مناظرات
آیا در حدیثی که پیامبردر بخاری آورده است، دقت کردهای در این حدیث آمده است که: « قلم و کاغذى بیاورید تا چیزی براى شما بنویسم که هرگز گمراه نشوید.» به کلمه «هرگز» دقت کن، مشاله همین تعبیر در حدیث ثقلین آمده است، آن جایی که فرمودند: « من چیزی بین شما بر جای مینهم، که اگر بدان چنگ زنید، بعد از من، هرگز گمراه نخواهید شد.»
اگر مساله خلافت اهمیت ندارد چرا عدهای از صحابه ـ از جمله خليفه اول و دوم ـ هنوز بدن پيامبر اكرم را غسل و كفن نكرده، به مسأله جانشينی پرداختند؟ استاد بخاری در كتاب مصنف از هشام و از پدرش نقل مىكند: «ابوبکر و عمر هم مانند عايشه در مرإسم دفن حضور نداشته اند» آیا این دو به جز حضور در سقیفه برای تعیین خلیفه، جایی دیگر بودهاند؟
ابن ابیشیبه روایتی را از جابر بن عبدالله چنین نقل میکند: «لیث گوید بر ابیجعفر داخل شدم که گناهانش را و آنچه را که مایه خوف بود، یاد میکرد، گفت سپس گریه کرد و فرمود: جابر بر من حدیث کرد، که على در جنگ خیبر، درب قلعه را روى دست بلند کرد، و مسلمانان دسته دسته از روى آن عبور کردند و وارد قلعه شده و آن را فتح کردند.»
طبق حدیث ثقلین (که صحتش در نزد فریقین مسلم است)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند که: «همانا من چیزی را بین شما بر جای می گذارم که اگر نگاه دارید و بدان عمل کنید هرگز گمراه نخواهید شد. آن کتاب خدا و عترت من یعنی اهل بیت من است.» در این حدیث پیامبر اکرم به صراحت میفرماید، که عترتم از قرآن جدا نمیشوند.
شیعه: خود قرآن امر میکند که علاوه بر قرآن به دستورات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رجوع کنید. «بگو: از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمىدارد.» پس فقط اگر بخواهید با قرآن صرف (بدون رجوع به دستورات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همه چیز را ثابت کنیم به خطا رفتهایم.
روز دوم آیه «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم ...» را برای شریف احمد خواندم که دلیل بر مشروعیت توسل به پیامبر است، اما شریف گفت پیامبر فقط وقتی میتواند دعا کند که زنده باشد ولی پس از رحلتش، ارتباط ما با او قطع است. من در پاسخ این شبهه سخن علمای آنها را بیان کردم که بر توسل به دعای پیامبر پس از رحلتش تاکید کرده بودند.
جوان عربی پرسید چرا شما به اموات توسل میکنید با اینکه خدا فرموده مردهها صدای شما را نمیشنوند؟ من جواب دادم: قرآن، شنیدن مردهها را رد نکرده و تشبیه مشرک به مرده بهخاطر سود نبردن از شنیدن است. او پرسید چرا از پیامبر حاجت میخواهید و او را عالم به غیب میدانید؟ من گفتم: دلیل قرآنی داریم و علمای اسلام نیز این عقیده را داشتهاند.
یک مناظرهی بسیار ساده که در نهایت به اعتراف خود وهابیت به بدعت بودن مذهبشان به پایان میرسد، به این دلیل که آنان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نبوده و پس از ایشان بهوجود آمدند و آن روایتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده در کتب اهل سنت که علی و شیعیانش در روز قیامت نجات یافتگان خواهند بود.
وهابیان وامدار افکار و اعتقادات و مروج کتب و تالیفات کسی هستند، که از نظر علمای معاصرش و حتی اشخاصی که سالها پس از او زندگی میکردهاند، حتی بویی از اسلام نبرده است. به عبارت دیگر ابن تیمیهای که آنها به عنوان شیخ الاسلام از او یاد میکنند، به اجماع علمای همعصرش در گمراهی کامل بوده و میانهای با اسلام و تعالیم آن نداشته است.
وقتی عبارت ترجمه شد همگی بهت زده ومتعجب شده و سکوت کرده بودند. یکی از حاضرین اشکال کرد وگفت ابنحبّان می گوید «دعوتُ الله» یعنی ازخدا خواستم تامشکلم راحل کند، نه از امام رضا و درخواست ازخداوند بهتر است. استاد در پاسخ گفتند: خداوند در همهجا حضور دارد، چرا ابنحبّان برای حل مشکلاتش کنار قبر امام رضا (علیه السلام) میرود؟
به او گفتم: تنها مساله را مبهم تر کردی، با زحمت فراوان آب را با آب معنی کردی. در حالی که عصبانی شده بود گفت: چگونه؟ گفتم: اگر استواء معلوم است پس کیف نیز معلوم میباشد. و اگر کیف مجهول است، پس استواء هم مجهول بوده و از آن جدا نمیشود، فهمیدن استواء درست عین فهمیدن کیفیت است. و عقل هیچ فرقی میان توصیف چیزی و کیفیت آن نمیگذارد.
عالم شیعی به مامور وهابي گفت: شما مدعى مسلمانى هستید، در حالیکه سیره صحابه را فراموش کردید، مانند توسل عمر به پیامبر را که در زمان خشکسالی میگفت: «خدایا ما در زمان پیامبر به او متوسل میشدیم و باران رحمتت را بر ما نازل میکردی. اینک به عموی پیامبر متوسل میشویم»! این توسل را چگونه توجیه میکنید؟ آیا او را هم مشرک و کافر میدانید؟
قبل از بیان این نکات باید گفت که قرآن در آیهای آداب مناظره را در یک خط بیان میکند: «با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است؛ و او به هدايت يافتگان داناتر است.»
در بحث مناظره ابتدا بايد موضع نزاع با وهابيان در مسأله توسل، استغاثه و شفاعت دقيقاً روشن شود. آن چه مشخص است موضع اين نزاع توسل، شفاعت و ... پس از وفات پيامبر خدا يا اولياست. پس توسل، شفاعت و...در زمان حیات هیچ مشکلی ندارد. به تعبیر دیگر: پيش از بررسى ادلّه بايد موضع نزاع را به خوبى شناخت؛ چون چه بسا طرفين به ادلهای...