ششم ـ در بيرون آوردن آن حضرت طعام و چيزهاى ديگر از خشتى
در ( مـديـنـة المـعـاجـز ) از مـحـمـّد بـن جـريـر طـبـرى نـقـل كـرده كـه گـفـت : حـديـث كـرد مرا ابومحمّد سفيان از پدرش از اعمش كه گفت : قيس بن ربـيـع روايـت نـمـوده كـه در خـدمـت حـضـرت امـام محمّد باقر عليه السلام ميهمان شدم و در مـنـزل مـبـاركـش جـز خشتى نبود، چون وقت عشا فرا رسيد آن حضرت به نماز بايستاد و من اقـتدا كردم ، پس از آن دست مبارك به آن خشت برد منديلى سنگين از آن بيرون آورد و مائده اى كـه هـر طـعـام گـرم و سـردى در آن بـود بـر آن گـسترده شد و به من فرمود: فهذا ما اعـدّاللّه للاؤ ليـاء؛ ايـن غـذايـى است كه حق تعالى براى اولياء خود مهيا داشته . پس آن حضرت و من بخورديم آنگاه مائده در آن خشت برگشت و مرا شك فرو گرفت تا هنگامى كه آن حـضـرت بـراى حـاجـتـى بـيرون شد من آن خشت را زير و رو همى كردم و آن را جز خشتى كوچك نيافتم و آن حضرت درآمد و مكنون خاطر مرا بدانست پس از آن خشت قدحها و كوزه ها و سـبـوهـا كـه از آب مملو بود بيرون آورد پس بياشاميدم و به موضع خود بازگردانيد و فـرمـود: مـثـل تـو بـا مـن مثل يهود است با مسيح عليه السلام هنگامى كه به او وثوق نمى آوردند، آنگاه خشت را فرمان داد تا سخن گويد و خشت تكلّم نمود.(57)