خلافت ابوبکر
از مهمترین اختلافات بین مکاتب اهل تسنن و شیعه، اختلاف در روش انتخاب امام است. اهل تسنن بر این باورند که انتخاب امام وظیفه مردم است، اما شیعه ضمن نقد مبانی اهل تسنن در این مساله، به آیات و روایات فراوانی استدلال میکنند که به روشنی انتخاب امام را مختص خداوند دانسته و به کسی اجازه دخالت در این مساله مهم الهی را نداده است.
برخی در صدد این هستند که ثابت کنند ابوبکر در زمان بعثت جیش اسامة در مدینه مانده و نماز جماعت می خوانده تا او را جانشین پیامبر خطاب کنند. اما با کنکاش در روایات خود اهل سنت ثابت می شود که ابوبکر به همراه مهاجرین و انصار به سپاه اسامة پیوسته بود پس با این دلائل ثابت خواهد شد که ابوبکر به هیچ وجه در آن زمان در مدینه نیوده است.
یکی از دلایل مورد ادعای اهل سنت بر خلافت ابوبکر ادّعای امامت جماعت وی از سوی پیامبر اکرم در واپسین روزهای حیات آن حضرت است. در این زمینه ابنتیمیه اعتراف کرده است: «اینگونه نیست که هر کس در زمان حیات، شایستگی نیابت از کسی را داشت پس از وفات او هم صلاحیت جانشینی او را دارا باشد.» گذشته از اینکه امامت جماعت ابوبکر، از جهت سندی اثبات شده نیست.
از عمر درباره خلافت نقل شده: «بیعت با ابوبکر امری ناگهانی و بدون تدبیر بود، که خداوند شرّ آن را دفع کرد. ... اگر کسی دوباره آن را تکرار کرد، او را بکشید.» و به پسرش نیز گفت: «اگر خلیفه مشخص کنم، به ابوبکر اقتدا کردهام، و اگر خلیفه معین نکنم و به پیامبر اکرم.» که ابتدای این کلام صحیح است نه قسمت دوم آن؛ چرا که غیر از غدیر و موارد دیگر، درخواست قلم و قرطاس توسط پیامبر را شخص عمر اجابت نکرد.
شیعه معتقد است، جانشینی پیامبر انتصابی است، و اهل سنت آن را انتخابی و توسط مردم میدانند، ولی خلیفه دوم توسط شخص ابوبکر انتخاب شد و اجماعی در انتخاب خلیفه دوم شکل نگرفت. در نتیجه خلیفه میتواند به صورت انتصابی به خلافت برسد و با این روش، هیچ مشکلی پیش نمیآید.
خلفایی که شایستگی جانشینی پیامبر را نداشتند، در مناسبتهای مختلف، خود اقرار و اعتراف به چیزی را کردند که به آن منصوب نشده بودند، اما بعد از رحلت پیامبر به خاطر هوا و هوس دنیوی وارد آن شدند؛ لذا خلفا هر از گاهی که از سؤالات دیگران عاجز میشدند، دست به دامن حضرت علی (علیهالسلام) میشدند.
ماجرای قتل اصحاب رده یکی از ننگین ترین حوادث تاریخی صدر اسلام است که بعد از وفات جانسوز نبی مکرم اسلام رخ داد. این اتفاق ناگوار در واقع اولین حادثهای است که بعد از انحراف حکومت وقت از مسیر اصلی خلافت رخ داده است. اگر خلافت رسول خدا در مسیر خودش امتداد پیدا میکرد، هرگز چنین رخ داد تلخی واقع نمیشد.
چهره سازی از خلفا به بهانههای واهی، کاری شده که طرفداران مکتب خلفا از بدو رحلت رسول خدا تاکنون به آن اشتغال دارند. آنها برای مقدس جلوه دادن چهره خلفا به روایاتی تمسک میکنند که علاوه بر واهی بودن آنها، احتمال جعلی بودنشان بسیار است. علاوه بر آن هرگز این روایات، چهره سیاه مکتب سقیفه را پاک نمیکند.
از جمله ملاکات پیشنمازی در مکتب اهلسنّت، جواز هر شخص «فاسق و فاجر» است. ابوهریره به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده: «نمازهای واجب خود را به جماعت بخوانید؛ خواه امام جماعت عادل باشد، خواه فاسد و فاجری که مرتکب هر گناه کبیرهای گردیده باشد.» «نماز پشت سر هر انسان فاسق و یا غیر فاسقی از اصول دین است». پس با توجه این که این روایات...
از نشانههایی که برای وجود سازش و توافقات پنهانی میان ابوبکر و عمر در پاس دادن خلافت به یکدیگر هست سخن امیرمؤمنان (علیه السّلام) در این باره است که میفرماید: «اگر آن ارتباط ویژه میان ابوبکر و عمر نبود، امر خلافت از من دفع نمیگردید و همین شد که چون ابوبکر در بستر مرگ افتاد خلافت را به عمر تقدیم نمود.» و یا این سخن امیرمؤمنان (علیه السّلام) که...