وهابیت
وهابیت به عنوان مذهب پنجم در مقابل مذاهب اربعه اهل تسنن قد علم کرده است و خواهان از بین بردن مذاهب اربعه است.
روایات فراوانی از پیامبر وارد شده که شیعیان و دوستداران اهل بیت پیامبر خصوصاً حضرت علی (علیهالسلام) رستگارند و در روز قیامت با من و در کنار من خواهند بود. اینگونه روایات در کتب فرق و مذاهب فراوان به چشم میخورد طوری که مخالفین هم نتوانستند با کثرت فراوانی روایات در کتب خود به خدشه و اشکال تراشی بپردازند؛ چرا که وقتی چیزی حق بود و مورد تأئید خدا و پیامبر، دیگر جایی برای حرف و حدیث دیگران باقی نمیماند.
احادیث مهدویت از مسلّمات شیعه و سنّی بوده و هر دو مذهب، روایات آن را صحیح، متواتر و غیر قابل انکار دانستهاند تا جایی که حتّی وهّابیون نیز منکر آن را خارج از دین دانستهاند. با این وجود برخی همچون قرضاوی، قفاری با این دستاویز که بخاری و مسلم در دو کتاب خود آن را روایت نکردهاند، تلاش در انکار این روایات نمودهاند.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: «عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است. که پاسخ میگوییم طبق حدیث معرفت طول عمر امام زمان امکان دارد.
نماز جماعت یکی از مستحبات اسلامی است که شیعیان اقامه نماز پشت سر اهل سنت را جایز میدانند ولی مفتی وهابی نماز اهل سنت پشت سر شیعه را جایز نمی داند چون معتقد است که شیعیان گمراه و غالی هستند.
مبلغان وهابیت همواره به دنبال متهم کردن شیعیان به تحریف قرآن هستند. این مساله در کلمات علی سالوس نیز به چشم میخورد که این بار علامه طباطبایی را معتقد به تحریف قرآن میداند. این در حالی است که این امر نشان از ناآگاهی وی است.
از مسلّمات تاریخ و سیره مسلمانان عزاداری و گریه برای اموات است، چرا که این عمل هم در قرآن آمده و هم در اعمال و رفتار پیامبر و هم در میان صحابه و تابعین مرسوم بوده است؛ چرا که این عاطفه و حس درونی انسانهاست که منجر میشود که برای عزیزان و کسانیکه به او علاقمند هستند، اینگونه رفتار کنند، اما وهابیون میگویند که نباید برای اموات گریه و عزاداری کرد چرا که میت را عذاب میکنند.
فرقه وهابیت فرقهای به ظاهر مسلمان و داعیهدار مسلمانی که با برداشتهای غلط از آیات و روایات هرچه به مذاقشان خوش آید با صدور فتوا در میان مسلمانان ترویج کرده و احکام اسلام را وارونه جلوه داده، در حالیکه هیچیک از آن احکام تناسبی با دین اسلام نداشته است. آنان با خشونت و جنگ مسلمانان و پیروان دیگر ادیان الهی را از دم تیغ گذرانیدند و با قتل و عامشان، اسلام را دین جنگ طلب معرفی کردند.
محمد بن عبدالوهاب با عقاید انحرافی و مسمومش و با نشر آن در میان مسلمانان باعث جنگ و خونریزی و قتل و عام در مناطق مسلمان نشین شد. اطرافیان او از جمله اساتید و علمای هم مذهب او افکار و عقاید او را مخالف با مبانی دین اسلام میدانستند و او را از این عقاید افراطی و باطل نهی میکردند.
از اختلافات میان شیعه و وهابیت گریه و عزاداری و مرثیه سرایی برای اموات است، چرا که از نظر شیعه این امور از مواردی است که در اسلام و حتی قبل آن مرسوم بوده و بهترین دلیل آیه قرآن است که برخی وقایع از جمله گریه حضرت یعقوب در فراق فرزندش در آن اشاره شده و از پیامبر هم این مورد روایت شده است. اما وهابیون به استناد روایتی غیرصحیح، آن را نهی شده پیامبر میدانند و غیر جایز.
از زمان بهوجود آمدن فرقه پلید وهابیت که یقیناً ریشه در قوم یهود و عقاید آنان دارد، این گروه جنایتکار، با عقاید افراطی و باطل خود، و با سوء استفاده از آیات قران و روایات، دست به قتل و غارت و جنگ و خونریزی فراوانی زدند و مسلمانان را از دم تیغ به بهانههای واهی گذرانیدند و دین اسلام را که سراسر دین رحمت و مهربانی بود، دین خشن و جنگ طلب معرفی کردند.
زمانی یک فرقه و مذهب جایگاه دینی پیدا میکند که علما و اندیشمندان آن مذهب و یا مذاهب دیگر، آن فرقه و مذهب را تأیید و تمجید کنند. اما اگر همین علما و بزرگان از آن تعریف نکنند و دیگران را به دوری از آن آگاهی دهند، یقیناً هیچیک از مردمان جهان متمایل به آن نخواهند بود و فرقه وهابیت نیز مورد هجمه علمای مذاهب دیگر اسلامی قرار گرفت، و با اعلام برائت از این مذهب تبری جستند.
فرقه ضاله وهابیت توسط محمد بن عبدالوهاب بنا نهاده شد و در حقیقت تابع مکتب فکری ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بوده است که با عقاید و افکار جدیدی که در سر میپرورانید باعث تاسیس این جریان شوم و غدهی سرطانی در میان جهان اسلام شد و با حمایتهای خارجی و با تقویت حکومت داخلی یعنی «آل سعود» این مذهب نامیمون پا گرفت و تا امروز هم با عقاید افراطی و خشک پا برجاست.
فرقه ضاله وهابیت توسط محمد بن عبدالوهاب در قرن هیجدهم در نجد یکی از شهرهای عربستان بنیان نهاده شد و با حمایت انگلیس و آل سعود روی کار آمد. این فرقه با هدف بازگشت به آموزهای اصیل دینی ولی با تفکرات افراطی و خشک، با هر چه گمان میکردند بدعت است به مخالفت برخاست، در حالیکه بزرگان این فرقه علاوه بر آگاهی نداشتن، با فهم ناقص خود حکم و فتوا صادر کردند.