خلافت و جانشینی
اگر در منابع تاریخی و روایی اهل سنت بررسی شود، قطعاً به اقرار خلفای اهل سنت در برتری سیاسی و تصدی خلافت ظاهری امیرالمومنین علی (علیهالسلام) اذعان شده است. عمر بن خطاب در روزهای پایانی عمر خود، به برتری امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) اشاره میکند، اما اکراه او از معرفی حضرت به عنوان خلیفه بعدی مسلمین، سبب میشود تا دیگران خلیفه شوند.
تفاوتی که میان حکومت انبیای الهی و جانشینان آنان در رفاه اجتماعی و معیشت مردم، با حکومتهای غیر الهی وجود دارد، سبب شده تا فقر و ناعدالتیهای اجتماعی و مشکلات اساسی برای مردم در حکومتهای غیرالهی، ایجاد شود. اگر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بعد از شهادت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به خلافت رسیده بودند، رفاه و خدمات اجتماعی به طور مساوی شامل همه مردم عالم میشد.
قلمداران از قرآنیون شیعی معاصر ایران است که برای احادیث، اهمیتی قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند. او روایات شیعه را نقد کرده و آنها را مردود میخواند. یکی از اعتقادات مهم شیعیان، مسأله امامت است. وی در آثارش از جمله کتاب شاهراه اتّحاد، مسأله امامت ائمه (علیهمالسلام) را نقد کرده، در خلافت بلافصل امیرالمؤمنین و نصب الهی ایشان تردید میکند.
خلافت و امامت، مقامی الهی است که توسط خدای رحمان به بعضی از بندگان برگزیده عنایت شده است. ائمه معصومین (علیهمالسلام)، همان وارثان انبیاء الهیاند که از جانب خدای رحمان به این مقام انتخاب شدهاند. وهابیون با ایراد شبهه قائل هستند، خلافت و امامت در اسلام نباید به صورت موروثی باشد و این نوع خلافت همانند حکومت پادشاهان است.
تاریخ گواهی میدهد، دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، برکات زیادی برای مسلمانان داشت. انتخاب استانداران متدین و حاکمان عادل برای مناطق مختلف در سرزمین اسلامی، از جمله برکات حکومت کوتاه حضرت علی (عیلهالسلام) است.
علم الهی، به عنوان یکی از ویژگیهای مهم برای حاکم اسلامی تلقی میشود و به عنوان شاخصه اساسی در حاکمان الهی موجود بوده است. یکی از نشانههای انبیا و اوصیای آنان، علم بوده است. اگر خلافت از ابتدا به امیرالمومنین علی (علیهالسلام) رسیده بود و این امر از مجرای آن خارج نشده بود، در زمینه علمی چه پیشرفتهایی حاصل میشد.
یکی از آیاتی که دلیل بر حقانیت امیرالمومنین (علیهالسلام) در غدیر است، آیهی ابلاغ است؛ روایات متعددی از اهل تسنن در نزول این آیه در غدیر وجود دارد، که مجموع آنها به درجه صحت میرسند و آن روایات بر اهل تسنن حجت میشوند.
علی (علیه السلام) یک شخصیت ویژه و بی بدیل داشت، لذا مطرح کردن سن و دوره جوانی برای وی به منزله بیتوجهی به تمام روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصف فضائل حضرت علی است که آن روایات متواتر در شأن حضرت علی (علیه السلام) دلیل بر شایستگی هر منصب و مقامی می باشد.
از مهمترین اختلافات بین مکاتب اهل تسنن و شیعه، اختلاف در روش انتخاب امام است. اهل تسنن بر این باورند که انتخاب امام وظیفه مردم است، اما شیعه ضمن نقد مبانی اهل تسنن در این مساله، به آیات و روایات فراوانی استدلال میکنند که به روشنی انتخاب امام را مختص خداوند دانسته و به کسی اجازه دخالت در این مساله مهم الهی را نداده است.
یکی از دلایل مورد ادعای اهل سنت بر خلافت ابوبکر ادّعای امامت جماعت وی از سوی پیامبر اکرم در واپسین روزهای حیات آن حضرت است. در این زمینه ابنتیمیه اعتراف کرده است: «اینگونه نیست که هر کس در زمان حیات، شایستگی نیابت از کسی را داشت پس از وفات او هم صلاحیت جانشینی او را دارا باشد.» گذشته از اینکه امامت جماعت ابوبکر، از جهت سندی اثبات شده نیست.
چه کسی میگوید که اگر پیامبر جانشین تعیین میکرد اختلاف در بین امت به وجود میآمد؟ آیا با انتخاب کسی مثل امام علی( علیه السلام) که به کتاب و سنت رسول الله آگاه است، اختلاف پیش میآید؟ به اقرار کتب اهل سنت و طبق رواياتشان در صورتی که اجازه میدادند که امام آن طور که باید حکومت کند، مردم به راه راست هدايت ميشدند. در ادامه چند حدیث درباره این موضوع...