نقد و بررسی افکار انحرافی ابنتیمیه در تفسیر آیات قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در طول تاریخ دین مبین اسلام، مفسران بزرگ مذاهب مختلف، هریک با شیوه خاصی به تفسیر آیات قرآن پرداختهاند از این رو شایسته است به بازنگری این روشها و بیان حقایق موجود و نکات قوّت و ضعف آنها پرداخته شود، و یکی از این روشهای موجود در جامعه اسلامی، شیوه خاص ابن تیمیه است که در عصر کنونی نقد و بررسی آن ضرورتی تام دارد، چرا که آراء و عقاید وهابیت نشاٌت گرفته از مبانی فکری، عقیدتی ابن تیمیه است که در این چند سطر در صدد بیان استراتژی و شگردهای او مانند: «نفی مجاز، عدم تاویل صفات خبری، تکیه بر ظواهر آیات بدون توجه به قرائن موجود، و...» میباشیم، زیرا ابن تیمیه در تفسیر آیات متشابه، از آیات محکم که قرآن از آنها به امالکتاب تعبیر کرده است، بهره کافی نگرفته و لازمه تفسیر او از صفات خداوند، قائل شدن به تجسیم و تشبیه است.
ابن تیمیه در رساله ای بنام مقدمه فی اصول التفسیر، به بیان روشهای تفسیر می پردازد و میگوید که صحیح ترین روش تفسیر در قرآن، تفسیر قرآن به قرآن است، چون مطالبی که در یک جا مجمل آمده، در جایی دیگر از قرآن تفسیر و تبیین شده است و آنچه مختصر آمده است، در جایی دیگر به طور مبسوط توضیح داده شده است واگر از این روش ممکن نشد به سنت مراجعه می شود، لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «قرآن و مثل آن به من داده شده است».[۱] به نظر ابن تیمیه سنّت نیز همانند قرآن به صورت وحی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است و از شافعی نقل میکند و میگوید که هر حکمی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میدهد، از قرآن است و آیاتی را هم برای شاهد بر ادعایش ذکر میکند.[2]
او در کتاب - مجموع الفتاوی – میگوید که پیامبر تمام قرآن را تفسیر کرده است و به آیاتی از قرآن استدلال کرده که خداوند میفرماید: «وَأنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.[نحل/44] و ما نازل کردیم به سوی تو ذکر را تا بیان کنی برای مردم آنچه نازل شده است بسوی ایشان». و در ادامه مینویسد: پیامبر معانی و الفاظ قرآن را بیان فرموده است، یعنی او برای اینکه رسالتش را مانند یک رسول به انجام رساند، لازم بود تمام معانی واقعی و قابل قبول قرآن را روشن سازد و از هیچ نوع اطلاع رسانی خودداری نکند.[۳] البته شایان ذکر است که در مقابل دیدگاه ابن تیمیه دو دیدگاه دیگری وجود دارد که عده ای میگویند او تنها تعدادی از آیات را تفسیر کرده است.[۴] و گروهی دیگر معتقدند که پیامبر بیشتر قرآن را تفسیر نموده است.[۵]
ابن تیمیه میگوید: اگر با قرآن و سنت نتوانستیم تفسیر کنیم، به اقوال صحابه که یکی از منابع فهم قرآن بعد از قرآن و سنت است مراجعه میکنیم، لذا صحابه را معرفی میکند و معتقد است که صحابه به تفسیر قران داناترند چرا که شاهد نزول قرآن بودهاند، و به آن آگاهترند و از فهم و علم کافی و صحیح برخوردارند خصوصاً عالمان و بزرگان دین اسلام مانند خلفای چهارگانه و افرادی نظیر ابن مسعود و ابن عباس و خصوصاً دعای پیامبر نسبت به این دو نفر در توفیق روزافزونی آنها در دین را بیان میکند.[۶] و همچنین باز ادعا میکند که غالب اختلاف آرای تفسیری صحابه از نوع تنوع است نه اختلاف تضاد - یعنی اختلاف آنها قابل جمع است.[۷] که البته این گفته او صحیح نیست چون نمونه های فراوانی از اختلاف تضاد بین آنها در تفسیر قرآن وجود دارد که تحت هیچ شرایطی قابل جمع نیستند و سرانجام اینکه اگر صحابی راوی تفسیر آیات باشد، در صورت صحت سند و دلالت، قولش قابل قبول می شود و الاّ نه، اما اگر با اجتهاد خودش نکته ای تفسیری بیان کند در صورت وجود قرائن و شواهد در موردشان نزول آیات و معنای لغوی آن، سخنش معتبر و قابل قبول است. و در نهایت میگوید اگر از قول صحابه تفسیر ممکن نشد به اقوال تابعین مراجعه میشود و در آخر تفسیر به رای را حرام میداند.[۸]
در نتیجه اینکه از بررسی آثار تفسیری بجای مانده از ابن تیمیه آشکار میشود که چون مبانی او غلط و دارای اشکالات فراوان است، نتوانسته است از این شیوه به درستی استفاده کند چرا که در تفسیر آیات معمولاً از آیات دیگر قرآن غافل شده و به خطا رفته است خصوصاً در آیات صفات خبری خداوند تفسیرهایی را بیان داشته است که لازمه آنها تجسیم و تشیبه است که بدان معتقد می باشد چرا که آنها را به ظاهرشان حمل کرده است. از طرف دیگر روایات صحیح را که مخالف نظر او میباشد را ردّ کرده، هر چند که آن روایات متواتر و اجماعی باشند و بعضاً به روایات ضعیف استناد کرده و نهایتاً کار را به جایی رسانده که برای تائید عقاید پوچ خود به اسرائیلیات چنگ زده و حتی با صراحت تمام میگوید: «ولکن هذه الاحادیث الاسرائیلیه تذکر للاستشهاد لا اعتقاد.[9] یعنی نقل روایات اسرائیلی به عنوان استشهاد است نه به عنوان اعتقاد».
لذا با فهم سطحی آیات قرآن و ردّ تاویل، تفاسیری را ارائه داده که حکم به کفر او داده اند و او را چند بار به زندان انداختهاند چرا که نتوانسته حتی طبق مبنای خودش هم تفسیر مناسبی را از قرآن ارائه دهد، و تفاسیر به جای مانده از او تفسیر ترتیبی درستی نیست.
پینوشت:
[۱]. مقدمه فی اصول التفسیر، ابن تیمیه، دارالقرآن الکریم، کویت، چاپ دوم، تحقیق عدنان زرزوز، ص۹۳.
[۲]. همان، ص۹۳.
[۳]. مجموع الفتاوی، ابن تیمیه، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، تحقیق عبدالقادر عطا، ج۵ ص۵.
[۴]. الاتقان، سیوطی، دارالمعرفه، بیروت، تحقیق شیخ ابراهیم عبدالله الکردی، ج۲ ص۱۷۴.
[۵]. التفسیر و المفسرون، محمد حسین ذهبی، دارالکتب الحدیثه، قاهره، مصر، (۱۳۸۱ق)، ج۱ ص۵۳-۵۴.
[۶]. مقدمه فی اصول التفسیر، ابن تیمیه، دارالقرآن الکریم، کویت، چاپ دوم، تحقیق عدنان زرزور، ص۹۳-۹۶.
[۷]. همان، ص۳۸۰.
[۸]. همان، ص۱۰۲-۱۰۵.
[۹]. همان، ص۱۰۲-۱۰۵.
افزودن نظر جدید