سلفیت و وهابیت
وهابیان منکر مسائلی هستند که بعضا به لحاظ وضوح مثل این میماند که انسان خورشید را در وسط روز انکار کند. نمونهی این رفتار انکار اموری چون توسل به ارواح اولیاء الله است که به کرات توسط عوام و بزرگان اهل سنت صورت گرفته و ایشان از این اعمال هم نتیجههای فراوان گرفتهاند. اما وهابیت با وجود این همه موارد باز منکر این امور است.
وهابیت با انکار واقعیات و مخالفت صریح با آیات قرآن و از جمله فرستادن صلوات بر وجود نازنین نبیّ مکرم اسلام (ص) زمینه نابودی و متمایز بودن نظر و عقیده خود را با قرآن رقم زندهاند که این مهم را میتوان از رفتار وحشیانه مبدع فرقه ضاله وهابیت یعنی محمد بن عبدالوهاب در اذیت و آزار فرستندگان صلوات جستجو کرد.
انسان نمیتواند به چیزی اعتقاد داشته باشد و تبعات آن را رد کند. وهابیان نیز به اموری اعتقاد دارند که نتیجهی آن مساوی با مشرک و بدعتگذار دانستن کثیری از علمای اهل سنت و حتی کسانی مثل ائمهی مذاهب چهارگانه. مثلاً زمانی که وهابیان بوسیدن قبر پیامبر (صلی الله عليه و آله) را بدعت میخوانند، احمد بن حنبل آن را جایز و پسندیده میداند.
ابن تیمیه که از سران وهابی میباشد مقام امامت را به حدی پایین آورده که علاوه بر این که اطاعت از امام فاسق را واجب دانسته، اطاعت از چنین امامی را هم مساوی با اطاعت خدا دانسته است. این شخص نادان در کتاب به نقل از بخاری و مسلم چنین میگوید: «مسلمانی كه از امامش ظلم و جور و اعمال ناشايست ببيند، بايد بر آن صبر كند.»
همه میدانیم که وهابیت با ساختن مساجد در کنار قبور مخالفت نموده و نماز خواندن در کنار قبر را نیز مصداق بدعت میداند. اما باید بدانیم که نزدیک به 300 پیامبر در کنار خانهی خدا دفن شدهاند که همه روزه وهابیان در کنار آن نماز میخوانند. اگر این کار بدعت است چرا خود مرکتب آن میشوید و اگر نیست چرا دیگران را به آن متهم میسازید.
در حالیکه جهان اسلام قرنهاست بر جواز زیارت قبر پیامبر (ص) و عامل تقرب بودن این زیارت و سفر برای انجام این زیارت، تاکید داشته و دارد، اما وهابیت تحت تاثیر موهومات ابن تیمیه، سفر برای زیارت قبر پیامبر را جایز ندانسته و بدین وسیله خود را از این موهبت الهی محروم ساخته است به عبارت دیگر میتوان گفت وهابیان جاماندگان از سفر الهی هستند.
وهابیت در حالی جهان اسلام را بدعت گذار میخواند که علاوه بر اینکه دلیل محکمی بر مدعای خود ندارد، موارد بسیاری در کتاب و سنت یافت میشود که خلاف اعتقادات وهابیت را ثابت میکند. و با توجه به معنای بدعت، که اعتقاد به دینی بودن امری است که هیچ دلیلی برای آن در شرع مقدس نیست، آیا نمی توان وهابیت را مصداق بارز بدعتگذار معرفی کرد؟
تقریبا کسی وجود ندارد که در وابسته بودن فکری وهابیان به تعالیم ابن تیمیه تردید داشته باشد. شاهد اصلی این مطلب ترویج القابی چون شیخ الاسلام و ترویج کتب او در سطح وسیع از جانب وهابیت است. جالب این است که وهابیت در مسالهی توسل حتی بر خلاف قول خود ابن تیمیه عمل نموده و امری را که او سیرهی سلف میداند، اینها بدعت و شرک میخوانند.
وهابیان وامدار افکار و اعتقادات و مروج کتب و تالیفات کسی هستند، که از نظر علمای معاصرش و حتی اشخاصی که سالها پس از او زندگی میکردهاند، حتی بویی از اسلام نبرده است. به عبارت دیگر ابن تیمیهای که آنها به عنوان شیخ الاسلام از او یاد میکنند، به اجماع علمای همعصرش در گمراهی کامل بوده و میانهای با اسلام و تعالیم آن نداشته است.
وهابیان دائما سعی دارند، چنین القاء نمایند که ما نیز از اهل سنت هستیم و عقاید ما مبتنی بر کتاب و سنت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) است درحالی که هیچ یک از فرق اهل سنت، حتی کسانی که افکار افراطی دارند نیز، در عقاید نادرست وهابیت با ایشان همسو نیستند. مثل گفتن «یا رسولالله» که وهابیت آن را شرک میداند و اهل سنت جایز.
از آنجا که اسلام، آئین جاودان است، باید در برگیرنده تمام جوانب زندگی باشد. در همین راستا، اسلام حکم تقیه را در موارد ترس بر جان و... در نظر گرفته است که در قرآن و سنت به آن تاکید شده است. متاسفانه دشمنان اسلام، نظیر وهابیت درصدد هستند که به گونهای با تقیه مبارزه کرده و آن را از مسائل اسلامی ندانند که این مخالف قرآن و سنت است.
ابن تیمیه حرّانی درباره اتفاقات پس از شهادت امام حسین میگوید: «به خوبی روشن است که بیشتر آنچه در این باره همچون بارش خون، سرخگون شدن آسمان، جاری شدن خون از زیر سنگ روایت شده، دروغ است و هیچیک از این موارد برای کشته شدن هیچ کس پدید نمیآید.» که درپاسخ میگوییم: کتابهای خودتان این وقایع را مستند به شهادت امام حسین میدانند.
وهابیان سالهاست که اموری چون توسل به پیامبر خصوصا بعد از وفات ایشان را از مصدایق شرک میخوانند و کسی که آن را انجام دهد مشرک میدانند. حال سوال از ایشان این است که کسانی چون عثمان بن حنیف که از صحابی بزرگ و مورد احترام است وقتی به چنین اموری اعتقاد دارد و دیگران را نیز به انجام آن توصیه میکند، حکمش از نگاه وهابیت چه میشود؟
صرف سرمایههای مالی و معنوی بیشمار، توسط حکومت سعودی برای ایجاد تفرقه، باعث شده است که این حکومت از رسیدگی به اوضاع کشور خود غافل شده و وضعیت تاسفباری را برای مردم رقم بزند. با همه سانسورهای خبری عربستان برای سرپوش نهادن بر وضعیت رو به ضعف اقتثصادی خود شاهد درز آمارهای تکان دهندهای از فقر و بیکاری در جامعه عربستان هستیم.