اعتراف بر اتفاقات پس از شهادت امام حسین
یکی از شبهات سرکردهی وهّابیت ابنتیمیه حرّانی، که چشم دیدن هیچ فضیلتی از اهلبیت (علیهم السّلام) را ندارد، این است که درباره اتفاقات پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) میگوید: «به خوبی روشن است که بیشتر آنچه در اینباره (دگرگونی و آشفتگی در آفرینش) همچون بارش خون، سرخگون شدن آسمان، جاری شدن خون از زیر سنگ روایت شده، دروغ است و هیچیک از این موارد، برای کشته شدن هیچکس، پدید نمیآید و اینها اموری طبیعی است که همواره رخ داده و میدهد و این روایات جز مزخرفات چیزی نیست.»[1]
که در پاسخ میگوییم: همینان که معمولاً با دیدن اینگونه روایات تعجب میکنند و وقوع آن را غیر ممکن میدانند، آیا میدانند کتابهای خود، این وقایع را مستند به شهادت امام حسین (علیه السّلام) میدانند. در این مقاله بهعنوان نمونه به برخی از آنها اشاره مینماییم:
الف) برخورد ستارگان آسمان با یکدیگر؛
«عیسی بن حارث کندی گوید: هنگامیکه حسین بن علی (علیهما السّلام) را شهید کردند تا هفت روز، هرگاه نماز عصر میخواندیم آفتابی را بر دیوارهای خانهها میدیدیم که به قدری سرخ رنگ بود، که گویا چادرهای سرخی است که بر بام خانهها کشیدهاند. همچنین میدیدیم که برخی از ستارگان با یکدیگر برخورد میکنند.»[2]
ب) خونین بودن آسمان به مدت هفت شب پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام)؛
دربارهی خون گریستن آسمان در شهادت امام حسین (علیه السّلام) آوردهاند: «نضره آزدیّه گوید: هنگامیکه حسین بن علی (علیهما السّلام) شهید شد، آسمان خون بارید و ما همچنان میدیدیم که تمام اشیاء و اسباب ما مملو از خون است.»[3]
در همینباره در جای دیگر آوردهاند: «جعفر بن سلیمان، روایت کرده که خالهام، امّسالم گفت: هنگامیکه امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید، بارانی همانند خون بر دیوارها و خانهها میبارید و به من خبر دادند که همین باران خون، در خراسان، شام و کوفه نیز باریده است.»[4]
ج) تاریک شدن دنیا؛
در متون اهلسنت و مورد قبول وهّابیت آمده: «خلف بن خلیفه از پدرش نقل میکند: هنگامیکه امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید، آنقدر آسمان تاریک شد، که هنگام ظهر ستارههای آسمان ظاهر شدند تا جایی که ستاره جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت.»[5]
و در جای دیگر آمده: «علی بن مسهّر از جدهاش نقل میکند: هنگامیکه امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید، من دختری نوجوان بودم، آسمان چند شبانهروز درنگ نمود که گویا لخته خون بود.»[6]
د) جاری گشتن خون از دیوار دارالإماره ابنزیاد؛
از دیگر عجایب پس از شهادت سیدالشهداء (علیه السّلام) مطلبی است که در برخی کتب اهلسنت و مورد قبول وهّابیت آمده، مبنی بر اینکه: «راوی گوید: دربان دارالاماره ابنزیاد برایم روایت کرد: هنگامیکه سر مبارک امام حسین (علیه السّلام) را در برابر ابنزیاد نهادند، دیدم که از دیوارهای دارالاماره خون جاری میگشت.»[7]
ه) دیوارهای خونین پس از طلوع آفتاب، پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام)؛
طبری در تاریخ خود آورده است: «راوی گوید: پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) به مدت دو یا سه ماه از زمان طلوع خورشید تا بالا آمدن آفتاب، گویی دیوارها به خون آغشته بودند.»[8]
پینوشت:
[1]. «و بهذا و غیره یتبیّن ممّا روی فی ذلک کذب مثل کون السّماء أمطرت دما فإنّ هذا ما وقع قطّ فی قتل أحد و مثل کون الحمرة ظهرت فی السّماء یوم قتل الحسین و لم تظهر قبل ذلک فإنّ هذا من التّرهّات فما زالت هذه الحمرة تظهر و لها سبب طبیعی من جهة الشّمس فهی بمنزلة الشّفق و کذلک قول القائل إنّه حجر فی الدنیا إلّا وجود تحته دم عبیط هو أیضا کذب بیّن.» منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسه قرطبة، مصر، ج 4، ص 560.
[2]. «... عن عیسی بن الحارث الکندّی، قال: لمّا قتل الحسین رضی الله عنه مکثنا سبعة أیّام إذا صلّینا العصر نظرنا إلی الشمس علی أطراف الحیطان کأنّها الملاحف المعصفرة، و نظرنا إلی الکواکب یضرب بعضها بعضا.» المعجم الکبیر، طبرانی، مکتبة الزهراء، موصل، ج 3، ص 114.
[3]. «عن نضرة الأزدیّة قالت: لمّا أن قتل الحسین بن علیّ علیهما السّلام مطرت السّماء دما فأصبحت و کلّ شیء لنا ملآن دما.» الثقات، أبوحاتم محمد بن حبان بن أحمد التمیمی البستی، دار الفکر، بیروت، ج 5، ص 487. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «... جعفر بن سلیمان قال حدّثنی خالتی أمّ سالم قالت لمّا قتل الحسین بن علیّ مطرنا مطرا کالدّم علی البیوت و الجدر قال و بلغنی أنّه کان بخراسان و الشّام و الکوفة.» تهذیب الکمال، أبو الحجاج یوسف بن الزکی عبد الرحمن المزی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 6، ص 433.
[5]. «حدّثنا خلف بن خلیفة، عن أبیه، قال: لمّا قتل الحسین إسودّت السّماء، و ظهرت الکواکب نهارا حتّی رأیت الجوزاء عند العصر و سقط التّراب الأحمر.» تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دار الفکر، بیروت، ج 14، ص 226.
[6]. «و قال علیّ بن مسهّر، عن جدّته: لمّا قتل الحسین کنت جاریة شابّة، فمکثت السّماء بضعة أیّام بلیالیهنّ کأنّها علقة.» تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، دارالفکر، بیروت، ج 14، ص 226.
[7]. «سمعت مروان مولی هند بنت المهلّب، قال: حدّثنی بوّاب عبیدالله بن زیاد أنّه لمّا جئ برأس الحسین فوضع بین بدیه، رأیت حیطان دار الأماره تسایل دما.» تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دار الفکر، بیروت، ج 14، ص 229.
[8]. «قال حصین: فلمّا قتل الحسین لبثوا شهرین أو ثلاثة کانّما تلطخ الحوائط بالدّماء ساعة تطلع الشّمس حتّی ترتفع.» تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 300.
افزودن نظر جدید