سلفیت و وهابیت
ابن تیمیه مهمترین رهبر فکری جریان سلفیت محسوب میشود. او کتابی دارد به نام منهاج السنه که بسیار معروف و مشهور است. ابن تیمیه این کتاب را به تقاضای عدهای در مقام رد بر کتاب منهاج الکرامه علامه حلی نگاشته است. او در این کتاب از روش مغالطه، تکذیب، تشریک، تخریب و تخطئه استفاده کرده، تا کتاب علامه حلی را از اعتبار ساقط کند.
مسالهی توسل و طلب شفاعت از اولیاء الهی از عقایدی است که در نظر همهی مسلمانان از امور جایز و بلکه مستحب به حساب میآید. اما هستند در این میان کسانی که به اسم مسلمان، به ترویج اراجیفی در میان مسلمانان مشغولند که ریشهی آن نه تنها در عقاید و مبانی مسلمانان نیست، بلکه برگرفته از اعتقادات مشتی منافق و همسو با عقاید یهودیان است.
در حالیکه سالهاست وهابیان به ترویج شبهات در میان مسلمانان مشغولند. اما خودشان از این مهم غافلند که تبعات بعضی از سخنانشان چه فضاحتی را بهدنبال دارد. مثل اینکه میگویند: توسل به پیامبر (ص) پس از رحلت ایشان جایز نیست، چون شرک است. معنای این کلام این است که شریک قرار دادن پیامبر (ص) که در قید حیات است، با خداوند بلا اشکال است.
انکار اموری چون توسل و طلب شفاعت از پیامبر اکرم (ص) که از سوی ابن تیمیه مطرح شده و توسط وهابیان سالهاست تبلیغ میگردد، از اموری است که تنها خود ایشان به آن قائل هستند، چون کتب اهل سنت مملو از مواردی است که خلاف آن را ثابت میکند. از جملهی این موارد، نوشتن نامه برای پیامبر (ص) پس از مرگ ایشان جهت توسل به آن حضرت است.
سالهاست که وهابیان به دنبال ایجاد تفرقه میان شیعه و اهل سنت هستند. لذا چنین تبلیغ میکنند که شیعه به صحابهی رسول خدا(ص) و همسران ایشان خصوصا عایشه، توهین میکند. در حالیکه به اعتقاد خود وهابیها، جناب عایشه یک بدعتگذار محسوب میشود. چون ایشان در عزاداری برای پیامبر(ص) به سر و صورت خود زده، که از دید وهابیان، بدعت است.
وهابیت در حالی منکر مسالهی نداء غیر خداست و گفتن کلماتی چون یا محمد را شرک میداند، که کتب حدیثی اهل سنت مملو از مواردی است که این موضوع را جایز دانسته و تایید کرده است. یکی از آن موارد مربوط به آخر الزمان است، که پیامبر(ص) میفرمایند: اگر عیسی (ع) پس از نازل شدن، بر سر قبر من بیاید و یا محمد بگوید من پاسخ او را میدهم.
ابن تیمیه در رابطه با قاتل علی (علیه السلام) مینویسد: «كسیكه علی را كشت، نماز میخواند، روزه میگرفت، قرآن میخواند و او را با اين اعتقاد كشت كه خدا و رسول، كشتن علی را دوست میدارند» اما در مورد قاتل عثمان مینوسید: «كسانیكه در راه كشتن او تلاش كردند، همگی در اشتباه بوده و ظالم، سركش و تجاوزكار بودند!»
ابنتیمیه: «شكي نيست كه سَبِّ هيچ يك از صحابه جايز نيست، نه علي و نه عثمان و نه غير آن دو و كسي كه به ابوبكر و عمر و عثمان دشنام دهد، گناه او از كسي كه به علي دشنام دهد بيشتر است.» این در حالی است که علت حرمت سب صحابه، روایت عامهای است که از لعن همه صحابه نهی میکند، ولی برخی بدون هیچ سندی اینچنین با دین خدا بازی میکنند.
زمانی که انسان به مذهبی خود ساخته و بدعی ملتزم شود، دیگر فتوا دادن و عمل کردن به برخی از اموری که برای سایرین بسیار عجیب و شگفت آور است، برای او خیلی دور از ذهن نیست. مثل اینکه، پس از قرنها که دین اسلام استفاده از طلا را برای زنان به عنوان زینتی حلال، جایز دانسته است، مفتی وهابی میگوید استفاده از جواهرات برای زنان حرام است.
وهابیان مدتهاست که به توهماتی معتقدند که هیچکس جز خود ایشان آن را نمیپذیرد و به آن اعتقادی ندارد. از همه فاجعه بارتر اینکه، به دروغ میگویند: همهی اهل سنت هم در این اعتقادات با ایشان همراهند. مثلاً در توسل به پیامبر (ص)، وهابیت آن را بدعت معرفی میکند، در حالیکه فقهای چهار مذهب اهل سنت قائل به جایز بودن این توسل هستند.
ابن قیم جوزیه را رئیس شاگردان ابن تیمیه مینامند. او همیشه همنشین استادش بود، تا جایی که حتی به اتفاق ابن تیمیه به زندان رفت، او آنچنان در افکار ابن تیمیه محو شد، که دیدگاه تازهای از خود نشان نداد، بلکه بعد از وفات استاد و خلاصی از زندان، به انتشار عقاید ابن تیمیه پرداخت، از این رو باید او را مبلغ افکار ابن تیمیه دانست.
توسل به اولیاء الهی و خصوصا ارواح ایشان پس از مرگ از جمله مسائلی است که وهابیان به شدت با آن مقابله کرده و آن را مصداق شرک میدانند. در حالیکه این چنین توسلات قرنها در عوام و علمای اسلام رایج بوده و ایشان بارها از این توسلات نتیجه گرفتهاند، به اندازهای که باعث شده لقب باب الحوائج را به امام کاظم (علیه السلام) نسبت دهند.
طبق حدیث ثقلین (که صحتش در نزد فریقین مسلم است)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند که: «همانا من چیزی را بین شما بر جای می گذارم که اگر نگاه دارید و بدان عمل کنید هرگز گمراه نخواهید شد. آن کتاب خدا و عترت من یعنی اهل بیت من است.» در این حدیث پیامبر اکرم به صراحت میفرماید، که عترتم از قرآن جدا نمیشوند.
وهابیان در عین اینکه خود را اهل سنت و تابع عقاید حنابله میدانند، اما در موارد بسیاری اعمال و اعتقادات ایشان هیچ مناسبتی با سیره و روش علمای حنبلی ندارد. مثل اینکه وهابیان توسل به ارواح اولیاء الهی را به شدت نهی کرده و آن را شرک میدانند، در حالیکه این اعمال توسط اشخاصی چون ابوعلی خلال، از بزرگان حنابله بارها تکرار میشود.