سردرگمی وهابیت در مبانی
خلاصه مقاله
یکی از راههای شناخت خداوند و صفات او، رجوع به کتاب قرآن کریم است. در قرآن صفات گوناگونی از خداوند عزوجل ذکر شده است که فهم صحیح آنها به انسان در مسیر شناخت کامل از خداوند کمک خواهد کرد. در این میان وهابیت با اتخاذ مبنای ظاهرگرایی، معتقد است که باید آیات بر ظاهر آن حمل گردد و تاویل آنها جایز نیست. از اینروی خداوند وهابیت، خدایی دارای انگشت است. جالب توجه است که گاهی وهابیت بر مبنای ظاهرگرایی خود خط بطلان کشیده و دست به دامان تاویل شده است.
متن مقاله
برای معرفت به وجود خداوند و صفات او، تامل در قرآن کریم و دقت در آیات آن بدیهی است. این قرآن است که مسیر فهم کامل و صحیح را از اصلیترین حقیقت عالم و یا به عبارت دقیقتر تنها حقیقت عالم هموار ساخته و آن را تبیین میکند. از این روی وهابیت در تفسیر برخی از آیات قرآن که دستهای از صفات خداوند را تحت عنوان صفات خبری بیان میکند، دیدگاهی خاص دارد. این فرقه ضمن تاکید بر مبنای ظاهرگرایی خود، آیات را حمل بر ظاهر دانسته و قول به تاویل را که از سوی مسلمانان مورد پذیرش قرار گرفته است، طرد میکنند. به عنوان مثال بنباز بر این باور است که تاویل در صفات امری، منکر بوده و جایز نیست.[1] بنعثیمین نیز معتقد است که خداوند دارای انگشت است، چرا که در روایات بر آن تاکید شده و تاویل در این مساله جایز نیست.[2]
با توجه به این بیانات، باید گفت که مساله عدم جواز تاویل مبتنی بر مبنای ظاهرگرایی از سوی وهابیت تنها بر روی کاغذ است. چرا که در مقام عمل این مبنا از سوی خود مبلغان وهابی مورد خدشه واقع شده است. بنعثیمین به عنوان یکی از سردمداران وهابیت در تشریح آیه «لَن تَرَانِي.[اعراف/143] هرگز تو مرا نخواهی دید» بیان میکند که این آیه تنها در این جهان جاری است.[3] این در حالی است که طبق مبنای ظاهرگرایی و اعتقاد به عدم تاویل، آیه شامل هر دو دنیا میشود. افزون بر این بیان، بنباز نیز در تبیین آیه «وَهُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنْتُمْ.[توبه/40] او (خداوند) با شماست، هر کجا که باشید» نیز مسیر تاویل را برگزیده و ضمن تقسیم معیت به عامه و خاصه، این آیه را حمل بر علم خداوند میکند.[4]
پینوشت:
[1]. بنباز، عبدالعزیز، مجموعه فتاوی و مقالات متنوعه، ریاض، دار القاسم، ج 2، ص 98.
[2]. ابنعثیمین، فتاوی العقیده و ارکان الاسلام، جمع: فهد بن ناصر، ریاض، دار الثریا، چاپ اول، 1424 ه.ق؛ ص 71.
[3]. همان، مجموع فتاوی و رسائل، جمع:دار الوطن – دار الثریا، چاپ اخیر، 1413 ه.ق؛ فهد بن ناصر، ج 5، ص 44.
[4]. بنباز، مجموعه فتاوی و مقالات متنوعه، ریاض، دار القاسم، ج 1، ص 142.
افزودن نظر جدید