نظريات كسروي در هم كاريهاي اجتماعي و مسايل آموزش و پرورش
با اينكه كسروي، سخت تمايلات ناسيوناليستي داشته، بر آن بوده است كه جوامع و ملل بايد با هم نزديك باشند و همكاري كنند، به ويژه يك اجتماع كه در يك كشور زندگي مي كنند بايد دست يكديگر گيرند و در بسيج نيازاكهاي[احتياجات] زندگي به هم ياري كنند...
آدميان همگي از يك ريشه اند، همگي يكسانند و يكي را به ديگري برتري نيست، برتري يك مرد و يا يك توده، جز از راه درستي و پاكي نتواند بود... ملتهائي كه در دانش و هنر پيش افتاده اند، بايد به ديگران ياوري كنند و از دانش و هنر خود به آنان سود رسانند و آنان را نيز، در پيشرفت همراه گردانند... [1] .
كسروي در مكتب خود، آموزش و پرورش را براي همه چه زن و چه مرد لازم دانسته و مي گويد: «هر پسر يا دختري چون هنگامش رسيد، بايد به او خواندن و نوشتن آموزند و اندي از دانشها ياد دهند... سپس كه پسر يا دختر ده و اند ساله گرديده، بايد او را به آموزشگاه بالاتري كه توان آن را «دينكده» ناميد، فرستند.
كه آميفهاي زندگي آموزند و روانش را نيرومند و خيمهايش را نيكو گردانند. فرهيختي[تربيت] كه بايد بود، اين هاست، فرهيخت، راست آموختن آميفها و نيرومند گردانيدن روانها و خردهاست.»
كسروي عقيده به تساوي حقوق زن و مرد دارد و درس خواندن را براي زنها واجب مي شمارد، و چنين مي گويد:
«هر دختر يا زني بايد درس خواند و آميفهاي زندگي آموزد، دختران بايد مانند پسران، درس خوانند تا از دژ آگاهيها بيرون آيند و به جهان و زندگي بينا گردند... رو گرفتن زنان، زيان دارد، چه آنكه زنان به دستاويز همان روگرفتن، به انجمنها نمي آيند، از پيشامدهاي كشورشان و توده خود به يكباره ناآگاه مي ماندند، از دانستنيها، پاك بي بهره مي بودند... زنان از مردم اين كشورند، در اين كشور زندگي مي كنند، يك نيم مردم از زنهايند، بايد معني زندگي و راه آن را بدانند و در راه نگهداري و آبادي كشور، با مردان همگامي نمايند...» [2] .
پاورقي ها: ---------------------------------------------------------------------------------
[1] كسروي ورجاوند بنياد چاپ تهران 48 ص، 53، 42.
[2] كسروي: دختران و پسران ما، ص 248 و 226.