زرتشت و باستانگرایی
حکیم ابوالقاسم فردوسی، مسلمان و شیعه مذهب بوده؛ در ابتدای شاهنامه، پیروی از محمد و آل محمد را طریق رستگاری نامیده است. او میگوید که منِ فردوسی، بندهی اهل بیت پیغمبرم و راه نجات، تبعیت از محمد و آل محمد است.
در فرهنگ هخامنشی، قربانی کردن حیوانات، نه تنها برای خوردن گوشت، بلکه برای کارهای دیگر هم مرسوم بود، مثلاً اگر یک نفر میخواست قَسَم بخورد، ابتدا گاو یا گرازی را سر میبرید، سپس شمشیر یا نیزهی خود را درون خون حیوان میزد و این گونه قسم میخورد.
جاماسب (جانشین زرتشت)، فقط در یک مورد، 100 اسب و 1000 گاو و 10,000 گوسفند قربانی کرد، و نذر کرد که در جنگ پیروز شود. اما نکته جالب اینکه سایت زرتشتیِ همازور، در اثر بُغض و حسد و کینه، رسماً دچار جنون شد و مدتی پیش (به قصد فحاشی به اسلام) اعلام کرد که قربانی کردن حیوانات، کار بتپرستان است! واقعاً بتپرست کیست؟!
قربانی کردن گوسفند و بز و گاو و اسب در فرهنگ هخامنشی و ایضاً در جامعه زرتشتی همواره وجود داشته و دارد. آنان خیلی خیلی بیشتر از مسلمانان حیوانات را قربانی میکردند. حتی در مواردی مرسوم بوده که حیوان را قبل از قربانی شکنجه میکردند...
یکی از منابع فقهی و حقوقی زرتشتی، «شایست ناشایست» نام دارد که در فصل ۱۱، بند ۴، قربانی کردن گوسفند برای ایزدان و ارواح بزرگان زرتشتی از جمله اعمال شایسته و کرداری نیک شمرده شده است. همچنین در آن، شیوه تقسیم گوشت قربانی بیان شده است.
در باور زرتشتی، جهان از روح گاو (گئوش اوروان) آفریده شده، لذا گاو قداست دارد. از سویی در عصر زرتشت، برخی گاوها را شکنجه و زجرکش و اینگونه قربانی میکردند. پس زرتشت در دفاع از هویت گاوها، با آنان مخالفت کرد. لکن زرتشت هیچگاه با اصل قربانیِ حیوانات مخالفت نکرد. فقط در شیوههای آن تغییراتی صورت داد.
یک شخصیت نو زرتشتی، بدون ارائه هیچ سند تاریخی و بدون هیچ دلیل منطقی و عاقلانهای مدعی شد که پیامبر اسلام، دست نشانده حاکمان روم شرقی بود تا حکومت زرتشتی ساسانی را نابود کند! در پاسخ میگوییم پیامبر اسلام، هیچ گاه مستقیماً با ساسانیان وارد نبرد نشدند. اما دو مرتبه با حکومت روم شرقی (بیزانس) وارد جنگ شدند. پس چگونه ممکن است ایشان دست نشانده روم شرقی بوده باشند؟! دریغ از ذرهای عقل و شرف که در سر و جان این جماعت نو زرتشتی باشد!
زال، پسر سام، با موهای سپید متولد شد. به همین سبب، سام او را نحس و از تبار اهریمن نامید و در کوه رهایش کرد. سیمرغ، زال را به لانهی خود برد و با خون حیوانات، او را سیر میکرد. پس از گذشت سالها، زال به میان آدمیان برمیگردد و عاشق رودابه (دختری از تبار ضحاک) میشود. پادشاه ایران، فالگیرها را گرد میآورد تا سرانجام این وصلت را دریابند. فالگیرها پاسخ مثبت میدهند. پدر و مادر رودابه هم از ترس کشته شدن، به این وصلت راضی میشوند.
برخی از هموطنان با افتخار میگویند: در ایران باستان، مردم در انتخاب دین آزاد بودند! در پاسخ میگوییم: اولاً اینکه کوروش هخامنشی، مردم را به گوساله پرستی تشویق میکرد، جای افتخار ندارد. چون او میخواست مردم در جهل و خرافات بمانند تا بتواند بر آنان حکومت کند. ثانیاً در شاهنامه آمده که منوچهر پادشاه ایران باستان، مردم را تهدید کرد که هر کس دینی غیر از دین من داشته باشد، با شمشیر من مواجه خواهد شد!
فریدون 3 پسر داشت. سَلم، تور و ایرج. اما سرنوشت هر یک: سلم و تور، ایرج را سر بریدند. سالها بعد، منوچهر (نوهی ایرج) به تقاص خون پدربزرگش، قیام میکند و به یارانش وعده بهشت میدهد. آنگاه ایرج در نبرد، سلم و تور را سر میبرد و هزاران نفر از یارانِ آنها را هم قتل عام میکند.
چرا باید تمجید چند یهودی رباخوارِ جهانخوار از کوروش، برای ما سبب افتخار باشد؟ آنان، کوروش را بازیچه اهداف خود کرده اند. اگر کسانی کوروش را دوست دارند، باید تلاش کنند که او را از چنگال این جهانخواران نجات دهند. نه اینکه از بازیِ رندانهی استکبار با تصویر کوروش، سرمست شوند.
چگونه ممکن است کوروش، نماد رحمت باشد، در حالیکه بسیاری بیگناهان به دست او کشته شدند. علاوه بر این، او تلاش میکرد مردم را در جهل و خرافات گوساله پرستی نگه دارد تا بتواند بر آنان حکومت کند. او کوشید که مردم در زنجير نادانی بمانند. اين خيانت بود نه خدمت.
شایعه آمد که آخوندها میگویند: «در سه جا دروغ نیکوست: میدان جنگ، وعده به زنان و اصلاح بین مردم.» پاسخ میدهیم: اولاً این حدیث جعلی است. ثانیاً قرآن میگوید: وعده دروغ، کار شیاطین است. ثالثاً در اندیشه اسلام، گاهی برای نجات جان یک بیگناه میتوان دروغ گفت. چون خون بیگناه مهمتر از دروغ گفتن یا نگفتن است. باید بر اساس عقل و منطق سنجید.
آرش صالح از اعضای اصلی حزب دموکرات کردستان (HDK) در مصاحبه با خبرگزاری صهیونیستی جروزالم پُست (The Jerusalem Post) سخنانی به زبان آورد که نشان میدهد مشارکت پایین مردم، این گرگهای تجزیه طلب را به این طمع بیاندازد که عرصه برایشان باز شده و بر اساس همین توهّم دست به عملیاتهای تروریستی بزنند.