گله امیرالمؤمنین از غصب خلافت و گذشتن از حق توسط ایشان

  • 9 اسفند, 1399 - 22:05

به خدا سوگند! او ردای خلافت را بر تن کرد، در حالیکه به خوبی آگاه بود، من در گردش حکومت اسلامی، همانند محور سنگ آسیاب بودم، او (ابوبکر) می‌دانست چشمه‌های علم و حکمت، از وجودم جاری است؛ هيچ پرواز كننده در فضاى علم و دانش به اوج رفعت من نمى‌‏رسد؛ پس (چون پسر ابى‌قحافه پيراهن خلافت را بناحقّ پوشيد و مردم او را مبارك باد گفتند) جامه خلافت را رها و پهلو از آن تهى کردم و در كار خود انديشه مى‌‏كردم كه آيا بدون دست (نداشتن سپاه و ياور) حمله كرده (حقّ خود را مطالبه کنم) يا آنكه بر تاريكى كورى (و گمراهى خلق) صبر كنم (بر اين تاريكى ضلالت) كه در آن پيران را فرموده، جوانان را پژمرده و پير ساخته، مؤمن (براى دفع فساد) رنج مى‌‏كشد تا بميرد، ديدم صبر كردن خردمنديست، پس صبر كردم در حالتى كه چشمانم را خاشاك و غبار و گلويم را استخوان گرفته بود (بسيار اندوهگين شدم، زيرا در خلافت ابوبكر و ديگران جز ضلالت و گمراهى چيزى نمى‌‏ديدم و چون تنها بوده يارى نداشتم نمى‏‌توانستم سخنى بگويم) ميراث خود را تاراج رفته مى‌‏ديدم (منصب خلافت را غصب كردند و فساد آن در روى زمين تا قيام قائم آل محمّد عليهم‌السّلام باقى است)
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص151.
مقاله: «ردّ ادعای به رسمیت شناختن خلافت شیخین توسط امام علی(ع)»

عکس: 
گله امیرالمؤمنین از غصب خلافت و گذشتن از حق توسط ایشان
موضوع: 
لایه باز: 
AttachmentSize
File 1.rar1.2 MB

Add new comment

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and e-mail addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
16 + 4 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.