ادیب طاهرزاده و توجیه عربی نویسی پیشوایان بهائی!

  • 1397/08/24 - 11:46
بهائیان در پاسخ به اینکه چرا پیشوایان بهائی بر خلاف سنّت الهی در نزول کتاب به زبان قوم، بسیاری از کتاب‌های خود را به زبان عربی نگاشته‌اند، اهمیت زبان عربی در آن زمان را به عنوان توجیه برمی‌شمارد. اما به راستی اگر پیشوایان بهائی با عربی‌نویسی قصد جلب توجه مردم و علما را داشتند، پس چرا با غلط‌نویسی مجبور به اصلاح مجدد آثار خود شدند؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغی بهائی و یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت، موضوع علّت عربی‌نویسی به اصطلاح پیامبران ایرانی بابیت و بهائیت را به گفتگو نشستند:
پژوهشگر: چرا بر خلاف تصریح قرآن کریم به نزول پیامبران به زبان قوم‌شان: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ [ابراهیم/4]؛ ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم»؛ مدعیان پیامبری بابیت و بهائیت، کتاب‌های به اصطلاح وحیانی خود را به زبان عربی نگاشته‌اند؟!
مبلّغ بهائی: با مراجعه به تاریخ درمی‌یابید که در آن زمان، نوشتن متون علمی به زبان عربی، یک امر متداول بوده است!
پژوهشگر: مگر مدعیان پیامبری بهائیت متون علمی می‌نوشتند که به جای تطبیق با سنّت الهی، به سنّت علمی عمل کرده و مجبور شدند کلی عربیِ غلط به خورد پیروانشان بدهند و در آخر همین غلط‌نویسی موجب رسوایی‌شان گردد؟!
مبلّغ بهائی: در پاسخ به این سؤال شما، لازم است تا جواب جناب طاهرزاده (از اعضای سابق بیت العدل) را در این خصوص مطالعه بفرمایید: «در ايرانِ قرن نوزده، اكثر مردم بی‌سواد و تحت سلطه‌ی روحانيون بودند كه كوركورانه از آنان تقليد می‌كردند. (در آن زمان) دو گروه تحصيلكرده وجود داشت: علماء، صاحبان مناصب دولتی، و گروه اندکی از ديگر افراد. (در اين ميان) تنها علماء صاحب دانش شناخته می‌شدند. آنان سال‌ها از عمرشان را سپری می‌كردند تا الهيات، قوانين اسلامی، فقه، فلسفه، طب، علم نجوم، و بالاتر از همه عربی و ادبيات (عرب) را بياموزند. از آنجا كه عربی زبان قرآن بود، علما اهميت بسياری برای مطالعه‌ی آن قائل بودند. بسياری عمر خود را صرف متخصص شدن در اين زبان به علت گستردگی و قدرت بيان آن می‌كردند. آنان هيچ رساله‌ای را دارای ارزش خواندن نمی‌دانستند مگر اينكه به عربی نوشته شده بود، و هيچ سخنرانی را كه از فراز منبر ارائه می‌شد تكان دهنده و بليغ نمی‌دانستند مگر اينكه مُلایی كه آن را می‌خواند مقدار زيادی الفاظ سخت و معمولاً غير قابل فهم عربی (در آن) به كار می‌برد. بدين وسيله، آنان ذهن مخاطبان معمولاً بی‌سواد خود را كه شيفته‌ی سخنرانی به ظاهر عالمانه‌ی (سخنور) روحانی شده بودند به هيجان می‌آوردند، اگر چه ممكن بود حتی یک كلمه از حرف‌هايش را متوجه نشوند. معيار معمول برای سنجيدن عمق دانش یک فرد، مهارت او در زبان عربی و اندازه‌ی عمامه‌اش بود».[1]
پژوهشگر: در پاسخ به این جواب عضو سابق بیت العدل، برای توجیه مخالفت پیشوایان بهائی با سنّت الهی مذکور در قرآن (انزال کتُب به زبان قوم)، لازم است تا نکاتی را با یکدیگر مرور کنیم:
اول: عبارات توهین‌آمیز و تحقیرآمیز جناب طاهرزاده نسبت به ایرانیان، آدمی را به یاد این ضرب المثل قدیمی می‌اندازد که «کافر همه را به کیش خود پندارد»، وگرنه حتی بر فرض بیسواد بودن اکثر ایرانیان، آیا کلام الهی نباید به گونه‌ای قابل فهم و تشخیص از کلام غیر باشد که برای اثبات آن، نیاز به مخالفت با سنت‌های الهی پیش نیاید؟! از طرفی، مگر در زمان ظهور پیامبر گرامی اسلام، اکثر افراد جامعه باسواد بودند که مردم توانستند وحی نازله بر زبان ایشان را از گفتار شاعران عرب تشخیص دهند؟! آیا اگر سیاه‌مشق‌های پیشوایان بابی و بهائی از سوی خدای سبحان می‌بود، نمی‌بایست به صورت اعجاز و به گونه‌ای قابل فهم نازل گردد که اشکال مخالفت با سنت ارسال پیامبران به زبان قوم‌شان نیز پیش نیاید؟!
دوم: اگر این توجیه جناب طاهرزاده را بپذیریم، نتیجه این می‌شود که پیشوایان بهائیت قصد داشتند تا با دشوار نویسی و عربی نویسی و با صرف نظر از فهم ایرانیان، تنها ذهن مخاطبین فارسی زبان خود را شیفته‌ی سخنان به ظاهر عالمانه‌ی خود کنند! به نظر شما آیا خدای متعال برای پذیرش کلام خود، نیازمند به کارگیری این شیوه‌های پست و غیراخلاقی است؟!
سوم: عمق كينه‌ورزی اين عضو سابق بيت‌العدل نسبت به روحانيت شيعه در اين سخنان نادرست کاملاً هویداست؛ علمایی که در آن دوران پیشگامان استقلال‌طلبی و مبارزه با قدرت‌های استعماری حامی بهائیت بوده‌اند.[2] علمایی که بدون اعتنا به جوسازی‌های معاندین، به این آیه‌ی شریفه‌ی قرآن عمل کرده‌اند: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا [احزاب/39]؛ همان كسانى كه پيام‌هاى خدا را ابلاغ مى‌كنند و از او مى‌ترسند و از هيچكس جز خدا بيم ندارند. و خدا براى حسابرسى كفايت مى‌كند».
چهارم: حتی بر فرضی که عربی‌نویسی پیشوایان بابی و بهائی ضرورت داشته، مگر هدف آن‌ها از عربی‌نویسی جلب نظر مردم و علما نبود؟! با این حال چرا این متون به اصطلاح وحیانی خود را به قدری غلط نوشتند که مجبور به اصلاح آنان گردند؟! تا جایی که صراحتاً مجبور به اعتراف اصلاح این متون شوند: «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آن‌که مغرضین را مجال اعتراض نماند مکرر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت».[3]

پی‌نوشت:
[1]. ادیب طاهرزاده، نفحات ظهور حضرت بهاءالله، ج 1، صص 19-18.
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، مراجعه کنید به سایت: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، مقاله‌ی: علما و مراجع بزرگ شيعه در مبارزه با استعمار
[3]. حسینعلی نوری، (اقدس) رساله سؤال و جواب، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 60-59.

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.