تاریخچه
اخیراً برخی کانالها مدعی شدند که حرز شرف الشمس نشان متعلق به بابیت و بهائیت است. اما هرچند در انتساب حرز شرف الشمس به حضرت علی (علیه السلام) تردید هست، اما پیشینهی این حرز دستکم به قرن هفتم هجری برمیگردد و فرقهی بابیت و بهائیت در قرن سیزده هجری به وجود آمدهاند، لذا انتساب حرزی که پیش از پیدایش بابیت و بهائیت وجود داشته، به آنها، معقول نیست.
اولین پیشوای بابیت که بهائیت آن را مبشر خود میداند، پیروانش را ترغیب به جنگ و خونریزی کرده و وعدهی فتح شرق و غرب را به آنها داده بود. اما هر عاملی که برای نسخ این حکم از سوی پیشوای بهائیت در نظر بگیریم، خلف وعده و پیشگویی غلط جناب علیمحمد باب و غیر الهی بودن مسلک او را، به عنوان زیربنای اعتقادی بهائیت، زیر سؤال خواهد برد.
بهائیان مدعیاند پیامبرخواندهی بهائیت، پیروانش را حتی از بحث و مشاجره با دیگران نهی کرده بود. پیشوایان این فرقه به تسلیم بودن محض در برابر ظالمین و ستمگران امر کردهاند. اما جالب است بدانیم که پیشوایان بهائی در عین حال، به داشتن نوکران و محافظانی قمه به دست و یاغی نیز افتخار میکردند.
یکی از راهبردهای پیشبردی تبلیغ در تشکیلات بهائیت، توسل به مظلومنمایی برای جلب حمایت افکار عمومی است. از اینرو نویسندگان بهائی پای را تا بدان جدا پیش گذارده که برای مظلوم جلوه دادن خود، تصویری غیرواقعی از بهائیان ارائه دهند. لذا در این مقاله سعی داریم تا یکی از داستانهای ساختگی بهائیت در مظلومیتش را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
مبلّغان بهائی مدعیاند پیشوایان این فرقه برای اولینبار، به دفاع از حقوق زن برخواسته و از اینرو، سایر جنبشهای آزادیخواهانه از بهائیت الگو گرفتهاند. این در حالیست که از یکسو این آموزه شعاری توخالی در بهائیت به شمار آمده و از سویی دیگر پیشوایان بهائی مخترع این شعار نبوده و آن را از شعارهای مُدرن زمانشان کپیبرداری کردهاند.
پیامبرخواندهی بهائی، وحدت زبان و خط جهانی را به عنوان یکی از آموزههای خود معرفی نموده و خط بدیع محمدعلی (فرزند خود) را نیز برای اجرای آن پیشنهاد داد. اما به راستی فلسفهی ايجاد، تأیید و ترویج خطی كه نسبت به زبان فارسی يا عربی، نه آسانتر و نه زيباتر و نه قاعدهمندتر است، از سوی پیامبرخواندهی بهائی چه بوده است؟!
در حالی که پس از 80 سال از ورود عبدالبهاء به غرب، ترجمهی کتاب اقدس به زبان انگلیسی انتشار یافت؛ اما هنوز هم ترجمهای از این کتاب و سایر نوشتهجات عربی پیامبرخواندهی بهائی به زبان فارسی ارائه نشده است! لذا چگونه قابل پذیرش است، پیامبری عربنویس از ایران برانگیخته شود که حتی ترجمهی آثارش هم به زبان فارسی ممنوع باشد؟!
بهائیان در پاسخ به اینکه چرا پیشوایان بهائی بر خلاف سنّت الهی در نزول کتاب به زبان قوم، بسیاری از کتابهای خود را به زبان عربی نگاشتهاند، اهمیت زبان عربی در آن زمان را به عنوان توجیه برمیشمارد. اما به راستی اگر پیشوایان بهائی با عربینویسی قصد جلب توجه مردم و علما را داشتند، پس چرا با غلطنویسی مجبور به اصلاح مجدد آثار خود شدند؟!
آیت الله محمدتقی برغانی معروف به شهید ثالث، نقش بسیاری در هدایت مردم و مبارزه با افکار انحرافی شیخیه و بابیه ایفا نمود. این عالم جلیل القدر سرانجام به دست بابیان کور دل در خانهی خدا (مسجد) به شهادت رسید. اما هرچند مورخین بهائی درصدد انکار نقش بابیان در شهادت ایشان هستند، ولی اعترافات آنان حکایت از نقش مستقیم بابیت در این جنایت دارد.
پیشوای بابیت، پس از خروج از اسلام و ادعای آوردن دینی جدید، دستور به قتلعام و برخورد شدید با مخالفین خود صادر نموده است. اما به راستی مگر عبدالبهاء دینی که سبب کشتار شود، نبودش را بهتر ندانسته است؟! از طرفی ثمرهی این قتل و جنایات توسط بابیان و سپس نسخ چندسالهی آن به وسیلهی بهائیت چه بوده است؟!
شوقی افندی در دلیلتراشی برای حقانیت بهائیت مدعی شد که تمام حکومتها و جوامعی که با بهائیت مخالفت کردند، دچار مصائب و سرنگونی شدهاند. این در حالیست که که بر خلاف ادعای شوقی افندی، تعدادی از حکومتهای سرشناس حامی بهائیت که رهبران بهائی، بعضاً آرزوی بقاء و دوام سلطنت آنها را میکردند، ساقط شدهاند.
پیامبرخواندهی بهائیت ورود خود به عراق را عامل گسترش صلح در این کشور دانسته است. این ادعا در حالیست که بر اساس قرائن موجود و به اعتراف خواهر خود، وی عامل گسترش خشونت و جنایت در این کشور بود. اما به راستی که حسینعلی نوری، چگونه با خیال اینکه گذر زمان موجب فراموشی جنایات او میشود، خود را عامل گسترش صلح معرفی نموده است؟!
پیروان بابیت پس از تبعید به عراق، از آشوبهای خود دست نکشیده و جنایات کمسابقهای را در این کشور رقم زدند. اما جالب آنکه پیامبرخواندهی بهائی (به عنوان سرکردهی بابیان)، نه تنها از این آشوبها جلوگیری نکرد، بلکه خود پیشگام این جنایات بود. اینها همه در حالیست که بهائیان، پیامبرخواندهی خود را پیامآور صلح و ناسخ جنگ میدانند!
یکی از این شواهد حمایت استعمار روستزار از جریان آشوبطلب بابیت را میتوان در تأمین تسلیحات و آذوقهی آنان برشمرد. از اینرو منابع بهائی، منبع تأمین تسلیحات و آذوقهی بابیان شورشی زنجان را منابع نامعلوم معرفی و امان الله شفا با بیان شواهدی، نظریهی پشتیبانی بابیان از جانب دولت استعماری روس تزار را تقویت کرده است.