احکام وآموزه های بهائی
یکی از احکامی که پیشوایان فرقهی بهائیت از اسلام اقتباس کردهاند، مسئلهی وجوب حج است. اما جالب است بدانیم در این حکم وجوبی بر بهائیان (جدای از آشکارسازی حسّ خودپرستی پیشوایان بهائی)، نکتهی جالبی با عنوان «شرط قبولی حج» در بهائیت، به چشم میخورد. چرا که حسینعلی نوری شرط قبولی حج را شنیدن صدای خدا میداند!
از جمله احکامی که پیشوایان فرقهی بهائیت از دین مبین اسلام اقتباس کرده و با اندک تغییراتی آن را به نام خود ثبت کردهاند؛ حکم تیمُم است. همچنان که آنان در نحوهی گرفتن تیمم، تنها به خواندن ذکری بسنده کردهاند! این در حالیست که گویا سرکردگان بهائیت، در هنگام اعمال تغییرات خود، از حکمت الهی در جعل اینگونه احکام غافل بودهاند!
پیشوایان بهائیت در حالی حکم به جواز عمل ناپسند استمناء و خودارضایی کردهاند که آسیبهای جسمی و روحی روانی بیشماری بر آن مترتب است. اما حلال بودن چنین عمل خلاف دین و علمی در بهائیت، زمانی توجه همگان را به خود جلب میسازد که اساساً پیشوایان دینساز بهائیت، داعیهی ابداع آموزهی تطابق دین با علم و عقل را دارند!
نماز جماعت به عنوان یکی از عوامل مهم وحدت آفرین در جامعهی اسلامی، بسیار مورد تأکید قرار گرفته؛ تا جایی که حتی در هنگام جنگ نیز به آن توصیه شده و خدای متعال، روش ادای آن در حین جنگ را به پیامبر خود آزموده است. این در حالیست که بر خلاف ادعای وحدت آفرینی پیشوایان بهائیت، آنان با این عامل وحدت آفرین به مقابله برخاستهاند.
در یکی از کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت، مطلبی در خصوص توصیهی پیامبرخواندهی بهائیان به نصیحتپذیری پیروان، انتشار یافت. اما جالب است بدانیم پیامبرخواندهی بهائیت از یک سوی فرمان به نصیحتپذیری پیروان خود میدهد و از سویی دیگر، حتی نَفَس مسلمانانی که بهائیان را نصیحت میکنند، سَمّی توصیف و دستور به دوری از آنان میدهد!
پیشوایان بهائی یکی از آموزههای دوازدهگانهی خود را موضوع تطابق دین با علم و عقل معرفی میکنند. این ادعا تا جایی پیش میرود که عبدالبهاء، هر موضوعی که خلاف علم و عقل باشد را چیزی جز وَهم نمیپندارد. این در حالیست که پیشوایان بهائی در آثار خود، مطالب خلاف علمی و عقلی بسیاری را چون نظریهی خلقالساعه مطرح کردهاند.
پیشوایان بهائی، با اتخاذ رویکردی متناقض نسبت به زن، شخصیت او را به بازی گرفتهاند. آنها از یکسو به عنوان مدافع حقوق زنها، حجاب اسلامی را عامل توهین به شخصیت زن و مانعی برای پیشرفت او معرفی میکنند و از سویی دیگر، شایستگی زنها را برای حضور در بالاترین مرکز تصمیمگیری خود (بیت العدل) منکر میشوند!
بر خلاف معرفی اصل اُلفت و محبت به عنوان یکی از تعالیم بهائیت؛ پیشوایان این فرقه، رفتاری در تضاد با این اصل را از خود نشان دادهاند. همچنان که در احوالات شوقی افندی میخوانیم: «مادرش بیمار شد بر بالینش نیامد تا بدرود زندگانی گفت، پس از چندی پدرش نیز که روزگاری در بستر ناتوانی افتاده بود درگذشت و چون ناشناسان به خاک سپرده شد».
بهائیت که مسلمانان را متهم در به کارگیری توهین و تهمت نسبت بدعتگذاران میکند، بد نیست بداند: که پیشوایان بهائیت، خود پیشگام در این مسیر بودهاند. همچنان که شوقی افندی، مبلّغان بزرگ بهائیت، نظیر: ابراهیم خیرالله نخستین مبلّغ بهائیت در آمریکا و جمال بروجردی ملقب به اسمالله جمال، را پست، زنازاده، کفتار پیر و تبهکار خطاب میکند.
معصومی تهرانی در نامهی اخیر خود خطاب به آیتالله محقق داماد، با «دین» برشمردن بهائیت، خواستار احقاق حقوق اقلیتهای دینی و به رسمیت شناخته شدن بهائیت در ایران شد. در پاسخ به وی میگوییم که بر اساس قانون اساسی، اقلیتهای دینی در ایران از آزادی برخوردارند و اعطای آزادی عمل به فرقهی جاسوسی بهائیت خیانت به ایران و اسلام است.
تشکیلات بهائیت که در زمان کنونی مسلمانان را در به کارگیری تهمت و دشنام نسبت به بدعتگزاران متهم میکنند، گویا از فرهنگ فحاشی پیشوایان خود نسبت به مخالفینشان، بیاطلاع هستند. آری؛ پیشوایان بهائی تنها به صرف شنیدن بوی مخالفت حتی از نزدیکان خود، آنان را آماج تهمتها و فحاشیهای بینظیر خویش قرار میدادند.
بهائیان در حالی پیشوایان خود را به عنوان نماد تحری حقیقت معرفی میکنند که رفتار آنان در برابر اشتباهات فاحش بزرگانشان، نشان از تزویر بودن این شعار دارد. به عنوان نمونه، علیمحمد شیرازی مدعی میشود حضرت داوود، پیش از حضرت موسی (علیهماالسلام) میزیسته و پیامبرخواندهی بهائیان به جای حقیقتجویی، به توجیه اشتباه او میپردازد!
مبلّغان بهائی به تبعیت از پیشوایان خود، نماز جماعت را حرام اعلام کرده و به دلیل سازی بر چرایی حرمت آن نیز مشغولند. این رویکرد بهائیت در حالیست که عبدالبهاء (دومین پیشوای این فرقه) در طول حیات خود، همواره به شرکت در نماز جماعت مسلمانان اهتمام داشته و حتی گاهی به عنوان امام جماعت مسلمین نیز در مساجد حاضر میگشته است.
سرکردگان بهائی که از ابتدا زیربنای اعتقادات فرقهی خود را در تحری حقیقت (شناخت حقیقت) معرفی نمودند، بر خلاف شعارهای خود، پیروانشان را در تحقیق در پیرامون سایر اعتقادات و یا شنیدن استدلالهای مخالفین آزاد نمیگذارند. مسیحالله رحمانی، یکی از مبلّغان نجات یافته از بهائیت در این خصوص، از منع بهائیان از مطالعهی کتُب ردیه خبر میدهد.