اسناد

10 ویژگی خاص امیرالمؤمنین
11/12/1400 - 08:12

عمر بن میمون می‌گوید: «با ابن عباس نشسته بودم، افرادی که در نه گروه بودند، نزد او آمده و گفتند: یا برخیز و با ما بیا و یا ما را با ابن‌عباس تنها گذارید. این ماجرا زمانی بود که ابن‌عباس بینا بود. ابن عباس گفت: من با شما می‌آیم و آنگاه به گوشه‌ای رفتند و با ابن عباس مشغول گفت و گو شدند.

توفیق امیرالمؤمنین و ناکامی خلفا
11/12/1400 - 08:09

یکی از مفتیان وهابی‌ گفته هیچ‌کدام از امامان شیعه در کارهایشان موفق نبوده‌اند. شیعیان، یکی از امامانشان را معرفی کنند که در یک کار، در زمان حیاتشان موفق به انجام آن شده باشند!

توهین ابن تیمیه به بسیاری از صحابه و تابعین
11/12/1400 - 08:00

ابن تیمیه می‌نویسد: «بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی بن أبی‌طالب را داشتند و به او ناسزا می‌گفتند و با ایشان به قتال پرداختند.»
منهاج السنه، ابن تیمیه، ج7، ص138.

علت صبر امیرالمؤمنین (ع) در غصب خلافت
11/11/1400 - 11:06

قرطبی از قول امیرالمؤمنین می‌نویسد: «به خدا قسم! اگر ترس از تفرقه و هراس از بازگشت کفر آنان و ترس از بین رفتن دین اسلام را نداشتم، حتماً حکومت غاصبان را تغییر می‌دادم و با آنان می‌جنگیدم. ولی به آن دلایل صبر کردم.»
الاستيعاب، قرطبی، ج3، ص25.

خلفا مصداق آیه 55 سوره نور نیستند
11/07/1400 - 12:55

شوکانی می‌نویسد: «معنای استخلاف در زمین به این معنا است که ما آنان را حاکمان زمین قرار خواهیم داد تا همان گونه که پادشاهان و سلاطین در آنچه حکومتشان بود تصرف می‌کردند آنان نیز تصرف کنند و کسانی که استخلاف را مخصوص به خلفای چهارگانه یا به مهاجران دانسته‌اند و مقصود از زمین را هم در آیه، زمین مکه د

کاتبان وحی و کاتبان غیر وحی
11/07/1400 - 12:52

ابن‌ أبی‌ الحديد می‌نويسد: «اهل تحقيق از آشنايان به سيره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گويند: حضرت علی (عليه‌السلام) و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم، آنچه از وحی می‌رسيد می‌نوشتند و حنظله بن ربيع تيمی و معاوية بن ابوسفیان، نامه‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به سران كشورها و قبایل و آنچه را

معاویه کاتب نامه نه کاتب وحی
11/07/1400 - 12:51

ابن حجر عسقلانی می‌نویسد: «مدائنی می‌گويد: زيد بن ثابت، وحی را می‌نوشت و معاويه نامه‌های پيامبر را برای عرب‌ها می‌نوشت.»
الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، ج6، ص113.

معاویه کاتب نامه برای عربها
11/07/1400 - 12:51

ذهبی می‌نویسد: «زيد بن ثابت كاتب وحی بود و معاويه، نامه‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به عرب‌ها می‌نوشت.»
سير أعلام النبلاء، ذهبی، ج3، ص123.
مقاله: «آیا معاویه بن ابی سفیان کاتب وحی بود»

خلافت خلفا صفات آیه 55 سوره نور را نداشت
11/07/1400 - 12:49

قرطبی ذیل آیه 55 سوره نور می‌نویسد: «مقداد بن اسود از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده که حضرت فرمودند: هیچ خانه‌ای در زمین باقی نماند، مگر اینکه اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شوند و یا با ذلت مطیع آن می‌شوند.»
الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج12، ص299 و 300.

بیعت امیرالمؤمنین (ع) با دست بسته
11/04/1400 - 09:50

مسعودی می‌نویسد: «آنگاه مردم متوجّه منزل امام علی (علیه‌السلام) شده و بر آن بزرگوار هجوم بردند. درب خانه او را سوزانیدند. آن برگزیده خدا را بدون رضایتش از منزل خارج کردند. فاطمه زهرا را به‌وسیله لنگه درب طوری فشردند که محسن خود را سقط کرد.

تهدید حضرت علی (ع) به قتل در صورت عدم بیعت
11/04/1400 - 09:47

ابن قتیبه درباره تهدید حضرت علی (علیه‌السلام) برای بیعت با ابوبکر می‌نویسد: «گفتند با ابوبکر بیعت کن! حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود: اگر من بیعت نکنم، چه می‌شود؟ گفتند: قسم به خدایی که شریک ندارد، گردنت را می‌زنیم. حضرت فرمود: در این هنگام بنده خدا و برادر پیامبر را کشته‌اید.

رسوایی در بیعت گرفتن از امام علی (ع)
11/03/1400 - 12:51

امام علی (علیه‌السلام) در پاسخ به نامه‌ی معاویه که اشاره به چگونگی بیعت امیرالمؤمنین (علیه السلام) با ابوبکر داشت، می‌نویسند: «در نامۀ خود نوشته بودی که من بسان شتر سرکش برای بیعت سوق داده شدم.

چگونگی بیعت امیرالمؤمنین (ع) با ابوبکر
11/03/1400 - 11:20

ابن ابی‌الحدید درباره هجوم به خانه حضرت فاطمه (علیهاالسلام) می‌گوید: «عمر داخل شد و به علی بن ابی‌طالب گفت: برخیز و بیعت کن. حضرت خودداری و امتناع فرمود. عمر دست حضرت را گرفت و گفت: برخیز و بیعت کن، حضرت از برخاستن خودداری کرد، عمر و یاران او همگی همان‌طور که زبیر را گرفته بودند، علی بن ابی‌طالب

مجبور کردن امام علی (ع) به بیعت
11/03/1400 - 11:18

معاویه در نامه‌ای که به امام علی (علیه‌السلام) می‌نویسد؛ درباره بیعت ایشان با خلیفه‌ی اول آورده است: «دستگاه خلافت، تو را مهار کرد و بسان شتر سرکش برای بیعت سوق داد.»
العقد الفرید، ابن عبدربه اندلسی، ج5، ص82.

صفحه‌ها