تعالیم بدیع بهائیت
رهبرای بهائیت دلیل نیاز به نسخ اسلام و نزول دینی جدید رو قدیمی بودن و نامتناسب بودن احکام اسلامی با جامعه روز بشری معرفی میکنن! ....
جدای از اینکه نشانهای از تساوی زن و مرد در احکام بهائی دیده نمیشود، آموزه برابری زن و مرد هم ساخت بهائیت نبوده. یعنی بهائیت، خودش شعار تساوی زن و مرد رو از جای دیگه کپی کرده.
بیت العدل در پیام نوروزی خود مدعیست که بلاخره خواستههای مردم جهان به تعالیم بهائیت نزدیک شده است! اما آیا تعالیمی که از آنها نام برده میشود، اختراع بهائیت هستند یا حاصل کپی برداری از دیگر ادیان و افکار؟! آیا خود بهائیت به این تعالیم پایبندی عملی داشته یا تنها در حد شعار با خود یدک میکشد؟!
هرچند پیروان فرقه بهائیت، برای اثبات دین بودن آیین خود و نیاز به نزول بهائیت، به تخریب اصول اسلامی و غیر کاربردی جلوه دادن آنان میپردازد، اما در موارد متعددی، مجبور به اعتراف شده که پیشرفت، امنیت و آسایش جامعه بشری، با عمل به تعالیم و اصول اسلامی امکانپذیر است.
مری مکسول همسر ولی امر بهائیت در مقدمه مقالهای این پرسش را مطرح کرد که چرا با آنکه دوای دردهای عالم در دست ماست، استقبالی از آن نمیشود؟! اما در پاسخ به او باید گفت: این چطور دارویی است که حتی نتوانست دردهای آورندگانش را درمان کند؟! پس بهتر است چرایی بیمیلی به بهائیت را بیعملی و سیره و سیرت دورو و نازیبای بهائیت جستجو کنید.
شعار تساوی زن و مرد برای زنان بهائی، حاصلی جز تبعیض و بهره کشی تبلیغاتی ندارد، اما در عین حال برای فرقه و تشکیلات بهائیت نان و آب خوبی در ترویج و توسعه بهائی گری دارد.
بر خلاف شعار آزادی و برابری زن و مرد، مالکیت خصوصی او هیچ احترامی در بهائیت نداشته و در مواردی اموالش، به جرم زن بودن، مصادره می شود!
هرچند حقوق اجتماعی و مدنی زن بر خلاف شعارهای رنگی در بهائیت پایمال شده، اما به نام آزادی و با شعار برابری، از شعار زن و زنان، بهره وری تبلیغی می شود!
موضع تشکیلات بهائیت در قبال اپلیکیشن اهل بهاء نشان داد که این سازمان به تبعیت از پیشوایانش، نه تنها بهائیان را از شنیدن استدلال مخالفین نهی می کند، بلکه با دروغ و ایجاد هراس، پیروانش را از مراجعه به هر مبدأی که تحت نظارتش نباشد، باز می دارد! این در حالیست که بهائیت خود را پیام آور آزادی اندیشه می داند!
اگر منظور بهائیت از لزوم تطابق دین با علم و عقل آن است که بین مرتبهی کامل و بدون نقص عقل و علم با دین تطابق وجود دارد، این سخن بدیعی نخواهد بود و اساساً معنی ندارد که بهائیت چنین مسئلهی روشنی که اسلام نیز بر آن صحه گذارده را ابداع خود معرفی کند. اما اگر منظور بهائیت از این اصل آن است که دین باید با عقل و علم ما سنجیده شود، این سخن غلطی خود بود.