اعمال و اذكار خاص در سير و سلوك

در مورد آداب و اعمالى كه براى سير و سلوك بيان مى‌شود ملاك كلى اين است كه اين آداب بايد با دستورات شرعى موافق باشد و سر سوزنى از احكام شرع مقدس انحراف نداشته باشد. پس از پذيرفتن اين ملاك كلى، عمل كردن به برخى از دستورات خاصى كه بعضى از علماى اخلاق و سير و سلوك توصيه مى‌كنند مسأله و مشكلى ندارد. بر اين اساس مى‌توان پذيرفت كه يك استاد اخلاق و سير و سلوك به كسى ذكر يا عملى خاص را توصيه كند. ممكن است استادى با توجه به تجربه و احاطه‌اش نسبت به مسايل اخلاق و سير و سلوك و بر اساس شرايط و خصوصيات كسانى كه تحت تربيت او هستند برخى اذكار و اعمال مستحبى را براى آن‌ها مناسب‌تر و مفيدتر تشخيص دهد. از اين رو قابل پذيرش است كه استادى براى سالكى مصلحت ببيند كه به صفتى خاص از صفات خداوند بيشتر توجه كند يا فلان ذكر را بيشتر بگويد. حتى اگر عدد خاصى را هم براى يك ذكر يا يك عمل تعيين كند و دستور دهد اشكالى ندارد، چرا كه كلى اين مسأله در شريعت مقدس وارد شده و دستور آن استاد مى‌تواند به عنوان مصداق و فردى از آن كلى مورد قبول واقع شود. فرض كنيد اگر استادى به كسى دستور دهد روزى فلان مقدار ذكر شريف «لا اله الا الله» را بگويد، نمى‌توان آن را امرى خلاف شرع دانست و بر آن خرده گرفت؛ چرا كه اصل ذكر از مستحبات بسيار مؤكد است و اين مقدار لا اله الا الله گفتن در يك روز هم بالاخره ذكر است و چيزى خارج از ذكر نيست تا بگوييم مخالفتى با شرع و احكام شرعى دارد. قرآن كريم در آيات متعددى مسأله ذكر خدا را مطرح و بر آن تأكيد كرده است:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثِيراً * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً؛(1) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار. و صبح و شام او را به پاكى بستاييد.
وَاذْكُرُوا اللهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛(2) و خدا را بسيار زياد ياد كنيد، باشد كه رستگار گرديد.
وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلاً * وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً؛(3) و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ياد كن. و بخشى از شب را در برابر او سجده كن و مقدارى طولانى از شب او را تسبيح گوى.

در روايات نيز بر اين مسأله فراوان تأكيد شده است. ما در اين‌جا به ذكر يك روايت از امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه بسنده مى‌كنيم:
ما مِنْ شَيْء اِلاّ وَلَهُ حَدٌّ يَنْتَهي اِلَيْهِ اِلاّ الذِّكْرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهي إلَيْهِ. فَرَضَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ الْفَرائِضَ فَمَنْ اَدّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ، وَ شَهْرُ رَمَضانَ فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ، وَالْحَجَّ فَمَنْ حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ، اِلاّ الذِّكْرَ فَاِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يَرْضَ مِنْهُ بِالْقَليلِ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ حَدّاً يَنْتَهي اِلَيْهِ. ثُمَّ تَلى هذِهِ الاْيَةَ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثِيراً * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً»

فَقالَ: لَمْ يَجْعَلِ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ حَدّاً يَنْتَهي اِلَيْهِ. قالَ: وَكانَ اَبي(عليه السلام) كَثيرَ الذِّكْرِ، لَقَدْ كُنْتُ أمْشي مَعَهُ وَإنَّهُ لَيَذْكُرُ اللهَ، وَآكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وَإنَّهُ لَيَذْكُرُ اللهَ، وَلَقَدْ كانَ يُحَدِّثُ الْقَوْمَ وَما يَشْغَلُهُ ذلِكَ عَنْ ذِكْرِ اللهِ، وَكُنْتُ اَرى لِسانَهُ لازِقاً بِحَنَكِهِ يَقُولُ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَكانَ يَجْمَعُنا فَيَأْمُرُنا بِالذِّكْرِ حَتّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ، وَ يَأْمُرُ بِالْقِرائَةِ مَنْ كانَ يَقْرَأُ مِنّا وَمَنْ كانَ لا يَقْرَأُ مِنّا اَمَرَهُ بِالذِّكْرِ‌...؛(4)

هيچ چيزى نيست مگر آن‌كه براى آن حد و اندازه‌اى است كه به آن پايان مى‌يابد، مگر ذكر كه براى آن اندازه و نهايتى نيست. خداى متعال نمازهاى پنج‌گانه را واجب كرده، پس كسى كه آن‌ها را به‌جا آورد حد آن‌ها همان است؛ و ماه رمضان حد و اندازه‌اش روزه گرفتن يك ماه است؛ و حج را هر كس (يك بار) انجام دهد حد آن همان است؛ مگر ذكر كه خداى متعال به مقدار كم آن راضى نگرديده و براى آن حدى كه به آن خاتمه پذيرد قرار نداده است.

سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار. و صبح و شام او را به نيكى بستاييد». سپس فرمود: خداوند در اين آيه حدى كه ذكر به آن منتهى شود قرار نداده است. هم‌چنين فرمود: پدرم (امام باقر(عليه السلام)) بسيار ذكر مى‌گفت؛ من پياده همراهش مى‌رفتم و او پيوسته ذكر خدا مى‌گفت، و من با او غذا مى‌خوردم و او ذكر خدا مى‌گفت، و در حالى كه مشغول گفتگوى با مردم بود، اين امر او را از ذكر خدا بازنمى‌داشت، و من در آن حال زبانش را مى‌ديدم كه به سقف دهانش چسبيده و «لا اله الا الله» مى‌گويد. پدرم ما را جمع مى‌كرد و امرمان مى‌فرمود كه ذكر بگوييم، تا هنگامى كه خورشيد طلوع كند؛ و به هر يك از ما كه قرآن مى‌خواند دستور مى‌داد كه قرآن بخواند، و به آن كس از ما كه قرآن نمى‌خواند، مى‌فرمود كه ذكر بگويد...

از اين رو اگر مربى و استاد اخلاقى به متربى و شاگردى، براى مثال، بگويد روزى هزار مرتبه فلان ذكر را بگو، نمى‌توان آن را امرى مخالف شريعت و خارج از حيطه دستورات شرعى تلقى كرد. گذشته از اين‌كه برخى از دستورات خاصى كه اساتيد و بزرگان مى‌دهند به همان نحو در روايات از ائمه(عليهم السلام) نقل شده است. براى نمونه، در اين‌جا به برخى از اين موارد اشاره مى‌كنيم:
مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى ما يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهَ فَلْيَكْثُرْ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فَاِنَّها تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً؛(5) كسى كه برچيزى كه گناهانش را بپوشاند و جبران كند قدرت ندارد، پس زياد بر محمد و آلش(عليهم السلام)صلوات فرستد كه آن، گناهان را از بين مى‌برد.

در روايتى از امام صادق(عليه السلام) نقل است كه آن حضرت مى‌فرمايند، اين دعا را سه بار به هنگام صبح و سه بار به هنگام شب بخوانيد؛ همانا پدرم مى‌فرمود اين دعا از گنج‌هاى پنهان الهى است:
اَللّهُمَّ اجْعَلْني في دِرْعِكَ الْحَصينَةِ الَّتي تَجْعَلُ فيها مَنْ تُريدُ؛(6) خدايا مرا در زره محكم خود قرار ده، همان زرهى كه هر كس را بخواهى در آن قرار مى‌دهى.

ابوحمزه ثمالى مى‌گويد حضرت امام باقر(عليه السلام) را در حال خروج از منزل ديدم كه لب‌هاى مباركش تكان مى‌خورد. فرمود: اى ثمالى آيا تعجب كردى؟! عرض كردم: آرى. فرمود: به خدا قسم من كلماتى را بر زبان آوردم كه هرگز كسى آن‌ها را بر زبان نياورَد مگر آن‌كه خداوند كفايت كند او را در مهمات امور دنيا و آخرتش. عرض كردم: فدايت شوم، مرا از آن كلمات خبر دهيد. فرمود: هر كس در هنگام خروج از منزلش اين ذكر را بگويد، خداوند حاجتش را روا فرمايد:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ حَسْبِيَ اللهُ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللهِ اَللّهُمَّ اِنّي اَسْأَلُكَ خَيْرَ اُمُوري كُلِّها وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْيِ الدُّنْيا وَعَذابِ الاْخِرَةِ.(7)

در هر صورت، برخى از اعمال و اذكار خاصى را كه بعضى از علما و بزرگان مورد وثوق و عامل به شريعت فرموده‌اند، نمى‌توان خلاف شرع و بى‌مبنا دانست. همان‌گونه كه تاكنون چندين بار تأكيد كرده‌ايم، روح اصلى عرفان و سير و سلوك يك حقيقت بيشتر نيست و آن عبارت است از «توجه به خدا». با عنايت به اين مسأله، اساتيد فن و علماى اخلاق و سير و سلوك براى آن‌كه توجه سالك تقويت گردد سفارشاتى مى‌كنند كه بعضى اعمال مستحبى را بيشتر انجام دهند. در واقع اين افعال و اذكار براى آن است كه دل و قلب سالك با خداوند بيشتر انس بگيرد و بتواند در تمام مراحل ياد خدا را حفظ كند.

بلى، گاهى به عنوان سير و سلوك و آداب عرفان، مسايل و دستوراتى مطرح مى‌شود كه در شرع مذموم و يا حتى حرام است و يا چيزى است كه هيچ مبنا و اصلى در شريعت ندارد و بدعت محسوب مى‌گردد. اگر كسى چنين امورى را توصيه كند به هيچ وجه قابل پذيرش نيست، و مسلّماً كسانى كه عارف واقعى و در صراط مستقيم باشند هيچ‌گاه چنين امورى را تجويز نمى‌كنند.

پاورقی ها * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
1. احزاب (33)، 41 و 42.
2. جمعه (62)، 10.
3. انسان (76)، 25 و 26.
4. اصول كافى، ج 2، كتاب الدعاء، باب ذكر الله عز و جل كثيرا، روايت 1.
5. بحار‌الانوار، ج 94، ص 47، باب 29، روايت 2.
6. همان، ج 86، ص 296، باب 45، روايت 57.
7. همان، ج 95، ص 283، باب 108، روايت 8.