نفي عصمت پيامبران
اعتقاد به معصوم بودن پيامبران، كه به خصوص يكي از ضروريات ديني شيعه است و از مسايل مهم نبوت و خاصه شمرده مي شود، مورد انكار بابيان و بهائيان قرار گرفته است، شايد اين گروه از آن جهت عصمت پيامبران را نفي كرده اند، كه باب و بهاء معصوم نبوده اند و يا اينكه آنان اين صفت را، يك زماني نداشته اند؟ اين نظر مخالفان پيروان باب است.
ولي به نظر من، منشأ اين عقيده ي بابيان چيز ديگري بوده است، و آن اين بوده است كه باب و بهاء و پيروانشان، بر آن عقيده بودند، كه كتابهاي مقدس مانند تورات و انجيل تحريف نشده اند و همان هستند كه در اول بودند، و چون در آن كتابها بارها آمده است، كه: بعضي پيامبران، مانند حضرت آدم، نوح، لوط و سليمان، مرتكب گناه و خطا شده اند و در قرآن هم عصيان و ارتكاب گناه حضرت آدم كرارا آمده است، و در بعضي دعاها نيز از گناه «ذنب داود» ياد شده، از اين رو، پيروان سيد باب بر آن شده اند، كه: پيامبران معصوم نبوده اند و بلكه پا فراتر نهاده و گفته اند پيامبران هر كاري از صواب و خطا كه انجام دهند، آزادند و گناه آنان عين صواب است و روي اين مبنا، اشتباهات و خطاهاي باب و بهاء را، كه در گفتار و نوشتار خود از لحاظ صرف و نحو مرتكب شده اند، عين صواب پنداشته اند!
عقيده ي پيروان باب در مسايل معاد و قيامت هم گونه ي خاصي دارد كه ما در بخش سوم اين كتاب، به تفصيل از آن گفتگو خواهيم كرد، و اينك به بقيه ي ويژگيهاي احكام و عقايد و شيوه ي گفتار و نوشتار سيد باب مي پردازيم و اشارتي هم به بعضي نوشته هاي او مي كنيم.