اسناد

توجیهات خلاف دین دهلوی در مورد حدیث «فرار شیاطین انس و جنّ از عمر»
10/09/1399 - 16:38

دهلوی در شرح حدیث نبوی «‌می‌بینم که شیاطین انس و جن، از عمر بن خطاب فرار می‌کنند» این‌گونه توجیه می‌کند: «این‌که رسول خدا فرمود می‌بینم شیاطین جنّ و انس را که از عمر فرار می‌کنند، عایشه می‌گوید بازگشتم و از دیدن این رقص منصرف شدم، گویا این فعل لهو و لعب دانسته شده، سؤال این است که اگر مشروع نبود،

توجیهات عجیب دهلوی در مورد حدیث «شیطان و ترس او از عمر بن خطاب»
10/09/1399 - 16:38

دهلوی در شرح حدیث نبوی خطاب به عمر «‌که شیطان از تو می‌ترسد» این‌گونه توجیه می‌کند: «علما در مورد دف زدن اختلاف دارند؛ برخی مطلقاً آن را حلال دانسته، برخی مطلقاً آن را مکروه دانسته و برخی دیگر تفصیل قائل شدند و در عروسی و اعیاد و سرورهای مشروع، مباح دانسته‌اند که قول صحیح همین است؛ این اباحه از ح

توجیهات عجیب ملاعلی قاری در مورد حدیث «شیطان و ترس او از عمر بن خطاب»
10/09/1399 - 16:38

ملاعلی قاری در توجیه حدیث نبوی خطاب به عمر «‌که شیطان از تو می‌ترسد» می‌گوید: این حدیث دلالت دارد بر این‌که دایره زدن جایز نیست، مگر به نذر و امثال آن، که اشاره به اذن رسول خدا در این حدیث است، مانند دایره زدن در مراسم ازدواج و عروسی...

رد حدیث «خذوا شطر دینکم عن هذه الحمیراء» توسط سخاوی
10/08/1399 - 18:19

سخاوی درباره عبارت «خذوا شطر دینکم عن هذه الحمیراء» از ابن‌حجر از کتاب تخریج ابن حاجب نقل می‌کند که گفت: سندی برای این عبارت نمی‌دانم و ندیدم در کتاب‌های حدیث، مگر در کتاب نهایه ابن اثیر، در ماده ح م ر، و ابن اثیر سندش را بیان نکرده، هم‌چنین در کتاب «الفردوس» دیدم، البته لفظش به‌گونه‌ای دیگر بود:

رد حدیث «خذوا شطر دینکم عن هذه الحمیراء» توسط سیوطی
10/08/1399 - 18:19

سیوطی درباره عبارت «خذوا شطر دینکم عن هذه الحمیراء»، پس از نقل مطالب ابن کثیر می‌گوید: این حدیث در کتاب «الفردوس بمأثور الخطاب» دیلمی، از انس، بدون ذکر سند نقل شده است.
الدرر المنتثره فی الاحادیث المشتهره، سیوطی، ص113.

رد حدیث «خذوا شطر دینکم عن هذه الحمیراء» توسط ابن کثیر
10/08/1399 - 18:19

ابن‌کثیر درباره عبارت «خذوا شطر دینکم عن هذه الحمیراء» می‌گوید: این حدیث جداً غریب است، بلکه منکر است؛ از استادمان، مزی در مورد این عبارت سؤال شد، آن را نشنیده بود و گفت: تاکنون سند آن را نیافتم؛ استاد دیگرمان، ذهبی، نیز این حدیث را از واهیات (احادیث موهوم و خیالی؛ جعلی) دانسته که برای آن سندی ذک

دروغ بودن هر روایتی که کلمه حمیراء در آن آمده
10/08/1399 - 18:18

ابن‌قیم پس از نقل یک حدیث که ابتدای آن «یا حمیراء» است می‌گوید: هر حدیثی که در آن «حمیراء» یا «یا حمیراء» بود، آن حدیث، دروغین و ساختگی است، و پس از آن عبارت «خذوا شطر دینکم عن هذه الحمیراء» را به عنوان مثال آورده است.
المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف، ابن‌قیم جوزیه، ص60.

بطلان عبارت مشهور «کلمینی یا حمیراء»
10/08/1399 - 18:18

ملاعلی قاری در مورد عبارت، «کلمینی یا حمیراء»، آورده است: این حدیث مشهور است، اما نزد علماء، برای آن اصلی وجود ندارد.
الاسرار المرفوعه فی الاخبار الموضوعه، ملاعلی قاری، ص199.

عمر در نهایت مسئله ارث کلاله را نفهمید
10/02/1399 - 20:42

متقی هندی می‌گوید: عمر جهت دانستن حکم مسئله کلاله، در دفعات مختلف به پیامبر اکرم مراجعه کرد و حضرت جواب نمی‌فرمودند؛ از سعید بن مسیّب نقل می‌کند که عمر بن خطاب از پیامبر پرسید کلاله چگونه ارث می‌برند و سهم آنان از میراث چقدر است؟

قضاوتهای گوناگون عمر در مسئله میراث جد
10/02/1399 - 20:41

مناوی روایت کرده است که عمر بن خطاب در مسئله میراث جدّ صد جور قضاوت و حکم کرده است.
فیض القدیر، مناوی، ص158، ح182.
مقاله: «ردّ حدیث دریافت علم عمر بن خطاب از پیامبر اکرم»

قضاوتهای متناقض عمر در مسئله میراث جد
10/02/1399 - 20:41

ابن حجر عسقلانی تصریح می‌کند: «قضاوت‌های عمر بن خطاب در مورد ارث جد، به گونه‌ای بوده که حکم موجود در هر قضاوتی، مناقض حکم موجود در قضاوت دیگر بوده است.»
​فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج10، ص50.

داستان سرگردانی عمر در مسئله میراث جد
10/02/1399 - 20:40

عبدالعزیز دهلوی می‌نویسد: از روایات موثق برمی‌آید که عمر بن خطاب در تحصیل علم نسبت به مسئله میراث جد، اصرار زیاد و سعی و کوشش فراوانی کرد و در مواردی می‌خواست به هر طریقی که امکان دارد، جواب این مسئله را از اصحاب بیاموزد، ... اما راهی برای دانستن جواب پیدا نکرد.

مرگ عمر قبل از علم به میراث جد
10/02/1399 - 20:40

طبرانی می‌نویسد: «سعید بن مسیّب از عمر نقل کرده است که از رسول خدا راجع به سهم و حصّه جدّ از میراث پرسیدم؟ فرمود: ای عمر! چرا این سؤال را می‌پرسی؟ گمان من این است که تو قبل از دانستن جواب این مسئله خواهی مرد؛ سعید بن مسیّب گفت: پس عمر بن خطاب قبل از دانستن جواب این مسئله مُرد.»

امر و نهی پیامبر طبق آیات قرآن، بی‌ادبی است
10/01/1399 - 20:20

قسطلانی می‌نویسد: مطابق آیه اول سوره حجرات، ادب اقتضاء می‌کند که به هیچ وجه امر و نهی بر پیامبر صورت نگیرد و نیز در هیچ اذن و تصرّفی و ... تا این‌که خود آن حضرت اگر امری و نهیی وجود دارد بیان بفرمایند، و این امر خداوند تا قیامت باقی است و نسخ نشده است.

صفحه‌ها