سلفیت و وهابیت
وهابیان با التزام به مبانی بدون پشتوانه، اول خود را به ورطهی انحراف میکشانند و در گام بعدی تمام مسلمانان را به جرم عدم همراهی با این اعتقادات پوچ متهم به شرک و کفر میکنند. مثل اینکه میگویند چون شما تنها به لفظ کلمهی توحید ملتزم هستید پس کافرید، در حالیکه پیامبر منافقان را تنها به صرف گفتن این لفظ از مسلمانان محسوب میکرد.
وهابیت با ادعاهای بیمبنا به دنبال تکفیر بسیاری از مسلمانان هستند. از جمله مواردی که ایشان به تبع کتب محمد بن عبدالوهاب به آن اعتقاد دارند، این است که مشرکان به خالقیت و ربوبیت خدای متعال ایمان کامل داشتند. ولی زمانی که میخواستند از لفظ الله استفاده کنند از آن معنایی را اراده میکردند که معادل معنای سید در لسان مسلمانان است.
وهابیان به تبع کتب بزرگان و پیشینیان خود، میگویند اصلا پیامبر در زمان صدر اسلام با مشرکانی جنگید که همهی فضائل اخلاقی و عبادی را دارا بودند و تنها در مسائلی چون نذر و استغاثه و دعاء دست به دامن غیر خدا میشدند و این سبب کفر ایشان شده بود. لذا پیامبر تنها برای اصلاح این موارد بود که با ایشان جنگ نمود، و الا مشکل دیگری نداشتند.
محمدبنعبدالوهاب، در تبیین اعتقادات خود طوری آغاز کلام میکند که در نهایت تمام کسانی که بر خلاف مبانی او سخن میگویند در زمرهی مشرکان قرار گیرند. حال آنکه مسائلی که او به عنوان مسلمات و ضروریات دین در نظر دارد و مخالفت با آن را موجب کفر و خروج از اسلام میداند، در واقع تنها مسائلی اختلافی است که هرگز موجب تکفیر نمیشود.
وهابیان به تبع محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه، با مبانی غلط به تکفیر مسلمان اعم از شیعه و سنی میپردازند و بر آن اصرار میورزند. بدون آنکه در این مبانی و صحت سقم آن بیندیشند که آیا این امر واقعاً درست و مطابق با مبانی و اصول اسلامی در کتاب و سنت است یا زاییدهی افکار هیجانی و سخنانی بیمبناست که از روی تقلید تنها تکرار میشود.
سیره نبیاکرم (صلی الله علیه و آله) گویای این مطلب است که ایشان رحمتی عام برای همه عالمیان بود و همیشه از خداوند برای جمیع امت خود و مردمان عالم، خیر و صلاح و آمرزش طلب میکرد. اما این خیرخواهیهای پیامبر، گاهی اوقات شامل برخی افراد یا اقوام نمیشد و بالعکس پیامبر اکرم اقدام به لعن و طرد آنها مینمود.
اسلام دین رحمت و عطوفت و مهربانی و پیامبرش (صلی الله علیه و آله) نیز پیامبر رحمت و امتش یک امت میانه و معتدل معرفی شده و از مسلمانان خواسته شده که از افراط و تفریط و هر گونه خشونت، تعصب، افراط و تجاوز به مال و زندگی مردم پرهیز کنند، در حالیکه وهابیت و سلفیهای افراطی دیگر در پی معرفی اسلام به عنوان یک دین خشن و بیمنطق هستند.
محمد رشید رضا از علمای بزرگ اهلسنت، از زبان یکی از دانشمندان بزرگ غربی چنین نقل میکند: معاویه بود که سیستم حکومت اسلامی را از نظام دموکراسی به نظام استبدادی تبدیل کرد؛ اگر معاویه این کار را نکرده بود اسلام سراسر جهان را فرا گرفته بود.
برادران اهل سنت زمانی که از ابن تیمیه نام میبرند او را «شیخ الاسلام» میخوانند و برای او یک قداستی قائل هستند، درحالى كه وهابیان نه تنها چهار فرقه اهل سنت را قبول ندارند، بلکه آنها را دشمن خود میدانند و در اعتقاد خود، آنها را نیز کافر و واجب القتل میدانند، و فقط به جهت مصالح خود این عقیده مسموم را اظهار نمیکنند.
سلفیه درباری نام دیگر وهابیت است. وهابیت امروزه در قالب گروه جامیه نیز تشخص یافته است که رهبر این گروه، «ربیع المدخلی» است. «ربیع مدخلی» با برداشتن علم وهابیت، به شدت در مقابل دیگر اندیشمندان اهلسنت همچون سید قطب قد عَلَم کرده و مبنای توحیدی سید قطب را به چالش کشانده است که با این کار خط بطلان بر افکار خود کشیده است.
ابنتیمیه حرّانی کسی است که هر جا حدیثی در فضایل اهلبیت (علیهم السّلام) میدید، با تمام توان در مقام انکار و یا تضعیف آن بر میآمد؛ که این خود دلیلی بر خبث طینت او است. بنابراین طبیعی است کسی که به برترین شخصیت جهان اسلام بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اهانت میکند، این اهانت خود را واضح و آشکار کند.
جهان اسلام باید به هوش باشد و از خطر تفرقه و تکفیر که حامیان اصلی آن استعمار و دول اسلام ستیزند بر حذر باشند. لذا برای برون رفت از این خطر هولناک رهبر معظم انقلاب، توصیهای بسیار به جا دارند و آن این است که اولا مسلمانان باید از تمرکز و توجه بیش از حد بر روی مسائل اختلافی اجتناب کرده و ثانیا باید بر مشترکات خود متمرکز گردند.
علمای اهل سنت هندوستان شاخه بریلویها طی کنفرانسی با محکومیت شدید وهابیت، خواستار حذف عناصر وهابی از دولت شدند. آنان در طی بیانیهای که در این کنفرانس خوانده شد خاطر نشان کردند: وهابیت بخشی از سیاستهای کثیف آل سعود بوده و هیچ ربطی به اسلام ندارد. آنها همچنین اعلام کردند که داعش در هندوستان با نامها و عناوین مختلفی فعالیت دارد.
با دقت نظر در نحوه برخورد ابنتیمیه با روایات فضائل، به این نتیجه میتوان دست یافت که او با روایات مختلف فضائل اهلبیت(علیهم السلام) برخوردهای متفاوتی انجام میدهد. در خصوص روایاتی که از لحاظ سندی و متنی متقن هستند دست به تشریک میزند. یعنی اختصاص فضیلت را مورد انکار قرار میدهد و سعی میکند هیچ برتری برای اهلبیت پیامبر نسبت به بقیه باقی نماند.