایعه یک آتش رفتن دست از نماز نباید کشید. آقای سید اهل حق، مردم را به کور و کری انداخته ای در جنم صد درصد جایزه میگیری (مگر توبه کنی).»[2]
حال چند سؤال:
هرگاه تناسخ صحیح باشد، اولاً در اول خلقت که حضرت آدم و همسرش دو نفر بیش نبوده، پس از مرگ، روحشان به دو بدن میرود و پس از مرگ آن دو بازهم به دو جسد دیگر، در این صورت میبایست جمعیت جهان همیشه دو نفر باقی میماند، پس اینهمه ارواح از کجا آمده است؟ ثانیاً در هنگامه قیامت روحی که در پنجاه جسد گشته است، با کدامین جسد باید محشور گردد؟
ثالثاً اگر روح برای تکامل بازگشت میکند باید نفرات بعدی کاملتر باشند. آیا انسانی کاملتر از حضرت علی (علیهالسلام) و حضرت پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) دیده شده است؟
سران اهل حق نمیتوانند یک جزء قرآن از حفظ بخوانند، درحالی که خود را دون (جامه) حضرت علی (علیهالسلام) و حضرت پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) میدانند. پس چگونه میتوانند کاملتر از آن حضرات یا حتی مساوی باشند که حافظ قرآن بوده و زندگی زاهدانه میکردند؟ ولی سران اهل حق از اموال مردم بیدلیل و مجوز آسمانی ارتزاق میکنند. هر فرد اهل حق میباید در سال چهار مثقال نقره به سران خویش بهعنوان "سری چهار شاهی" بپردازد.
میتوان گفت که نورعلی الهی که بیشترین تلاش برای موجه جلوه دادن حلول و تناسخ بهکار برده است و دو نوع زندگی برای ارواح پس از مرگ قائل است:
1. افرادی که پس از مرگ به برزخ میروند.
2. افرادی که پس از مرگ به برزخ نمیروند، زیرا به کمال نرسیدهاند.[3]
افرادی که به برزخ میروند به سه نوع تقسیم میشوند:
1. افرادی که به این جهان برنمیگردند بهوسیله تمهیداتی در عالم برزخ به کمال میرسند.[4]
2. افرادی که به جهان بر نمیگردند ولی روح آنها با روح شخص دیگری در این جهان مرتبط میشود تا از نیکیهای او تقویت شود.[5]
3. افرادی که پس از مدتی کوتاه به این جهان بر میگردند.[6]
با توجه به سخنانی که ایشان در مورد تناسخ مطرح کردهاند، آیا جایی برای قبول عقاید این فرقه آنهم بدین نحو باقی میماند؟ و آیا ایشان همان فرقه ناجیه هستند؟
پینوشت:
[1]. محمدی محمد، منظومه اهل حق، 1390، صص 111 و 112
[2]. همان، ص 113
[3]. الهی نورعلی، آثارالحق، جیحون، ج 2، ص 273، گفتار 912
[4]. همان، ج 1، صص 273-281
[5]. همان، ج 1، ص 785، گفتار 228
[6]. همان، ص 239، گفتار 794
دیدگاهها
ناشناس
1394/04/03 - 14:16
لینک ثابت
1-یکی از ارکان تحقیق داشتن
m.tavab
1394/04/05 - 00:24
لینک ثابت
با سلام و تشکر از اينکه مطالب
ناشناس
1400/08/02 - 20:22
لینک ثابت
دوست عزیز ، اگر این متن از
سبنا
1395/02/31 - 22:25
لینک ثابت
اصلا اهل حق قائل به تناسخ
m.tavab
1395/03/05 - 10:23
لینک ثابت
سلام بر دوست محقق مکتبی
علی
1395/11/14 - 10:06
لینک ثابت
سلام موضوع دونادون مطرع شده
بی نام
1395/12/16 - 00:53
لینک ثابت
این شعر رو از خودت در آوردی ؟
m.tavab
1395/12/17 - 07:55
لینک ثابت
این شعر در کتاب منظومه اهل حق
اشکان
1400/06/24 - 06:16
لینک ثابت
باسلام،خداوند در هنگام خلقت
افزودن نظر جدید