شبه معنویت های بومی
محمد علی طاهری مکتب خود را غیر سیاسی معرفی می کند ولی ناگهان با چرخش صد و هشتاد درجه ای به صورت یک معترض و سیاستمدار، بیانیه داده و فعالیت های سیاسی می کند. خود این رفتار متناقض دلیلی است بر انحرافی بودن عرفان حلقه.
مهسا مقار عابد دخترجوانی است که در عرفان حلقه آسیب می بیند و دچار فلج کامل می شود و توانایی های خود را از دست می دهد. طاهری بنیانگذار عرفان حلقه برای مهسا امینی بیانیه می دهد ولی برای مهسا مقار عابد این کار را نمی کند.
محمد علی طاهری مخاطب عرفان حلقه را بشریت معرفی می کند. حال سؤالی که پیش می آید این است که طاهری عنوان می کند، «عرفان کیهانی یک عرفان ایرانی، اسلامی است و برخواسته از فرهنگ ایرانی است. حال چگونه مدعی می شود مخاطب عرفان حلقه همه انسان های جهان، صرف نظر از دین و ملیت و... می باشند؛ این یک تناقض آشکار است.
محمد علی طاهری تصریح می کند که کمال مَد نظر او حرکت به سوی خدا است. اما می بینیم با مطرح کردن مبحث درمانگری، در عرفان حلقه ادعا می شود برای رسیدن به کمال، باید به یک موجود با شعور و قدرتمند به نام «شبکه شعور کیهانی» متصل شد. تقریباً شاکله اساسی عرفان حلقه اتصال به این شبکه است و ارتباط با خدا جای خود را به اتصال با شبکه شعور کیهانی می دهد.
این فرضیه در رابطه با چیستی برون ریزی در عرفان حلقه مطرح است: شبکه شعور کیهانی به اسم درمان بیماری انسان ها با ورود به حیطه شخصی و گاهی درون انسان بیمار، یک استفاده ای از این فرد می کند. دقیق مشخص نیست که استفاده ای که از این مراجعین می شود چیست ولی می شود گمانه هایی زد. به عنوان مثال شاید این شبکه شعور کیهانی مورد ادعا، یک استفاده تغذیه مانندی از این مریض کند.
در عرفان حلقه برای رسیدن به کمال و سیر و سلوک و حتی درمان بیماری ها باید به یک موجود قدرتمند و با شعور به نام «شبکه شعور کیهانی» متصل شوید و نباید هیچ قضاوتی در مورد این موجود و اتصال و... داشته باشید. عرفان حلقه می داند که اگر حقیقت شبکه شعور کیهانی مشخص شود مردم از آن فاصله می گیرند، لذا برای فریب مردم اصل عدم قضاوت را بیان می کند.
با توجه به اینکه طاهری هیچ تحصیلات پزشکی ندارد، ادعاهای درمانگری او نیز در هیچ مرجع علمی ثابت نشده است. اساساً یکی از جرایم اثبات شده در حکم دادگاه وی مداخله غیرقانونی در امور پزشکی و درمان بیماران بوده که طاهری در این دادگاه محکوم می شود.
طاهری با مطرح کردن موجودی قدرتمند و باشعور به نام شبکه شعورکیهانی، مکتبی جدید ایجاد کرده است که ربطی به گنجینه عرفان اسلامی ندارد. عرفان حلقه پیشینه ای ندارد و طاهری برای اینکه مکتب خود را باسابقه نشان دهد شاهد مثال هایی از عرفا می آورد. در حالی که مقصود عرفا از این اشعار و عبارات، غیر از مقصود طاهری است.
تقسیم اعتقادات به دو بخش زیربنا و روبنا، نشان دهنده انحراف عمیق در مبانی عرفان حلقه است. زیربنا در عرفان حلقه عبارت است از اعتقاد به شعور کیهانی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی؛ و اعتقاد روبنا عبارت است از تمامی آموزه ها و اعتقاداتِ بیان شدۀ در ادیان الهی و عبادت های رایج دینی همانند احکام شرعی و سایر مسیرهای مشروعی که انسان را به قرب الهی نزدیک می کند.
باید گفت ادعایی که در عرفان حلقه با عنوان کالبد ذهنی مطرح شده است، نوعی از حلول و برگشت فرد به عالم دنیاست؛ که از تناسخ عادی که در آیینهای شرقی وجود دارد، بسیار پیچیده تر و عمیق تر است.
در روایاتريا، ظهور حضرت (ع) بسیار روشن بوده است و از آن تعبیر به روشن تر از خورشید شده است و هر شخص طالب حقیقتی به راحتی خواهد توانست صحت وی را تشخیص دهد.
هیچ دلیلی برای الزام به شناخت یمانی نداریم و آن چیزی که شناختش الزام دارد شناخت امام عصر (عجلاللهتعالیفرجه) است. و همانطور که گذشت خروج یمانی صرفا در روایات به عنوان نشانه حتمی ظهور ذکر شده است.
آن چیزی که از شیعه برداشت می شود این است که تقلید در اعتقادات جایز نیست مگر این که به نحوی برای او علم حاصل شود. تمام مباحث کلامی شیعی برای اهل علم با یقین قطعی حاصل شده است و مردم و جامعه نیز توسط اهل علم دعوت به تحقیق در باب موضوعات اعتقادی شده اند تا با دلیل مسائلی مثل توحید، نبوت، معاد، امامت و... را بپذیرند.
اتباع احمد بصری ادعا دارند که یکسری کراماتی را از جناب احمدبصری دیده اند، اولا؛ این که مومنین به ایشان بعد از ایمان، کرامتی ببینند که راه شناخت امام نیست، بلکه باید مخالفین یا محققین ببینند و از همه مهمتر اعجاز مانند جریان امام رضا (ع) باید به درخواست و به موضوع تعیین شده توسط مخالف مدعی امامت باشد.