توجیهات عجیب دهلوی در مورد حدیث «شیطان و ترس او از عمر بن خطاب»
دهلوی در شرح حدیث نبوی خطاب به عمر «که شیطان از تو میترسد» اینگونه توجیه میکند: «علما در مورد دف زدن اختلاف دارند؛ برخی مطلقاً آن را حلال دانسته، برخی مطلقاً آن را مکروه دانسته و برخی دیگر تفصیل قائل شدند و در عروسی و اعیاد و سرورهای مشروع، مباح دانستهاند که قول صحیح همین است؛ این اباحه از حدیث بهدست میآید، زیرا وفای به نذری واجب است که از جنس طاعت و قربت باشد که مذهب جمهور ائمه است، حنفیها نیز در نذر مباح، ادای نذر را واجب میدانند و به اتفاق، نذر در معصیت جایز نیست؛ بنابراین دف زدن طبق این حدیث (و نظر حنفیها) مباح، بلکه (طبق نظر جمهور) مستحب میگردد. مورد این حدیث نیز چنین است، و سرور و شادمانی در مقدم شریف پیامبر و سلامتی ایشان، عبادت و تقرب است، حتی این حدیث، شنیدن صدای زنان با غنا را نیز اگر خالی از فتنه باشد، مباح میکند، همانگونه که پیامبر مخالفتی نکردند و فرمودند اگر نذر کردهای انجام بده (دف بزن)، وگرنه انجام نده، که غنای زن یا تابع دف زدن است، یا اینکه شبهه در دف زدن است و غنای زن مباح است و پیامبر دف زدن را به جهت نذر، اجازه دادند؛ آن زن این کار (خواندن با غنا و دف زدن) را انجام داد؛ ابوبکر، امیرالمؤمنین و عثمان وارد شدند و او هنوز مشغول بود؛ وقتی عمر آمد، آن زن دف را انداخت و روی آن نشست؛ اشکال در این حدیث آن است که چرا ابتدا پیامبر به آن زن اجازه داد و حتی امر کرد به او و زمان ورود ابوبکر و عثمان و امیرالمؤمنین، از این کار منع نشد و وقتی حضور عمر به او خطاب شیطان شد؛ جواب این است چون این زن گمان کرد که پیامبر کشته شده است و پس از سلامتی پیامبر که نعمتی از خداوند بود، شکرگزاری و سرور ایجاد شده بود، ادای نذرش واجب شد، چون دف زدن او از لهو به عبادت و از کراهت به استحباب تبدیل شده بود، و پیامبر امر به انجام نذرش کرد؛ این امر با کمترین مقدار صورت میگرفت و چون از حد گذشت (با وارد شدن ابوبکر و عثمان و امیرالمؤمنین)، با اطلاق شیطان به او، زیادی این کار و از حد گذراندن آن را منع کرد ولی به جهت تصریح به منع نکرد که گمان نشود این کار حرام است.»
أشعه اللمعات، عبدالحق دهلوی، ج4 ص358.
مقاله: «رد حدیث شیطان و ترس او از عمر بن خطاب»
دریافت فایل | حجم فایل |
---|---|
325015.rar | 4.48 مگابایت |
افزودن نظر جدید