نقدی بر جانشینی ابوبکر برای نماز جماعت

  • 1397/08/12 - 11:02
یکی از دلایل مورد ادعای اهل سنت بر خلافت ابوبکر ادّعای امامت جماعت وی از سوی پیامبر اکرم در واپسین روزهای حیات آن حضرت است. در این زمینه ابن‌تیمیه اعتراف کرده است: «این‌گونه نیست که هر کس در زمان حیات، شایستگی نیابت از کسی را داشت پس از وفات او هم صلاحیت جانشینی او را دارا باشد.» گذشته از اینکه امامت جماعت ابوبکر، از جهت سندی اثبات شده نیست.

از جمله مهم‌ترین دلایلی که در عرصه روایات، به عنوان دلیل خلافت ابوبکر مورد استناد قرار می‌گیرد، ادّعای امامت جماعت ابوبکر از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در واپسین روزهای حیات آن حضرت است. استدلال کنندگان، ادّعا می‌کنند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روزهای پایانی حیات خویش که توانایی حضور در مسجد نداشت به همسرش عایشه فرمود پدرت ابوبکر را خبر کن تا به مسجد رفته و به جای من امامت نماز را به عهده گیرد و این، بهترین دلیل برای شایستگی ابوبکر در امر خلافت پس از آن حضرت می‌باشد. بر اساس این ادّعا، هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با این کار خود ابوبکر را برای امری دینی که نماز جماعت بود شایسته دیده، چرا ما او را برای دنیای خود شایسته ندانیم؟

پاسخ:
الف) تهمت زنندگان هذیان‌گو چه می‌گویند؟ بر فرض که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در واپسین روزهای حیات خود ابوبکر را به امامت جماعت برگزیده باشد. با توجّه به احادیثی که خود، روایت کرده‌اند[1] این سؤال مطرح است که چگونه همان روز، هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای نوشتن وصیّت، درخواست قلم و دوات نمود تا وصیت کند تا امّت به گمراهی نیافتند، عمر بن خطّاب به قصد ممانعت از این اقدام، نسبت هذیان‌گویی به آن حضرت داد و مانع گردید، حال ـ پناه می‌بریم به خدا ـ از باب «قاعده الزام» می‌پرسیم: چگونه این جا که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درخواست نموده تا ابوبکر به جای او به نماز بایستد هذیان نگفته؟! همچنین آنان که نسبت هذیان‌گویی به ساحت مقدس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بستر بیماری می‌دهند باید به این پرسش نیز پاسخ دهند؛ آیا هنگامی که ابوبکر در بستر مرگ به هنگام نوشتن وصیت، برای تعیین جانشین خود از هوش رفت و عثمان در حال بی‌هوشی او عمر را به عنوان جانشین وی معیّن نمود و چون ابوبکر به هوش آمد و از عثمان پرسید چه نوشتی و او نیز نوشته او را تایید کرد هذیان نگفت؟ پرسشی که این‌جا مطرح است آن که چرا این‌جا کسی نسبت به سخنان ابوبکر که در حال بیهوشی بود، نگفت: «إنّ الرّجل لیهجر؛ این مرد هذیان می‌گوید.»
ب) جواز پیش‌نمازی هر فاسق و فاجر؛ بر اساس روایات متعدد در متون اهل‌سنت و مورد قبول وهابیت، هر انسان فاسق و فاجری می‌تواند پیش‌نماز گردد؛ ابوهریره به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت داده: «نمازهای واجب خود را به جماعت بخوانید؛ خواه امام جماعت عادل باشد، خواه فاسق و فاجری که مرتکب هر گناه کبیره‌ای گردیده باشد.»[2] یا این روایت که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت می‌کنند: «نماز پشت سر هر انسان فاسق و یا غیر فاسقی از اصول دین است.»[3] بنابراین، بر فرض هم که چنین اتفاقی رخ داده باشد، نماز پشت سر ابوبکر، هیچ فضیلتی را ثابت نمی‌کند.
ج) اعتراف ابن‌تیمیه؛ بنیان‌گذار و تئوریسین وهّابیت گفتاری دارد که در مورد بحث ما نیز قابل تطبیق است؛ وی می‌گوید: «این‌گونه نیست که هر کس در زمان حیات، شایستگی نیابت از کسی را داشت، پس از وفات او هم صلاحیت جانشینی او را دارا باشد. همان‌گونه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در زمان حیات خود تعداد زیادی از صحابه را به نیابت از خود برگزید و حال آن که عدّه‌ای از آنها صلاحیّت خلافت پس از او را نداشتند.»[4]
د) ابوبکر و عمر در سپاه اسامه؛ نقض دیگر بر موضوع مورد بحث این که با اثبات این موضوع که ابوبکر در واپسین روزهای حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سپاه اسامه و خارج از شهر مدینه بوده دیگر جایی برای طرح روایات جانشینی ابوبکر برای نماز، وجود ندارد. ابن حجر عسقلانی در شرح صحیح بخاری، بابی را با عنوان «اعزام گروهی به همراه سپاه اسامه» گشوده و به این مطلب اشاره نموده: «باب اعزام گروهی به همراه اسامه در ایام شدّت بیماری که در آن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وفات نمود...؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روز سوّم از شدّت بیماری خود، پرچم سپاه را به اسامه سپرد و او را با گروهی از همراهانش از جمله ابوبکر، عمر و ابوعبیده جرّاح عازم منطقه «جرف» نمود... .»[5] اگر واقعا آن‌گونه که مدّعیان می‌گویند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شایستگی خلافت در ابوبکر را می‌دید، چرا آن حضرت در روزهای پایانی حیات خویش، ابوبکر و عمر را به همراه سپاهی به فرماندهی جوان 18 ساله‌ای برای شرکت در نبردی به خارج از مدینه اعزام می‌نماید که احتمال کشته شدن در آن وجود دارد؟

پی‌نوشت:

[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 6، ص 2680
[2]. عن أبی هریرة قال قال رسول الله الصّلاة المکتوبة واجبة خلف کلّ مسلم برّا کان أو فاجرا و إن عمل الکبائر. سنن أبی داود، أبی داود، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 162 و سنن الدارقطنی، دارقطنی، دارالمعرفة، بیروت، ج 2، ص403. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. من أصل الدّین ألصّلاة خلف کلّ برّ و فاجر. سنن الدارقطنی، دارقطنی، دارالمعرفة، بیروت، ج 2، ص404. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. و لیس کلّ من یصلح للإستخلاف فی الحیاة علی بعض الأمّة یصلح أن یستخلف بعد الموت فإنّ النّبیّ إستخلف فی حیاته غیر واحد و منهم من لا یصلح للخلافة بعد موته. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه حرّانی، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 7، ص 339. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. باب بعث النّبیّ؛ أسامة بن زید فی مرضه الّذی توفّی فیه فبدأ برسول الله وجعه فی الیوم الثالث فقعد الأسامة لواء بیده فأخذه أسامة فدفعه إلی بریده و عسکر بالجرف و کان ممّن إنتدب مع أسامة کبار المهاجرین و الأنصار منهم أبوبکر و عمر و أبو عبیده... . فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة، بیروت، ج 8، ص 152. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.