اعتقادات
یکی از سران صوفیه می نویسد: مشایخ صوفیه در نزاعها و جدالها بین مذاهب مختلف داخل نشده با همه فرق به صلح و صفا سلوک می کردند و نسبت به همه علی السویه مهربان بودند.1
صوفی هیچ عقیده ای را غلط نمی شمارد و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت می شمارند و صلح کل را می طلبند.
ملاسلطان گنابادیه که یکی از اقطاب بزرگ گنابادیه است با فرمایشات خود استاد شیطان شد!
صوفیان مدعی پشت پا زدن به لذایذ جسمانی هستند و از دنیا گریزی دم می زنند ولی یکی از مسایلی که به آن بسیار حریص هستند تمایل به خوانندگی, موسیقی و رقص است که در میان آنها به وجد و سماع معروف می باشد.
دراویش گنابادیه با ساخت حسینیه های مختلف بدعت های مختلفی را در اسلام ناب محمدی به وجود آورده اند.
بعضي از مستشرقين معتقدند ميان تصوف و تشيع اتحاد و هبستگي وجود دارد و موضوع «ولايت» را وجه مشترك ميان آن دو دانسته اند، ولي به لحاظ تاريخي، اين دو جريان همواره در طول تاريخ در مقابل يكديگر قرار داشته و پيوسته در تعارض بوده اند و در توضيح اين تعارض همين كافي است كه بدانيم بنيانگذاران تصوف در ميان م
درخصوص بی منطقی و نا معقولی صوفیان زیاد بحث شده است. اما مطلبی در سایت مجذوبان از شخصی بنام علیرضا عرب، منتشر شد که بار دیگر بر این ذهنیت صحه گذاشت!
صوفیه خود را به آب و آتش می زند تا برای نجات خود از لجن زار بی هویتی از هر وسیله ای بهره گیرد. یکی از راه های ناجوان مردانه ی صوفیه و اقطاب گمراه آن برای این منظور، مُهر تایید گرفتن از علما و بزرگان شیعه است که به نوعی حتی با اسم مبارک این بزرگان بر اعمال خلاف شرع و بدعت گونه ی خود صحه می گذارند.
هرقوم و ملیتی برای خود نمادی را بر می گزیند تا با این نشان به همه گان شناخته شود. گروهی که عاقلند و شعور اجتماعی یا غیرت دینی دارند، سعی می کنند درانتخاب نماد حساس باشند.
سلسله ی نعمت الهی یکی از سلاسل فرقه ی منحرف صوفیه اند که مدعی مذهب حقه ی تشیع اند، ولی باید دید که آیا عقاید و نیت های ایشان نیز این ادعا را تایید می کند؟!
درحالی که قرن هاست شیعیان برمبنای مستدل ترین دلایل و مدارک اعم از آیات قرآن و روایات نبوی، خلافت وجانشینی بلافصل را حق امیرمومنان علی علیه السلام می دانند، نورعلی تابنده در سخنرانی خود این حق را نفی کرد!
یکی از حربه های صوفی مسلکان برای دفاع از عقاید باطل اسلاف و بزرگان خود، همراه کردن بزرگان شیعه و سوء استفاده از سخنان ایشان است.
یکی از تضادهائی که تصوف به آن گرفتار شده از کار انداختن استدلال های عقلی و مخالفت با علم و درس و بحث و... می باشد و برخی از آنان آنچنان دچار افراط شده اند که به همه مظاهر علم اعلان جنگ داده اند.
اقطاب و بزرگان فرقه گنابادیه اعتقاد دارند که نباید به دستورات شرعی چیزی را اضافه کرد و آن را خورد مردم داد ولی متاسفانه در این فرقه ضاله چیزی غیر از بدعت وجود ندارد.