چهره های تاریخی
بعد از آنکه سید محمد نوربخش علاقه خود را به تصوف نشان داد و به سوی خواجه اسحاق ختلانی دست ارادت داد، خواجه اسحاق عبدالله برزش آبادی را کنار زده و سید محمد نوربخش را به جای او نشاند و زمام کار طریقه کبرویه را به وی سپرد.
بنا بر متون صوفیه، شقیق بلخی که او را اولین کسی میدانند که در خراسان از طریقت سخن گفت، تحت تاثیر عالمی بودایی به تصوف روی آورد و حال آنکه او در سفر حج با امام کاظم (علیه السلام) نیز ملاقات داشته و از او کراماتی دید. اما با این حال به تشیع مشرف نشد.
شقیق بلخی از شخصیتهای شناخته شده تصوف است. تذکره نویشان صوفیه، مهمترین عامل صوفی شدن شقیق را نصیحت عالمی بودایی ذکر کردهاند و برای آن داستانی ساختگی بیان میکنند. با نگاهی دقیق در مساله روشنی میشود تصوفی که منشا آن سفارش عالمی بودایی باشد، چه مقدار ارزش دارد.
به شواهد کتب معتبر صوفیه، ابوهاشم کوفی موسس صوفیه و اولین شخصی است که او را صوفی خواندند. امام صادق (ع) ابوهاشم کوفی را فاسد العقیده خوانده و مذهب او را مفری برای فرار از عقیده فاسدش عنوان کرد. علاوه بر آن مسعودی او را جبری و ملحد خطاب کرده است.
عدهای از صوفیه بایزید را از شاگردان امام صادق (علیه السلام) دانسته و درباره او داستانسراییهایی کردهاند. و حال آنکه با بررسی زمان تولد و وفات بایزید و تطبیق آن با زمان شهادت امام صادق (علیه السلام) تناقض سخن صوفیان آشکار میشود. زیرا بایزید سالها بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) به دنیا آمده است.
در میان صوفیه مشهور است که عده ای از بزرگانشان علوم خود را از اهل بیت (علیهم السلام) فرا گرفتهاند و جزو یاران ائمه هستند. یکی از کسانی که این مطلب را بیان کرده است، سید حیدر آملی است. در صورتی که عدهای دیگر منکر چنین ارتباطی شده و ارتباط افراد نامبرده را با اهلبیت (علیهم السلام) منکر شده و منبعی برای این ادعا نیافتهاند.
همواره صوفیان، علما و فقها را تنها گروهی میدانند که حکم به قتل حلاج کردهاند. درحالیکه محققین به این نتیجه رسیدهاند که نه تنها فقهایی از شیعه و سنی حکم بر کفر حلاج کردهاند، بلکه صوفیان مشهوری از همعصران حلاج نیز حکم به کفر او کردهاند. کما اینکه جریری صوفی مشهور، حلاج را به خاطر اعتقادات کفرآمیزش مستحق قتل میداند و یکی از صوفیان در کتاب خود صوفیان مکتب صحو را عاملان اعدام حلاج دانسته و معتقد است که حلاج توسط صوفیان اعدام شد.
برخی حسن بصری را یار و مرید خاص امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میدانند و از او بهعنوان محرم اسرار آن حضرت نام میبرند. حالآنکه قول و فعل حسن بصری برخلاف این نظریه است. زیرا در قبول کردن منصب فتوا و قضاوت دربار بنیامیه و همچنین فتوا به یاری بنیامیه، نمیتوان جز مخالفت با امر اهلبیت (علیهمالسلام) چیزی دید. همچنین دوستی حسن بصری با حجاج و تمجید و تعریف حجاج بن یوسف از حسن بصری نشانی دیگر از دشمنی حسن بصری با اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است.
ابوهاشم کوفی که به عنوان اولین صوفی مشهور است، در منابع اسلامی مورد مذمت بزرگان شیعه واقع شده است. این مساله تا جایی پیش میرود که امام صادق (علیه السلام) او را فاسد العقیده میداند. وقتی امام صادق (علیه السلام) اولین کسی که مشهور به صوفی است را فاسد العقیده میداند، چطور صوفیان امروزی راه درست را در پیش گرفته و منحرف نیستند؟
بعد از آنکه حسین بن منصور ادعای وکالت امام زمان (عج) را کرد، سعی کرد علما و بزرگان شیعه را به خود جلب کند. در این زمان تصمیم گرفت ابوسهل نوبختی را در زمره یاران خود درآورد و به تبع او هزاران شیعه امامی را به عقاید خود معتقد سازد. ولی نوبختی ادعاهای حسین بن منصور را تکذیب کرد و با منطق آن را رد کرد.
شیطان در بین برخی از بزرگان صوفیه از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و کسانی همچون حلاج و غزالی از سینهچاکان شیطان به شمار میآیند و او را سید الموحدین معرفی کردهاند، ولی عین القضات همدانی بیشتر از همه صوفیان، سنگ شیطان را به سینه زده است و او را معلم فرشتگان دانسته و کسی از اسرار او آگاه نشد.
سران فرقه ذهبیه مدعیاند که سلسله ذهبیه از اقطاب سنی مذهب خالی و همچون طلا خالص است، لذا نام فرقه خود را ذهبیه نامیدهاند. در حالی که محققین معتقدند که تا قرن هشتم در تشیع از صوفیگری خبری نبوده است و بزرگانی از این فرقه همچون معروف کرخی، جنید بغدادی، سهروردی، نجم الدین کبری و علاء الدوله سمنانی از اهلسنت هستند.
برخی از تذکرهنویسان صوفی درباره بزرگان خود آنقدر غلو کردهاند که تشخیص صحت و عدم صحت سخن ایشان یا ممکن نیست یا اینکه به سختی ممکن است. از جمله افرادی که روایات گوناگونی درباره چگونگی پیوستن او به صوفیه مطرح شده است، ابراهیم ادهم است که انگیزه اصلی پیوستن او به صوفیه با بیان روایات متفاوت پنهان مانده است.
بایزید از بزرگان صوفیه قرن دوم و سوم است که صوفیه ادعا دارند او دربان امام صادق (علیه السلام) بوده و از خرمن پرفیض حضرت خوشهها چیده است و حال آنکه تاریخ تولد و وفات بایزید با ولادت و شهادت امام صادق (علیه السلام) همخوانی ندارد. در حقیقت، بایزید پس از شهادت امام صادق (ع) متولد شد!