شبه معنویت های شرقی
با اندکی تامل در آیین بودا و سخنان وی به روشنی درمییابیم که این آیین جزء مکاتب اومانیستی است و در این آیین هدفی جز خود انسان و نقش انسان در هستی به چشم نمیخورد و همچنین در این دین یا در مورد خالق هستی سکوت شده است و یا در برخی منابع انکار شده است. بهطور خلاصه اساس مذهب بودا انسانمحوری است، نه خدا محوری.
بیشتر ادیان از جمله ادیان ابراهیمی پاسخ سوالات هستی شناسی مردم را داداند هرچند اختلاف فراوانی با مبانی اسلام دارد. در این بین آیین بودا که مخاطبین زیادی دارد، به انکار خداوند میپردازد و میگوید: «این عـالم قـدیم و ازلیست و اصـلاً نیـازی به خالق نامحـدود و واجب الوجود ندارد تا ما در جسـتجوی او باشیم.»
یکی از ادیانی که پیروان زیادی را به خود اختصاص داده، آیین بودایی است. صلحطلبی و قانون تناسخ از دستورات این آیین بهحساب میآید. که همین دو دستور بهترین ایدهای شده است برای استعمارگران تا بتوانند به اهدافشان نائل شوند. درهمین راستا کشورهای سلطهگر تلاش فراوانی را برای ترویج آین آیین کردهاند.
حرکات یوگا همراه با دستوراتی برای تمرکز و کنترل ذهن انجام میشود و هدف از انجامشان، فراوری از جسم و ذهن است. وضعیتهای بدنی دروازهی ورود نیرویی است که گفته میشود در بدن انسان نهفته (کندالینی) و بیداریش انسان را به آگاهی برتر میرساند. این آگاهی معمولاً به صورت نمادین در قالب خدایان شیطانی نشان داده میشود.
در منابع یوگا و در بیان اساتید برجسته یوگا این وضعیتهای بدنی عبادت محسوب میشوند. حرکات و حالات بدنی در یوگا شامل حالات نشستن (باندا) حالات دست (مودرا) و سایر وضعیتهای بدنی مناسک و عباداتی هستند که برای نیایش خدایان انجام میشود.
سرّ وجود مشکلات و بحرانهای زندگی این نیست که با خلسههای یوگایی آنها را کمرنگ کنیم و به زندگی اضطرابزا باز گردیم، بلکه راز بزرگی که در بلاها و رنجهای زندگی نهفته، بازگشت به خدا و تکیهکردن به او در همه شرایط است. اینکه قلب ما بفهمد هیچ نیرویی غیر از خدا گره گشای زندگی نیست.
اشو در کتابهایش به نفی مذهب و شریعت میپردازد و انسانهای مذهبی را عصیانگر معرفی میکند. وی در مقابل تمام سنتها، آیینها و ادیان میایستد و همهی آنها را دستاویزی بنا شده برای فریب مردم بیان میکند. این درحالی است که خود دروغ جدیدی را معرفی میکند و برای مخاطبینش سنتی نو بپا میکند.
مکتب اشو یکی از مکاتبی بود که پیروان زیادی به خود جذب کرد. یکی از توصیههای او جهت دوری از مشکلات رقص و لودگی است. وی میگوید: اگر مردم بتوانند کمی بیشتر به رقص آواز بپردازند مشکلاتشان به تدریج ناپدید میشود. این همان عصیانی است که اشو در قالب عرفان و معنویت به خورد مخاطبین خود میدهد.
خانواده یکی از اولین و مهمترین نهادها موجود در اجتماع است. هرگونه آسیبی که به این نهاد وارد شود، بنیان جامعه به خطر میافتد. اشو تشکیل خانواده را نوعی بردگی به حساب میآورد. برهمین اساس برای پرورش کودکان، کمون را پیشنهاد میکند تا دیگران در آرامش و شادمانی باشند.
برخلاف یوگا که اهمیت زیادی به توقف کامل ذهن میدهد؛ از منظر اسلام آنچه اهمیت دارد توقف فکر نیست. بلکه پاک کردن فکر از افکار آلوده و درست اندیشیدن و درست دیدن خوبیها و بدیها و درست تصمیم گرفتن و با اختیار و اراده به سوی خوبی و زیبایی حرکت کردن است.
یکی از مبانی که در مکتب یوگا یا مدیتیشن دنبال میشود، بحث مراقبه است. هدفی که این آیین به دنبال آن است، تنها برای کسب آرامش است. و این درحالی است که هدف از مراقبه یا همان حضور قلب در عرفان اسلامی هدف بسیار بالایی دارد و آن خالی کردن دل از غیر خداست و تنها یاد اوست که موجب آرامش میشود.
وقتی به سراغ یوگا میروید، سلامتی، زیبایی، و سایر این موضوعات را به عنوان هدف اصلی فراموش کنید. مسأله این نیست که با یوگا به این خواستهها می رسید یا نه، مسأله این است که به یک کار پرخطر وارد میشوید. کاری که مربیان یوگا از ابتدا نمیتوانند آن را به شما بگویند.
یوگا یا همان مدیتیشن جزء مکاتب معنوی هند به شمار میآید. برای یوگا فوایدی از قبیل: کاهش سردرد، داشتن اندامی مناسب و غیره است که مهمترین آن آرامش فکر است. موضوعی که بسیار مهم است و آن را در قالب عرفان مطرح میکنند، این است که یوگا با عرفان هیچ سنخیتی ندارد. زیرا یوگا سوای عرفان نگاه مادی دارد.
یکی از مبانی فکری اشو که بسیار بر آن تأکید دارد، عشق است. وی براین باور است که با سکس میتوان به معنویت رسید. روشی را که وی تشریح میکند، روابط آزاد و بیقید و شرط بین زن و مرد است که هیچ تعلقی به هم نداشته باشند. خطری که این نوع تفکر دارد تنها بنیان خانواده را نشانه گرفته است که جز هرزگی حاصلی ندارد.