اعتقادات
يكی از شبهات مخالفین مذهب تشیع، شبهه ازدواج امکلثوم(علیها السلام) با عمر بن خطاب است. برخی از مخالفين سعی دارند این ازدواج را نشانهای از حسن روابط امام علی (علیهالسلام) با خلفاء نشان دهند. نظرات علمای شيعه دراینباره مختلف است، بالاترین آن انکار دختری به نام ام کلثوم برای حضرت و نازلترین آن انجام چنین ازدواجی با اجبار است.
به ما شيعه جعفری میگويند، و آن بخاطر اين است كه امام صادق (عليه السلام) در عصری قرار گرفتند كه مكاتب اربعه فقهی اهل سنت كه به نام پیشوایانشان بودند در حال ابراز وجود بودند؛ و مذهب شيعه هم در مقابل آن مذاهب اربعه نام جعفری را به خود گرفت چرا كه عمده مسائل فقه اماميه از امام صادق (علیه السلام) گرفته شده است.
رئیس وهابیت، از سویی به شیعیان تهمت اعتقاد به فرزند نداشتن امام حسن(علیهالسلام) را میزند و از سویی دیگر نیز مهدی را از نسل امام حسن(علیهالسلام) میخواند. در پاسخ باید گفت که شیعیان، امام حسن(علیهالسلام) را دارای فرزند میدانند ولی مهدی را از نسل امام حسین(علیهالسلام) دانسته و اهلسنت نیز در این مورد، همسو با شیعه است.
امیرمؤمنان در حالی در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خوابید که یقین داشت صبحگاهان، قریشیان حمله کرده و احتمال دارد وی را به جای آن حضرت به شهادت برسانند؛ در حالی که خطر کشته شدن ابوبکر بسیار کم بود و بر فرض که پیامبر اکرم و ابوبکر در کمند قریشیان گرفتار میشدند، هیچ یک از قریشیان به ابوبکر کاری نداشت.
در طول تاریخ دین مبین اسلام، مفسران بزرگ مذاهب مختلف، هریک با شیوه خاصی به تفسیر آیات قرآن پرداختهاند از این رو شایسته است به بازنگری این روشها و بیان حقایق موجود و نکات قوّت و ضعف آنها پرداخته شود، و یکی از این روشهای موجود در جامعه اسلامی، شیوه خاص ابن تیمیه است که در عصر کنونی نقد و بررسی آن ضرورتی تام دارد.
در کتب تاریخی فضائل بسیاری برای حضرت علی(علیه السلام) بیان شده است و این فضائل بر کسی که آشنایی با اسلام و تاریخ آن داشته باشد پوشیده نیست، چرا که کثرت فضائل حضرت به قدری زیاد است که برخی از علمای بزرگ اهل سنت گفتهاند: برای هیچ یک از صحابه پیامبر به اندازه حضرت علی فضیلت گفته نشده است.
ابن تیمیه برای فرار از اتهام تشبیه و تجسیم، قیدی را در سخنان خود اضافه میکند و میگوید که کیفیت صفات خداوند مجهول است یعنی دست و صورت برای خدا ثابت است اما مجهول است. که در جواب او گفته میشود که این قیدی که گفتهاید در کتاب و سنت نیست و از ابداعات و اختراعات خودتان است و در این قید تناقض وجود دارد، لذا این اتهام از شما دفع نمیشود!
در لغت و عرف، لفظ «ربّ و خلق» به معانی جداگانه آمده است، لذا برای روشن شدن تفاوت این دو کلمه نیازمند به بازگو کردن چند مطلب هستیم، که برخی از بزرگان دین در کتب خود متذکر آن شده اند. مثلاً جوهری میگوید: پروردگار هر چیزی مالک آن است، ربّ نامی از نامهای خدای بزرگ است. اما محمد بن عبدالوهاب از فهم همین موضوع نیز عاجر بود.
عبدالله بن عمر نقل میکند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با کشته شدگان بدر صحبت کرد و در اعتراض اینکه مگر مردگان میشنوند، فرمود شما از آنان شنواتر نیستید، حال هنگامی که جناب عایشه این روایت را شنید با آن به مخالفت پرداخته و آن را به تاویل برد، اما اکثر علما در طول تاریخ روایت ابنعمر را ترجیح داده و آن را قول صحیح دانستهاند.
وهابیت مدافع امویان و توجیه کننده حوادث تلخ صدر اسلام است، حکومت بنیامیه را مشروع میداند و حوادث صفین، صلح امام حسن (علیه السلام)، قتل برخی از اصحاب جلیل القدر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند حجر بن عدی، وشهادت امام حسین(علیه السلام) در واقعه کربلا، یورش به شهر مدینه و قتل عام مردم آن و... را به نفع بنیامیه توجیه میکند.
اکثریت نشانه حقانیت نمیباشد و قرآن مجید غالباً اکثریت ها را نکوهش نموده و به ستایش از برخی اقلیتها میپردازد، شناخت حق و باطل در گرو کمی پیروان و یا فزونی آنها نیست، بنابراین انسان واقعگرا، هیچگاه نباید از اقلیت پیروان آیین خود بهراسد و نیز نباید به خاطر اکثریت آنان مباهات کند پس حق را بشناس، اهل آن را خواهی شناخت.
ازجمله روشهایی که فرقه ضاله وهابیت در تکفیر نمودن دیگر مسلمانان از آن استفاده نموده است، منهج و روش ظاهرگرایی است. این گروه با برداشت ظاهری از نصوص، بدون اینکه در معنای آن تعمق کنند، به تکفیر مسلمانان دست زدند. ازجمله جاهایی که منهج ظاهرگرایی استفاده شده است، مربوط به تعریف عبادت و صفات خبریه است.
انقلاب اسلامی مردم ايران، از ابتدای پیروزی خود از فلسطین و قدس به عنوان پاره تن جهان اسلام حمایت کرده و یک لحظه هم اسرائیل را به رسمیت نشناخته و آن را خط قرمز خود اعلام کرده است و در طول این سالها در جنگی که فلسطینیها با اسرائیل داشتهاند ایران از آنها علناً حمایت کرده است و اين سبب بيداری بسياری از مسلمين جهان شده است.
اگر امیرمؤمنان (علیه السّلام) با بیعت مهاجرین و انصار موافق بود چرا حتّی پس از شهادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) ابوبکر و عمر را خبر نکرد تا در مراسم تشییع و تدفین و نماز همسرش حاضر گردند؟ مگر نه این که ابن حزم از علمای بزرگ مورد قبول وهّابیت میگوید: لعنت خداوند بر اجماعی که علی (عليه السلام) و همراهانش در آن نباشند؟