اسناد
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «هر کس سوگند یاد کند و در آن بگوید به لات و عزی سوگند، فوراً بگوید: لا إله الا الله» که مقصود پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) عدم جواز سوگند به چیزهای بیارزش مثل بتها است.
يكی از ياران پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) به نام كعب به پیامبرعرض کرد:
«يَا رَسُول اللَّه، قد عَلِمنا السَّلامَ عَليْكَ، فَكيفَ الصَّلاةُ عَليك؟ قالَ: قُولوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَآلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.»
در بعضی از روایات از پیامبر نقل شده که فرمود:
«من قبلاً شما را از زیارت قبور نهی میکردم، ولی اکنون به زیارت آنها بروید.»
اعضای گروهک "جندالله"، معتقدند که شیعیان کافر هستند و هر کسی در این امر شک کند، نیز کافر است.
نسایی در سنن خود از سعید بن جبیر نقل میکند که گفت: «من در عرفات با ابن عباس بودم که فرمود: چه شده که از مردم صدای تلبیه را نمیشنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از معاویه خوف دارند.
از روایاتی که در کتابهای معتبر اهل سنت، ازجمله سنن نسائی وجود دارد، و اهانت به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است، روایاتی است که سهوهای مختلف به پیامبر اکرم نسبت میدهد، مانند موارد مختلفی که پیامبر اکرم، تشهدشان را فراموش کردند، یا نماز پنج رکعتی خواندند، و ...
در روایت ابن داوود و نسایی چنین آمده که عایشه گفت: رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) از کنار قبری عبور میکردند که فرمودند: همانا صاحب این قبر قطعا عذاب میگردد در حالیکه اهل او بر او گریه میکنند و این آیه را قرائت فرمودند: «ولاتزر وازره وزر اخری»
حدیثی در منابع روایی اهل سنت نقل شده است، که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:
احمد بن حنبل، در کتاب «مسند» خود از ابن عباس در روایتی با اسناد صحیح، چنین نقل روایت میکند:
ابن تیمیه به سختی علمای اسلام را مورد حمله قرار داد و آنان را تکفیر کرد. وی فلاسفه و صوفیه را به شدیدترین مراتب کفر و الحاد متهم کرد، در حالیکه اکثر قریب به اتفاق مسلمانان اهل سنت پیرو دو مکتب کلامی اشعری و ماتریدی هستند و جمعیت زیادی از مسلمانان، صوفی مسلک هستند.
ابن تيميه که از سران وهابیت است، در کتاب خود، يزيد بن معاويه را همشأن با ساير خلفای مسلمين قرار میدهد و برای اثبات بیگناهی يزيد در حادثه كربلا، کلمات دور از انصافی بیان میکند.
در حالیکه ابوهریره تا سال 7 هجری، مسلمان نبوده و پس از اسلام آوردن تنها یک سال و نیم از 3 سال پایانی حیات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را در مدینه حضور داشته، تنها در کتاب بخاری 418 روایت از او نقل شده، امّا از امیرمؤمنان (علیهالسّلام) که از آغاز تا پایان عمر در کنار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
ابن تیمیه در برخورد با روایات فضائل ائمه اطهار(علیهم السلام) خصوصاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) روشی متفاوت اتخاذ کرده است.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، میگوید: «عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است.