معرفي اجمالي كتاب هشت بهشت
كتاب "هشت بهشت" [1] اثر مشترك آقاخان كرماني و شيخ احمد روحي است. البته در اينكه كدام يك بيشتر در نگارش آن سهيم بوده اند اختلاف وجود دارد. به هرروي، اين كتاب را بايد فلسفه نظري شريعت بيان تعبير نمود كه افراد نامبرده تحت تأثير عقايد سيد جواد كربلايي (از پيروان اوليه باب و "حروف حيّ" او) آن را تأليف كرده اند. [2] .
هدف از تأليف "هشت بهشت"، طبق گفتار نويسندگان آن، عبارت است از: 1- بيان عقايد ازليان؛ 2- ردّ طريقه بهائيت؛ 3- ذكر علل و اسباب تقسيم بابيه به دو گروه ازلي و بهائي؛ 4- بيان فلسفه مسلك جديد؛ 5- دادن اطلاعاتي راجع به تاريخ وقايع دوره اول بابيه؛ 6- شرح حال عده كثيري از قدماي اين فرقه.
علت نام گذاري كتاب به هشت بهشت نيز، وجود هشت بابي است كه در اين مجموعه شرح داده شده است. [3] باب هاي هشت گانه كتاب از اين قرار است: باب اول: در حقوق الهيه، باب دوم: در تهذيب اخلاق، باب سوم: در تدبير و حكمت منزل، باب چهارم: در حقوق مدنيه، باب پنجم: در حقوق و نواميس عامّه، باب ششم: در حقوق ملكوتيه، باب هفتم: در احوال قيامت و دلائل ظهور قائم آل محمد(ص)، و باب هشتم: در وقايع قيامت و ظهور نقطه بيان و اصحاب او. [4] .
از ديگر مطالب اين كتاب مي توان به عناوين زير اشاره كرد: 1- مقدمه و بيان مختصري از شرح حال و زندگي آقاخان كرماني و شيخ احمد روحي؛ 2- تعريف شريعت بيان؛ 3- خصايص و امتيازات آن؛ 4- دعاوي اهل بيان؛ 5- مناسبات اين شرع با شرايع ديگر؛ 6- شرح حال حضرت ثمره؛ [5] 7- شرح حال عجل سامري [6] و سرانجام در خاتمه بيان شرح فتنه صيلم [7] آمده است.
كتاب "هشت بهشت" را درواقع مي توان آينه تمام نماي يك گروه بدعت گذار و نو ديني دانست؛ زيرا نويسندگان آن در جاي جاي كتاب درصددند اين مدعا را بيان كنند كه دين مبين اسلام متعلق به زمان هاي گذشته است و آنچه نياز بشر امروز است چيزي فراتر از اسلام و تعاليم آن است كه تعابير و اضافات جديدي را مي طلبد. البته نويسندگان كتاب در نوشته خود تماماً از آيات و روايات اسلامي استفاده كرده، اما بر پيكر اين همه، لباسي از تأويلات جديد پوشانده اند؛ تأويلاتي كه البته در درستي و بجايي آن ها جاي هزاران حرف است. چنان كه وجود عناويني همچون ظهور قائم آل محمد(ص)؛ عِجل (گوساله) سامري...، نشان دهنده آن است كه اينان تحت تأثير ادبيات اسلامي در پي تأسيس مفاهيم ديني جديد بوده اند؛ گرايش و نحله اي كه البته هيچ گاه نتوانست در جامعه اسلامي ايران رشد و بالندگي طبيعي و معقول را بيابد و لاجرم، دانسته و ندانسته، ابزاري در دست قدرت هاي استعماري آن زمان گرديد.
اما آنچه جنبش نوديني بابي - ازلي را به لحاظ تأثير تاريخي، تا حدودي مؤثر و لاجرم داراي اهميت بحث مي سازد، حضور و نفوذ عده اي از هواداران (يا منسوبان به اين) جنبش همچون يحيي دولت آبادي در بين مشروطه خواهان سكولار است.
اما بايد توجه كرد كه متن "هشت بهشت" به گونه اي است كه خواننده را دچار سردرگمي و تحيّر مي كند؛ زيرا نويسندگان آن، مدعي اند كه آيين بيان، تعريفي نو از انديشه الهي است، اما خواننده نكته سنج آنچه در كتاب مي خواند تغييرات ظاهري در عناوين و آداب اسلامي است. مثلاً در آيه "ما فرّطنا في الكتاب من شي ء و لا رطباً و لا يابساً الا في كتاب مبين و انّ في البيان حكم كل شي ء كل شي ء احصيناه في امام مبين"، [8] لفظ مبين و بيان را دال بر دين جديد مي دانند. اينان اصرار دارند كه بگويند آيين اختراعي شان جامع همه اديان است [9] و در عين اينكه ناسخ اديان ديگر نيست، [10] اديان ديگر را مطرود مي سازد. [11] از طرفي اعتراف كرده اند كه "دين اسلام، جامع و عقلاني است"، [12] ولي در عبارتي ديگر، بعضي از احكام اسلام مانند حجاب و حرمت شرب خمر را نسبي دانسته [13] و گفته اند: "... همچنين احكام شريعت اسلام مناسب به عصر جاهلي و عشاير و اقوام وحشي باديه نشين است و هرگز مردم متمدن را سيراب نتواند كرد. " [14] .
آنان، با اينكه به عقلانيت اسلام معترف اند، در جايي نوشته اند: "دين [اسلام ] با عقل سازگار نيست و آن كس كه توانست دين را با عقل سازگار كند شيخ احمد احسائي بود و بعد از آن در ظهور بيان [مرام باب ]، روح شرع و حكمت، يكي شد. " [15] .
پاورقي ها: ---------------------------------------------------------------------------------
[1] نسخه مورد مراجعه و استناد ما از اين كتاب، نسخه چاپي آن است كه مشخصاً كتابشناسي آن چنين است: چاپ سربي، بي نا، بي تا، موجود در كتابخانه مؤسسه آموزشي - پژوهشي امام خميني قم.
[2] در مقدمه هشت بهشت (ص الف) آمده است: "آقا سيدجواد كربلايي كه از حروف حيّ نقطه اول و مولد موطنش شيراز بوده است.
[3] هشت بهشت، ص29.
[4] نقطه بيان، مقصود علي محمد باب است.
[5] مقصود، ميرزا يحيي صبح ازل است.
[6] منظور حسين علي بهاء، بيان گذار نحله بهائيت است.
[7] منظور، چگونگي انزواي صبح ازل است.
[8] اين عبارت، تلفيقي از آيات 38 و 59 سوره انعام و 12 سوره يس است.
[9] در تعريف شريعت بيان، به اين مطلب اشاره مي كنند (هشت بهشت، ص2).
[10] همان جا.
[11] هشت بهشت، ص23؛ البته پيروان باب در بَدَشت (از توابع شاهرود) دين اسلام را منسوخ اعلام كرده اند. رك: سعيد زاهد زاهداني، همان، صص100-99.
[12] هشت بهشت، ص27.
[13] همان، ص3.
[14] همان، ص13.
[15] همان، ص19.